دنياي اقتصاد/ « لحظه آخر » عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم رضا خسروي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
يکي از ويژگيهاي اغلب ما اين است تا لحظه آخر اگر کاري را لازم نباشد انجام دهيم، انجام نميدهيم تا کار به جايي ميرسد که چارهاي جز انجام نداريم و در اين حالت بالاترين هزينه را ميپردازيم و البته کمترين استفاده را ميبريم. مردم شايد تصور کنند که دولتمردان افراد متفاوتي با آنها هستند. در حالي که اينگونه نيست. دولتمردان، مديران و وزيران همان ويژگيهاي مردم عادي را دارند.
اگر ما کارها را به لحظات آخر ميسپاريم، آنها هم همينگونه هستند. براي مثال فرآيند بودجهريزي و تصويب آن را ببينيد. اگر از متوليان بودجه نويسي بپرسيد، بودجه امسال چه تفاوتي با سال گذشته دارد، خيلي منتظر جواب سرراست و سادهاي نباشيد. او به اميد لحظه آخر است، منظور دقيقا روز آخر سال است! او به روشني ميداند، البته علم چنداني هم لازم نيست که درآمدهاي دولت از فروش نفت بيزبان امسال کاهش يافته و البته يارانه را هم نتوانسته کم کند، ابواب جمعي دولت هم بر تعدادش افزوده شده، شرکتهاي دولتي هم نه بهفروش رفتهاند و نه سود چنداني درست کردهاند، ماليات را هم نه زياد کرده و نه توانسته است دامنهاش را زياد کند، پس با قطعيت ميداند که کسري بودجه دارد. يک آدم معمولي در چنين حالتي به فکر چاره است؛ يا پيداکردن راههاي کسب درآمد بيشتر يا کم کردن از هزينه يا استقراض از در و همسايه. اما مدير محترم هيچ کدام را انجام نميدهد. او منتظر ميماند تا دقيقا روز آخر سال، هرآنچه را که از کسري بودجه مانده است با تنخواه از بانک مرکزي بگيرد و مانند سال قبل و قبل و قبل آن، تنخواه را به پايه پولي اضافه کند و تورم را باز بالاتر ببرد و به اميد گشايشي در سال آينده باشد. اگر از او بپرسيد، الان که حدود چهارماه تا آخر سال داريد، چرا از مردم قرض نميکنيد؟ چرا با اين حجم عظيم نقدينگي، اوراق منتشر نميکنيد؟ جوابي ندارد؛ جز تکرار ملالآور واژگاني بيمعني که خود او هم نميداند چه کسي اول بار به او گفته است. اگر به او بگوييد چرا هزينهها را کم نميکنيد، ميگويد چرا کم کرديم، فلان جاده و پل و... را نميسازيم و شما حيران که پس سرمايهگذاري براي توليد چه ميشود؟ جوابي ندارد. فقط ميگويد، انشاءالله سال آينده درست ميشود و اين سال آينده هيچگاه فرا نميرسد. اگر بگوييد چرا منتظر آخر سال هستيد؟ همين الان کاري بکنيد، جوابي ندارد، به چشمان شما نگاه ميکند و لبخندي ميزند. او منتظر لحظه آخر است. نميخواهد کاري بکند، منتظر است. در لحظه آخر که هيچ راهي برايش نماند، آنگاه به سياستمدار پناه ميبرد، او را گوشه ديوار ميبرد و اصرار ميکند که تنها راه، رفتن سراغ بانک مرکزي و طلب تنخواه است. از او ميپرسيد، آيا حسابداريتان نقدي است يا تعهدي۱؟ پاسخ ميدهد همين نقدي را هم با مصيبت داريم. ميگوييد، پس هر روز چهکار ميکنيد؟ ده، بيست، سي سال است ميآييد و مديريت ميکنيد، چرا حسابداري تعهدي درست نکرديد؟ جوابي ندارد و به ياد ميآوريد که پدربزرگ عمدهفروشتان، حسابهايش تعهدي بود نه نقدي. از او ميپرسيد، چند کشور مثل ما بودجه ميريزند و بعد مثل ما انحراف قابل توجه عملکرد دارند؟ باز جواب ندارد، ميخندد و ميگويد اينترنت قطع است، بههرحال تمام زحمت شما برباد است. بنابراين سياستگذاران بايد يادشان باشد اگر زمان را از دست دهند، در آخر سال نه اوراقي درکار است و نه کاهش هزينهاي؛ سال بعدهم داستان همين است و اگر کاري نکنند، فرجي نخواهد شد.
پاورقي
۱. براساس حسابداري تعهدي در رويدادهاي اقتصادي تطابق درآمدها و هزينهها (اصل تطابق درآمد و هزينه) به محض اينکه معاملهاي اتفاق ميافتد شناسايي ميشوند و زمان انجام پرداخت يا دريافت وجه نقد حاصل از معامله مبناي ثبت معامله در اسناد حسابداري نيست. درواقع در حسابداري تعهدي برخلاف حسابداري نقدي، درآمدها زماني شناسايي و در دفاتر حسابداري منعکس ميشوند که تحصيل ميشوند و زمان وصول وجه مورد معامله مورد توجه قرار نميگيرد. روش حسابداري تعهدي به جريانهاي ورودي و خروجي وجوه نقد اجازه ميدهد تا با جريانهاي نقدي ورودي و خروجي پيشبينيشده ترکيب شود و تصوير درستتري از وضعيت مالي کنوني شرکت ارائه کند؛ به همين دليل اين روش براي بودجهريزي بر مبناي فعاليتهاي يک بنگاه اقتصادي مناسب است.
بازار