فعال کردن مکانیزم ماشه؛ خطای استراتژیک اروپا
خبرآنلاين/ متن پيش رو در خبرآنلاين منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست حسن بهشتيپور/ روز سه شنبه 24 دي ماه سه کشور آلمان ، انگليس و فرانسه با صدور بيانيه اي اعلام کردند براي آنکه ايران را مجبور کنندروند کاهش تعهدات خود در برجام را متوقف کند و به کليه تعهدات خود پايبند باشد، مکانيزم ماشه را آغاز خواهند کرد . مکانيزم ماشه چيست ؟ در بندهاي 36 و 37 توافق برجام ساز و کاري براي رسيدگي به نقض برجام پيش بيني شده است که بر اساس آن هر يک از طرف هاي ايران ، اتحاديه اروپا ، آلمان ، انگليس ، فرانسه ، روسيه ، چين و آمريکا مي توانند به عنوان آنکه يکطرف برجام را نقض کرده است، مراحل بازگشت به قطعنامه اي ششگانه تحريمي را آغاز کنند. از آنجا که آمريکا از برجام خارج شده ديگر نمي توانست چنين ساز و کاري را فعال کند حالا سه کشور آلمان ، فرانسه و انگليس بجاي فشار بر آمريکا بخاطر خروج از برجام و تحميل تحريم به دنيا ، ايران را تحت فشار قرار داده اند. مکانيزم ماشه چه زماني و چگونه اجرايي مي شود؟ در اين مرحله اين سه کشور براي رسيدن به اجراي کامل مکانيسم ماشه در حدود سه تا چهار ماه زمان نياز دارند. زيرا تحقق اين پروسه سريع نيست. مراحل اجراي سازو کار بازگشت به قطعنامه هاي تحريمي تحت عنوان رسيدگي به نقض برجام از سوي ايران، با تشکيل پرونده آغاز شده و به کميسيون مشترک رسيدگي به اجراي برجام، ارجاع مي شود. اين کمسيون مشترک که با شرکت معاونين وزراي خارجه و يا کارشناسان عالي رتبه هفت کشور تشکيل مي گردد ، کارش رسيدگي به موارد اختلاف مطرح شده از سوي طرفين است. پس از اين مرحله اگر مشکل با مذاکرات حل نشد پرونده به نشست وزيران امورخارجه کشورهاي باقي مانده در توافق برجام ارجاع داده مي شود . اگر بازهم به هر دليل به يک راه حل نرسيدند يک کمسيون سه جانبه با شرکت ايران و طرف شاکي و يک کشور بيطرف به موضوع رسيدگي خواهد کرد. اگر بازهم به نتيجه اي نرسيدند در آن زمان پرونده به شوراي امنيت سازمان ملل مي رود . اگر شوراي امنيت سازمان ملل حداکثر ظرف سي روز براي حل اين مساله به نتيجه رسيد که همان نتيجه را اجرايي مي کنند ، اما اگر به هر دليل نتوانستند به توافقي دست يابند هر شش قطعنامه قبلي بار ديگربدون راي گيري فعال مي شود. بنابراين اعضاي دائمي شوراي امنيت اگر هم بخواهند نمي توانند از حق وتو خود براي جلوگيري از بازگشت قطعنامه هاي قبلي تحريمي تحت فصل هفتم منشور ملل متحد استفاده کنند. نتيجه بازگشت به قطعنامه هاي قبلي چيست؟ 1- تحريم هايي که از سوي شورا ي امنيت عليه ايران در قطعنامه 1929 وضع شده بود که در واقع کامل کننده پنج قطعنامه پيش از خود است، بارديگر اعمال خواهد شد. اين موضوع در واقع وضعيت کنوني را پيچيده تر مي کند زيرا تاکنون ساير کشورها از نظر حقوقي مجبور نبودند از تحريم هاي آمريکا عليه ايران حمايت کنند اما اکنون حتي کشورهايي نظيرچين، روسيه ، ترکيه و هند که تاحدودي با ايران همکاري اقتصادي داشتند، مجبور خواهند شد اين همکاري را قطع يا محدودتر کنند. 2- ايران بار ديگر به عنوان تهديد کننده صلح و امنيت دنيا معرفي ميشود . اين به معناي آن است که وضعيت ايران از لحاظ سياسي ، امنيتي و اقتصادي بسيار دشوار تر از قبل خواهد شد. 3- بر اساس قطعنامه هاي شش گانه ايران بايد فورا روند غني سازي را متوقف کند و کشورهاي ديگر حق دارند کشتي هاي ايراني را در بنادر مختلف بازرسي کنند. البته بسيار بعيد است ايران به چنين محدوديتهايي تن بدهد . 4- ايران بهخاطر عدم انجام تعهدات طرف اروپايي احتمالا سطح همکاري خود را با آژانس بين المللي کاهش خواهد داد . همه چيز به سال 1393 و قبل از برجام بر ميگردد. 5- فعال شدن مکانيزم ماشه در عمل ايران را به سمت اقدام هاي راديکال تري مجبور مي سازد. در نتيجه ايران ممکن است از برجام خارج شود و اجراي داوطلبانه پروتکل الحاقي را مانند سال 1384 متوقف کند. حتي امکان دارد کليه همکاري هاي خود با آژانس را کاهش دهد و يا با خروج از پيمان NPT اين همکاري ها را کاملا متوقف کند. 6- خروج ايران از برجام مسالهاي مهمي است که براي طرف اتحاديه اروپايي بسيار اهميت دارد. آن هم در شرايطي که آنها نگران ايجاد نا امني در غرب آسيا و تکرار مهاجرت آوارگان مانند سالهاي 2012 به بعد هستند. اين مساله بويژه زماني بيشتر اهميت دارد که توافق برجام يک دستاورد بزرگ ديپلماسي براي جهان بود و به راحتي مي توانست ادامه پيدا کند. نتيجه: هنگامي که طرفهاي اروپايي به هيچ يک از تعهدات خود عمل نکردهاند چگونه انتظار دارند ايران در اين توافق باقي بماند و يا کليه تعهدات خود را بدون لغو تحريم ها اجرا کند؟ بايد گفت متاسفانه در دنياي سياست و حقوق بين الملل ، منطق حاکم نيست و عملا قدرت است که مناسبات سياسي را شکل ميدهد براين اساس شاهد هستيم اروپاييها در اين برهه زماني ميخواهند به زور اير ان را به انجام اقداماتي وادارند که نه بر اساس منافع ملي آنها است و نه امکاني براي مصالحه باقي گذاشته اند. با در نظر گرفتن همه جوانب مي توان گفت همچنانکه برجام تامين کننده بخشي از منافع همه طرف ها بود و الزاما همه خواسته هاي آنها را تامين نمي کرد، امروز با بزرگترين چالش خود روبرو شده است. اگر ضرري هم هست براي همه طرفها خواهد بود . گرچه نسبت اين ضرر براي همه يکسان نيست. اروپايي ها با آنکه تاکيد مي کنند همچنان در برجام مي مانند و به روند فشار حداکثري آمريکا ملحق نمي شوند اما در عمل مسيرغلطي را انتخاب کردند که اسرائيلي ها در سر راه ترامپ قرار دادند.