اعتماد/ متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
پارسا پدرام| سرانجام پس از گذشت پنج هفته از شروع کارزارهاي فشرده انتخاباتي احزاب و کانديداهاي مختلف عضويت در پارلمان بريتانيا، اوايل روز جمعه 22 آذرماه نتايج رسمي انتخابات اعلام شد. بر اساس نتايج اعلام شده، حزب محافظهکار به رهبري بوريس جانسون، نخستوزير اين کشور توانست از مجموع 650 کرسي پارلماني در موفقيتي چشمگير با تصاحب 47 کرسي مربوط به احزاب ديگر از جمله حزب عمده مخالف کارگر در مجموع 365 کرسي را به خود اختصاص دهد. به اين ترتيب با توجه به اينکه محافظهکاران بيش از ۳۲۶، يعني نصف به اضافه يک کل کرسيهاي پارلمان را به دست آوردهاند لذا اکثريت قاطع در پارلمان را در اختيار خواهند داشت. حزب کارگر به رهبري جرمي کوربين در يک ناکامي بزرگ با از دست دادن 59 کرسي صرفا توانست203 کرسي را کسب کند که ضربه جبرانناپذيري به اين حزب محسوب ميشود. حزب ملي اسکاتلند هم يکي از برندگان بزرگ اين انتخابات است چرا که توانسته با افزايش 13 کرسي تعداد نمايندگان خود در پارلمان بريتانيا را به عدد 48 برساند که با توجه به مجموع شرايط و ملاحظات رقم بسيار قابل ملاحظهاي است. اما شايد ناکام برزگ اين انتخابات را حزب ليبرال دموکرات دانست که با کسب 11 کرسي نه تنها به اهداف جاهطلبانه اعلامي خود براي تشکيل دولت نرسيد بلکه رهبر اين حزب در کمال شگفتي همگان نتوانست حتي به پارلمان هم راه يابد و شکست خورد. حزب DUP متحد قبلي حزب محافظهکار هم با از دست دادن دو کرسي صرفا توانست
8 کرسي را به دست بياورد که به نوعي نقشآفريني موثر قبلي خود را از دست خواهد داد. به اين ترتيب و همزمان با شروع به کار پارلمان جديد بعد از سخنراني تشريفاتي ملکه در 17 دسامبر دولت محافظهکار به رهبري و نخستوزيري بوريس جانسون فعاليت خود را آغاز خواهد کرد و با توجه به ترکيب پارلمان در ماهها و سالهاي آتي مسير براي تصميمگيريها و سياستگذاريهاي اين دولت و حزب در حوزههاي مختلف سياسي اقتصادي و اجتماعي باز خواهد بود. در همين زمينه بدون ترديد مهمترين اولويت دولت پيشبرد روند نهايي کردن بحث برگزيت در چارچوب مهلت زماني تعيين شده 31 ژانويه خواهد بود که اين بار جانسون ميتواند بدون مانعتراشي اعضاي پارلمان اين موضوع را بر مبناي توافق انجام شده خود با اتحاديه اروپا نهايي و به نتيجه برساند.
مطالبهگري حزب ملي اسکاتلند، چالش جديد
يکي ديگر از موضوعات و چالشهاي کابينه جديد جانسون مطالبهگري حزب ملي اسکاتلند به نمايندگي از مردم اين منطقه در موضوعات مختلف از جمله برگزاري رفراندوم استقلال اسکاتلند خواهد بود. به عبارتي ديگر با شکست و افول دو حزب مخالف کارگر و ليبرال دموکرات به احتمال زياد اين حزب ملي اسکاتلند است که مهمترين چالش دولت آتي خواهد بود و در صورت عدم مديريت صحيح مساله و توجه لازم به درخواستهاي مردم اين منطقه جهت انجام رفراندوم دوم استقلال، دولت جانسون ميتواند با دشواريهاي زياد و پيچيدهاي مواجه شود. البته صرف خواست نمايندگان حزب ملي اسکاتلند براي انجام رفراندوم نميتواند به معناي تحقق درخواست آنها براي برگزاري رفراندوم باشد و اين پارلمان بريتانياست که نهايتا بايد با آن موافقت کند. اما واقعيت اين است که در پارلمان فعلي حزب محافظهکار به رهبري جانسون در آن اکثريت قاطع را دارد و با توجه به برگزاري رفراندوم استقلال اسکاتلند در سال ٢٠١٤ ميلادي و همچنين پيامدهاي منفي ناشي از برگزاري مجدد چنين رفراندومي از جمله تهديد فروپاشي نظام سياسي بريتانيا، نمايندگان حزب محافظهکار به آساني با آن موافقت نخواهند کرد.
رفراندومي براي برگزيت
انتخابات روز پنجشنبه 21 آذرماه در بريتانيا به ابتکار حزب محافظهکار و با هدف برونرفت از بحران و بنبست عدم امکان تصميمگيري در بحث برگزيت در مجلس اين کشور برگزار شد. در واقع اين انتخابات به نوعي رفراندوم براي قبول يا رد رويکرد دولت بوريس جانسون در پيشبرد بحث برگزيت بود و لذا آراي رايدهندگان بر همين محوريت شکل گرفت و نتايجي را رقم زد که به نوعي از آن به زلزله سياسي در بريتانيا ياد ميکنند. نتايج انتخابات 21 آذر بريتانيا نشان داد که موضوع برگزيت اولويت مهم رايدهندگان بوده و طي 5 هفته کارزارهاي انتخاباتي بحث خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا به شدت بر ساير موضوعات سايه انداخته است. در بحث برگزيت جانسون استراتژي مشخصي داشت به گونهاي که با انتخاب هدفمند شعار انتخاباتي «برگزيت را به انجام قطعي برسانيم» مسير مشخصي را پيش روي افکار عمومي بريتانيا گذاشته بود. در اين چارچوب جانسون از رايدهندگان ميخواست تا با آراي خود و فراهم کردن فرصت داشتن يک پارلمان منسجم اجازه دهند تا بريتانيا بر مبناي توافق ماههاي اخير انجام شده با اتحاديه اروپا از اين مجموعه خارج شود. در واقع جانسون و محافظهکاران مدعي بودند بر مبناي احترام به نظر و خواست اکثريت مردم بريتانيا زمينه خروج با توافق از اتحاديه را فراهم کردهاند که با مانع احزاب مخالف ازجمله حزب کارگر در پارلمان روبهروست و براي رفع اين مشکل نياز به حضور و مشارکت مردم و کسب آراي آنها هستند. اين در حالي بود که جرمي کوربين، رهبر حزب اپوزيسيون کارگر در اين زمينه شفافيت و طرح عملياتي مشخصي را براي خروج از اتحاديه به افکار عمومي ارايه نميداد. حزب کارگر و شخص کوربين اصولا مخالف خروج سخت از اتحاديه اروپا بودهاند اما در روند دعواهاي ماههاي گذشته پيرامون موضوع برگزيت، آنها بر خلاف حزب محافظهکار که قاطعانه خواهان خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا بوده و برنامه داشت، فقط از نظر شکلي بر مذاکره با اتحاديه براي خروج در مدت زماني سه ماه تاکيد داشتند و اظهار ميکردند که اين توافق جديد با اروپا را در قالب رفراندوم دوم و در بازه زماني 6 ماهه به راي مردم خواهند گذاشت که اين موضوع باعث سردرگمي بخش عمدهاي از رايدهندگان و حاميان سنتي حزب کارگر شد که موضوع خروج از اتحاديه اروپا و حل و فصل نهايي سريعتر اين بحران برايشان اهميت و اولويت داشت.به عبارتي در انتخابات اخير بريتانيا رايدهندگان برخلاف دورههاي قبل صرفا بر اساس ملاحظات حزبي راي ندادند بلکه براي بخش قابل ملاحظهاي از رايدهندگان معيار، موضع احزاب در بحث حساس برگزيت بود.
لذا ميبينيم که محافظهکاران در مناطقي توانستند راي به دست بياورند که به طور سنتي پايگاه سياسي حزب کارگر بود و اين شرايط با توجه به محوريت بحث برگزيت بود که پيش آمد. اما اينها تنها دليل شکست سنگين حزب کارگر و کاميابي حزب محافظهکار نيست.
کوربين کاريزماي لازم را نداشت
يک نکته که همگان از جمله برخي از اعضاي خود حزب کارگر به آن اذعان داشته و دارند اين است که جرمي کوربين شخصا کاريزماي لازم براي عهدهدار شدن پست نخستوزيري در بريتانيا را ندارد. سياستها و ذهنيت خاص اقتصادي کوربين که راديکال فکر و عمل ميکند باعث نگراني بسياري از پيامدهاي حضور وي در جايگاه نخستوزيري بود البته در کنار اين عوامل نبايد فضاسازي سنگين رسانهها عليه او در بحث اهمال در مبارزه با معضل يهودي ستيزي و ارايه تصويري از همراهي او با گروههايي مثل حزبالله و حماس و ايران و محافل فلسطيني را ناديده گرفت. همه اين عوامل باعث شد تا بهرغم اينکه حزب کارگر برنامههاي با کيفيت و جامعي را در حوزههاي مختلف از جمله سيستم بهداشت عمومي، آموزش، محيط زيست و خدمات عمومي ارايه کرده و حتي مورد اقبال رايدهندگان قرار گرفته بود، نتواند در انتخابات موفق باشد.
اهميت رابطه با ايران براي جانسون
بوريس جانسون به عنوان يک سياستمدار باتجربه در صحنه سياسي بريتانيا و کسي که پست وزارت خارجه را عهدهدار بوده بدون ترديد برنامههاي زيادي را در روزها و هفتههاي آتي براي مديريت سياست داخلي و خارجي اين کشور خواهد داشت و مبتني بر همين برنامهها کابينه و وزراي خود را معرفي خواهد کرد. نخستوزير بريتانيا که آراي لازم براي پيشبرد طرحهاي مختلف در ساختار سياسي بريتانيا را دارد براي مديريت پيامدهاي منفي ناشي از برگزيت در سالهاي آتي، تقويت و بهبود روابط با بخشهاي مختلف دنيا از جمله حوزه امريکا، امريکاي لاتين، آسيا، آفريقا و... را با جديت دنبال خواهد کرد. در همين راستا تجربه نشان ميدهد که روابط با جمهوري اسلامي ايران به عنوان يکي از کشورهاي بزرگ و توانمند حوزه غرب آسيا براي او از اهميت برخوردار خواهد بود. ايران از يک سو با توجه به جايگاه استراتژيک خود و همسايگي با کشورهاي مختلف حوزه آسياي مرکزي و قفقاز، خليج فارس و خاورميانه فرصت بزرگ اقتصادي براي اين کشور است و از سوي ديگر نقش و کنشگري ايران در روند تحولات امنيت منطقه به گونهاي است که روابط واقعگرايانه با ايران و جلوگيري از تنش در روابط دو کشور در راستاي پيشبرد سياست بريتانيا موثر و کمککننده خواهد بود. بوريس جانسون که در کسوت وزير خارجه به تهران سفر کرده و در طول زمان حضور در وزارت خارجه بريتانيا با واقعيات ايران و جنبههاي مختلف روابط دوکشور آشناست در دوره نخستوزيري خود به حل بحران کشتيها در دو کشور کمک کرد و ميداند که ميتواند با شناسايي منافع مشروع ايران در منطقه براي رفع موانع موجود بر سر راه گسترش روابط دو کشور بهره بگيرد. ملاقات اخير وي با رييسجمهور ايران در نيويورک و دعوت از ايشان به کنفرانس جهاني آب و هوا در انگليس در سال آينده ميلادي هم نشان ميدهد که او چنين فرصتي را از دست نخواهد داد. نخستوزير بريتانيا همچنين به اهميت برجام به عنوان يک دستاورد مهم حوزه سياست خارجي اروپا و امنيت بينالمللي و يک هنجار اروپايي واقف است و با توجه به اينکه کشورش يکي از اعضاي اصلي عضو اين توافقنامه مهم بينالمللي است، تلاش خواهد کرد که چالشهاي پيش روي اين توافقنامه را مديريت کند. به نظر ميرسد بريتانيا و ايران ميتوانند به پيروزي جانسون در انتخابات و شروع به کار پارلمان و دولت جديد در لندن به عنوان يک فرصت نگاه کنند که ميتواند پنجره جديدي براي حل و فصل موانع موجود با هدف گسترش روابط دو کشور بگشايد.
نخستوزير بريتانيا همچنين به اهميت برجام به عنوان يک دستاورد مهم حوزه سياست خارجي اروپا و امنيت بينالمللي و يک هنجار اروپايي واقف است و با توجه به اينکه کشورش يکي از اعضاي اصلي عضو اين توافقنامه مهم بينالمللي است، تلاش خواهد کرد که چالشهاي پيش روي اين توافقنامه را مديريت کند. به نظر ميرسد بريتانيا و ايران ميتوانند به پيروزي جانسون در انتخابات و شروع به کار پارلمان و دولت جديد در لندن به عنوان يک فرصت نگاه کنند که ميتواند پنجره جديدي براي حل و فصل موانع موجود با هدف گسترش روابط دو کشور بگشايد.
بازار