سرمقاله حمایت/ مهمتر از درهم کوبیدن عین الاسد
حمايت/ « مهمتر از درهم کوبيدن عين الاسد » عنوان سرمقاله روزنامه حمايت نوشته دکتر اصغر زارعي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: در هم کوبيده شدن پايگاه آمريکايي «عين الاسد» بهوسيله موشکهاي بالستيک و نقطه زن سپاه پاسداران پس از خبط بزرگ يانکيها در به شهادت رساندن سردار آسماني حاج قاسم سليماني، بنابر تعبير رهبر معظم انقلاب اسلامي در خطبههاي نماز جمعه هفته گذشته، «يکي از ايامالله» است. آنچه درجه اهميت و ارزش اين حمله موشکي را فارغ از جهات فني و نظامي آن برجسته ميکند، اين است که اين ماجرا، صرفاً يک حمله موشکي شجاعانه نبود، بلکه بيش از وجوه نظامي، شکسته شدن هژموني و هيبت آمريکا قابلبررسي و واکاوي است. ديپلماتها و کساني که در نشستهاي بينالمللي شرکت ميکنند، بهخوبي واقفاند که نمايندگان تقريباً همه کشورها از اخم ديپلماتهاي آمريکايي به وحشت ميافتند و نگران ميشوند. آمريکا در مورد بسياري از کشورها حتي زحمت صدور بيانيه براي واداشتن آنها به انجام اوامرشان را هم به خود نميدهد و از طريق يک تماس تلفني، کار را تمام ميکند! در برخي موارد هم مقامات ارشد دولتي مثل رئيسجمهور يا وزير خارجه وارد عمل شده و با تهديد لساني، به نتيجه دلخواه دست مييابند. تهديد نظامي هم در مرحله آخر قرار دارد که در مورد ايران، پس از وعده انتقام سخت، شاهد آن بوديم. با اين حال، اولين قدرت نظامي دنيا جرأت حمله متقابل عليه ابرقدرت منطقه را نداشت و فارغ از اينکه چه تعداد تلفات دادهاند، وحشتي که به دل آنها فرود آمد و تحقيري که از اين بابت متحمل شدند، تاريخي و بيسابقه بود. علاوه بر اين، پس از اين سيلي سخت به آمريکا شاهد آرايش قوا و اتحاد بيش از پيش محور مقاومت در غرب آسيا هستيم و مناسبات منطقه پس از شهادت فرمانده سپاه قدس در سراشيبي تندي به ضرر منافع واشنگتن قرار گرفته است. به عبارت سادهتر، حمله موشکي سپاه صرفاً شخم زدن پايگاه بزرگ آمريکا در منطقه نبود بلکه پايان توهم شکستناپذيري آمريکا، کشيدن خط بطلان به تابوي حمله مستقيم به مراکز نظامي ابرقدرت جهان، تحقير هژموني عمو سام و کليد خوردن برههاي جديد در نظم منطقهاي و جهاني به نفع محور مقاومت بود. از منظر نظامي، موشکباران عين الاسد، اولين حمله رسمي به پايگاههاي اين کشور پس از جنگ جهاني دوم به شمار ميرود و از اين زاويه که تا پيش از اين، هيچ کشوري در جهان جرأت حمله به اهداف آمريکا را بهصورت مستقيم و غيرمستقيم نداشت، نقطه عطفي در تحولات منطقهاي و بينالمللي محسوب ميشود. يال و کوپال آمريکاييها پيش از اين نيز در برابر ايران ريخته بود. بهعنوان نمونه، پس از دستگيري حقارت آميز تفنگداران آمريکايي در جزيره فارسي در سال ۹۴، برخي کشورها در اين اتفاق تشکيک کرده و باور نميکردند که چنين اتفاقي رخداده باشد. ساقط شدن پهپاد افسانهاي آمريکاييها بر فراز آسمان خليجفارس نيز يکي ديگر از سيليهاي سختي بود که آمريکا همچون حمله به عين الاسد دريافت کرد. از سوي ديگر، اين حمله نشانگر شجاعت، جسارت و همچنين توانمندي نظامي مثالزدني کشور در هدف قرار دادن پايگاهها و منافع آمريکايي در منطقه محسوب ميشود. آمريکاييها از سامانههاي ضد موشکي چند ميليون دلاري «تاد» و «پاتريوت» براي ايجاد سپر هوايي در مکانهاي خاص و حساس مثل پايگاههاي نظامي خود بهره ميبرند. پيش از شليک موشکها، جنگ الکترونيکي دقيق و بيسابقهاي براي مختل کردن اين سامانهها که دهها و صدها هزار ساعت براي ساخت آنها صرف شده، کليد خورد و در نتيجه، موشکها در شاهراهي وسيع و خالي از تهديدات پدافند موشکي، جهنمي در عين الاسد بر پا کردند. رزمندگان سپاه پاسداران اين پايگاه را عمداً هدف قرار دادند چراکه به مرکز فرماندهي پهپادهاي پنتاگون شهرت داشت و بسياري از عملياتهاي مهم در سطح منطقه، از عين الاسد فرماندهي ميشد. بهبيانديگر، سپاه مهمترين پايگاههاي نظامي، شنود، جنگ الکترونيک و راداري در عراق که در حکم چشم و گوش پنتاگون در منطقه هستند را در اوج سطح هوشياري نيروهاي نظامي تروريست آمريکايي نابود کرد تا سيگنال پرقدرتي براي تسويه حسابهاي بعدي داده باشد. افزون بر اين، بلاي آسماني سپاه بر سر تروريستهاي آمريکايي در حالي فرود آمد که ترامپ تهديد کرده بود 52 نقطه را در پاسخ ايران، هدف قرار خواهد داد ولي نهتنها پاسخي نداد بلکه پس از حمله در مقابل دوربينها ظاهر شد و ملتمسانه گفت که براي همکاري با ايران در موضوع مقابله با تروريسم، آغوش باز کرده است! ايران به قول شبکه خبري «فاکس نيوز»، اهداف آسانتري هم داشت اما سختترين هدف را انتخاب کرد تا پيامهاي مهمي ارسال کند. اظهارنظر «هري کيزيانس» مدير مطالعات دفاعي انديشکده آمريکايي «مرکز منافع ملي» در مصاحبه با شبکه «سيانبيسي» پس از حمله ايران به مواضع آمريکا در عراق هم خواندني است؛ آنجا که ايران را «ابرقدرت موشکي» توصيف و اذعان ميکند: «بايد مدام اين موضوع را در ذهنتان داشته باشيد که ايرانيها بيش از 2 هزار موشک بالستيک دارند ... اگر آمريکا تلاش ميکرد که جلوي يک حمله موشک بالستيک ايرانيها را بگيرد (شايد ميتوانست) اما ما نميتوانيم جلوي همه موشکهاي ايران را بگيريم حتي اگر تکتک پدافند دفاع موشک بالستيکي که در جهان داريم را به خاورميانه بياوريم، قادر نخواهيم بود که جلوي ايرانيها را بگيريم.» تنها کاري که در شرايط موجود از دست آمريکاييها برميآيد، موجسواري بر احساسات مردم در ماجراي سقوط هواپيماي اوکرايني است. ديديم که چگونه فصل جديدي از ديپلماسي عمومي در ميان مقامات ارشد آمريکايي شکل گرفت و پس از آشوبهاي پراکنده به بهانه اعتراض به اين سانحه هوايي، ترامپ و پمپئو در حمايت از اغتشاشگران، توئيتهاي فارسي منتشر کردند! آمريکا از تهديد به حمله نظامي و رجزخواني از پشت ديوارهاي بلند پايگاههاي خود در منطقه تا خاکريز شني و کوتاه توئيتر عقبنشيني کرده که اين خود، فرياد بلندي از ضعف و افول جايگاه ابرقدرتي سردمدار نظام سلطه است.