سرمقاله کیهان/ قهرمانانی که افسانه نیستند
کيهان/ « قهرماناني که افسانه نيستند » عنوان يادداشت روز در روزنامه کيهان به قلم عباس شمسعلي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: سه هفته از شهادت سردار رشيد و پر افتخار اسلام حاج قاسم سليماني و يارانش ميگذرد، اما هنوز مردم عزادار اين شهيدان هستند و هنوز تصوير پرشکوه تشييع و بدرقه اين شهيدان در ديدهها و اذهان خودنمايي ميکند. هر روز که ميگذرد ابعاد جديدي از عظمت شخصيت و افکار بلند و کارگشاي حاج قاسم از پرده بيرون ميآيد و مردم با سرداري که عاشقانه در فراقش اشک ريختند و قهرمانانه بدرقهاش کردند بيشتر آشنا شده و البته بيشتر عاشقش ميشوند. مردم وقتي اين روزها تصاوير و روايات متعدد حضور شجاعانه و فداکارانه اين سردار شهيد در خط مقدم دفاع از حرم اهل بيت(ع) و حريم امنيت ايران، يا تصاوير امدادرساني دلگرمکننده حاج قاسم به مناطق سيلزده کشور را ميبينند و ميشنوند با گستره فکري مجاهدت در ذهن و فکر اين شهيد بيشتر آشنا ميشوند. هنگامي که روايت تقوا و جانبازي اين شهيد سرافراز يا سخنرانيها و اعلام مواضع روشنگرانه سياسي و انقلابي وي و دفاع اين شهيد از حريم ولايت فقيه را ميشنوند و ميبينند، بيشتر متوجه ميشوند که اين شهيد بزرگوار به معني واقعي مردي با بصيرت در قول و فعل بود. وقتي تصاوير ملاطفت و مهرباني و خضوع کسي که زندگي دشمن را با جنگاوري و رشادت خود جهنم کرده بود با فرزندان شهدا و مردم خود ميبينند و تجلي «اَشِدّاءُ عَلَي الکُفّارِ رُحَمآءُ بَينَهُم» (سوره فتح، آيه 29) را در او مييابند نميتوانند شيفته او نشوند. همين گستردگي ابعاد محسنات شخصيتي و خدمات شهيد سليماني به کشور و جهان اسلام است که دامنه عاشقان و شيفتگان وي را تا اين حد گسترده است. شهيدي که مرد و زن و کوچک و بزرگ او را دوست دارند و به معناي واقعي قهرمان خود ميدانند. آري قهرمان، چيزي که تاريخ گذشته و معاصر و زندگي امروز ما نمونههاي فراوان آن را در خود دارد و البته بسياري از کشورها به معني واقعي از داشتن اين مزيت محرومند. فقر قهرمان برخي کشورها را چنان ميآزارد که مجبورند براي پر کردن اين خلأ به قهرمانسازي خيالي يا افسانهسرايي و خلق قهرمان در سينما و انيميشن يا بازي رايانهاي متوسل شوند، يا برخي چهرههاي ورزشي و هنري را به عنوان قهرمان و اسطوره جا بزنند. اما يک سؤال مهم! چرا با وجود پر بودن و غناي خزانه فرهنگ و تاريخ کشور و دين ما از قهرمانان متعدد و بينظير و کمنظير از گذشته تاکنون، بسياري از مردم و بهخصوص جوانان و نوجوانان اين کشور يا قهرمانان واقعي خود را نميشناسند يا قهرمانان پوشالي و ساختگي غرب را بيشتر و کاملتر ميشناسند و متاسفانه در مواردي آنها را در گفتار، رفتار و... الگوي خود قرار ميدهند؟! رهبر معظم انقلاب چند روز قبل در ديدار با دستاندرکاران کنگره ۲۰۰۰ شهيد استان بوشهر فرمودند:«...شما الان ملاحظه کنيد مثلاً رئيسعلي دلواري، آدم به اين عظمت، آدم کمي که نيست، در بين نسل جوان ما چند درصد او را ميشناسند؟ چند درصد اسم او را شنيدهاند؟ آيا شايسته اين نيست که الان در کشور تا شما ميگوييد رئيسعلي دلواري، همه آن کساني که در هر منطقهاي از کشور هستند بدانند که اين آدم کيست و بشناسند؟ اين جور چيزي نيست؛ مثلاً اسم فلان بازيکن فوتبالِ فلان کشور را همه بچّهها ميدانند، اسم رئيسعلي دلواري را نميدانند، اسم (شهيد) نادر مهدوي اصلاً به گوششان نرسيده، خبر ندارند؛ کاري بايد کرد تا اين نامها زنده بمانند؛ اينها الگو هستند.» در پاسخي کلي به چرايي اين اتفاق ميتوان گفت؛ غرب براي رسيدن به اهداف پشت پرده و حتي عيان خود از طريق جايگزيني الگو و قهرمانان ساختگي و قلابي به جاي قهرمانان واقعي در ذهن مردم و جوانان و نوجوانان ما اقدام به صرف هزينه، وقت و طراحي ابزار و بستر مناسب و سيطره بر آن از جمله فضاي مجازي، سينما، کتاب، ورزش و... کرده است. در مقابل ما، در معرفي قهرمانان و اسطورههاي واقعي خود از جمله شهيدان والامقام دچار رخوت، انفعال، کمکاري و در مواردي کجسليقگي هستيم. در موارد زيادي نيز احساس مسئوليت در قبال اسطورههاي ملي و ديني و حماسهآفرينان قديم و معاصر تنها در حد برخي حرکات و کارهاي نمايشي و کمعمق باقي ميماند. رهبر انقلاب در همان ديدار مذکور فرمودند: «آنچه من به عنوان توصيه عرض ميکنم [اين است که] اين کارهايي که ذکر شد -[مثل] سرديس و تنديس و جلسه و تشکيلات و مانند اينها- کارهاي خيلي خوبي است، منتها کاري کنيد که ياد اين شهدا، ياد اين اشخاص، اين شخصيّتها در ذهن نسلهاي جديد ماندگار بشود.» دشمن براي تسلط بر فکر و ذهن جوانان ما از هيچ تلاشي دريغ نميکند اما چرا با همه دسيسهها و نقشههاي دشمن و کمکاري مسئولان مربوطه در داخل، مردم و جوانان و نوجوانان ما در ايامي همچون اين روزها که همه اقشار جامعه وفادارانه و عاشقانه داغدار شهيد سليماني هستند يا زمان شهادت و تشييع پيکر يک سرباز اين سردار يعني شهيد حججي يا تشييع با شکوه پيکر 170 غواص شهيد عاشقانه پاي کار ميآيند و رشتههاي دشمن را پنبه ميکنند؟ پاسخ اين است که در چنين ايامي که ذکر آن رفت، وزيدن نسيمي از روح بزرگ و آسماني اين شهيدان و به تعبيري صحيح «قهرمانان واقعي» با سرشت پاک و فطرت ناب مردم و جوانان ما کاري ميکند که بسياري از معادلات و تصورات به هم ميخورد. اين يعني اگر در معرفي و الگوسازي از قهرمانان واقعي خود درست و حرفهاي عمل کنيم، دشمن نميتواند ذهن جوان و نوجوان ما را از اين الگوها و اسطورهها منحرف کند و يقينا هرجا توانسته است در داخل کمکاري صورت گرفته است. در همين زمينه رهبر انقلاب چندي پيش در ديدار دستاندرکاران کنگره ملي ۱۵۰۰ شهيد استان هرمزگان فرمودند: «هر شهيدي يک نماد است. سعي کنيد چهره شهدا را آنچنان که هست براي جوانهاي امروز روشن کنيد؛ اين نمادها ميشوند الگو براي جوان. و اين به آنجا منتهي بشود که جوانها بتوانند در بين اين چهرههايي که معرّفي شدهاند و نشان داده شدهاند، براي خودشان الگو انتخاب کنند، به آنها دل ببندند و راه آنها را دنبال کنند؛ کما اينکه الان ملاحظه ميکنيد در بين شهدايي که اسمشان آورده شده و کتاب دربارهشان نوشته شده و مانند اينها، همين حالت [براي جوانان] به وجود آمده؛ شهيد چيتسازيان، شهيد ابراهيم هادي، شهيد وزوايي؛ همه اينها شهدايي هستند که چون معرّفي شدهاند و چهرههايشان تبيين شده، مجموعهاي از جوانها هم به اينها دل بستهاند؛ وقتي دل ميبندند، راه آنها را دنبال ميکنند. اين درست نقطه مقابل آن حرکتي است که سعي ميکند دلبستگيها را به نمادهاي فساد، به نمادهاي دنياطلبي و به نمادهاي هرزهگرايي جلب کند.» اين روزها قلب و ذهن نوجوانان و کودکان فراواني در کشور ما قهرماني چون شهيد سليماني را در خود ميزباني ميکند. ميبينيم که چطور يک نوجوان که پيش از اين آشنايي کاملي با يک فرمانده نظامي عاليرتبه نداشته است به يکباره به خيل شيفتگان و عاشقان اين شهيد والامقام ميپيوندد و حتي از سر پاکي ذات و فطرت براي او اشک ميريزد؟ علت اين است که بعد از کنار رفتن پردهها و جبران شدن کمکاريها به برکت خون اين شهيد و شهداي ديگر، اين نوجوانان و جوانان، قهرمان رويايي و مطلوب خود را با عينيتي ملموس و در قوارهاي بسيار بزرگتر، کاملتر و دلنشينتر از قهرمانان ساختگي غرب يافتهاند، او را باور کرده و وارد زندگي خود ميکنند. اما اين موضوع کمکاري مديران و متوليان عرصه فرهنگ و نظام آموزشي کشور را توجيه نميکند. مديراني که سالهاست در انجام وظايف اين حوزه حق مطلب را ادا نکردهاند. نگاهي به رها بودن فضاي مجازي و يکهتازي فرهنگ غرب در اين فضا، تلاش دشمن براي جدا کردن ارزشهاي انسانساز و تربيتکننده فرزندان اين سرزمين از نظام آموزشي و کتب درسي به بهانههاي مختلف از جمله سند ناکام 2030، يا پررنگ شدن نقش آموزش و کنکور محوري در برابر پرورش و دامن زدن به آن حتي در رسانه ملي که قرار بود دانشگاه انسانسازي شود نه بازار مکاره تجارت کنکور و آموزش راه يافتن به دانشگاه و فاصله تاسفانگيز بخش زيادي از سينما و توليدات تصويري و فرهنگي از ارزشهاي مورد ادعا و تأکيد نظام اسلامي و... مويد اين ضعف و کمکاريهاست. اما باز خون پر برکت شهدايي همچون حاج قاسم عزيز و محسن حججيها و ابراهيم هاديها و... است که اين کمکاريها را جبران ميکند و نقشه دشمن را برآب. هرچند اين روزها وعدههايي از ورود زندگي شهيد سليماني به کتب درسي داده شده است که ميتواند اقدامي مناسب و ارزشمند باشد اما بايد در کنار آنچهره پليد دشمن و جنايات قاتلان اين شهيد بزرگ نيز در کتاب دانشآموزان وارد شود. فراموش نکردهايم که سه سال پيش رهبر انقلاب در ديدار هزاران نفر از دانشآموزان و دانشجويان فرمودند: «۷۰ جلد کتاب از اسناد لانه جاسوسي منتشر شده است؛ چرا هيچ نشانهاي از اين کتابها در مدارس و دانشگاهها نيست؟ اين يکي از اعتراضهاي من است... چرا اين اسناد در کتابهاي دانشآموزان نيست تا جوانان بدانند و بفهمند در کشور چه گذشته است.» و البته اخيرا پس از سه سال از اين تذکر، مجلس طرحي در اين زمينه به تصويب رسانده است. شهيد سليماني شخصيتي متنوع و به عبارتي جامعالاطراف بود. اکنون جا دارد راه و روش مجاهدت اين شهيد با سرفصلي همچون «ديپلماسي جهادي» يا «ديپلماسي مجاهدانه» به کتاب درسي دانشجويان به ويژه دانشجويان علوم سياسي وارد شود تا نتايج عزتمندانه اين نوع ديپلماسي در کنار نسخهبرداريهاي از کتب غربي با عنوان اصول مذاکره و امثال آنکه به خورد دانشجويان داده ميشود و اين روزها بيش از هر زماني نتايج تاسفانگيز آن را در عرصه تعاملات دولتمردانمان با کشورهاي ديگر از جمله اروپا و آمريکا شاهد هستيم به موضوع مطالعه و تحقيق تبديل شود. نتيجه اينکه؛ غفلت از قهرمانان و اسطورههاي واقعي و زندهاي همچون سردار سليمانيها براي کشور و نسل آينده خسارتبار است. حال که يکبار ديگر استقبال بينظير نوجوانان و جوانان اين کشور از يلان و قهرمانان واقعي خود حجت را بر مسئولان و متوليان فرهنگي و اجتماعي تمام کرده است بايد با بهکارگيري تمام ابزار از جمله سينما، تلويزيون، فضاي مجازي، نظام آموزشي و... اين الگوها را به زيباترين شيوه و زبان براي فرزندان امروز و آينده کشور و جهان ماندگار کنيم. همانطور که رهبر انقلاب در نماز جمعه هفته گذشته فرمودند:«... به حاجقاسم سليماني -شهيد عزيز- و به ابومهدي -شهيد عزيز- به چشم يک فرد نگاه نکنيم؛ به آنها به چشم يک مکتب نگاه کنيم. سردار شهيد عزيز ما را با چشم يک مکتب، يک راه، يک مدرسه درسآموز، با اين چشم نگاه کنيم...».