ايران/ متن پيش رو در ايران منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
مرجان اسلامي فر/
اقتصاد ايران با تحريم گره خورده است. گرهاي که بهنظر کور ميآيد و باز کردن آن با مذاکرات بينالمللي امکان پذير خواهد بود، اينکه ايران بتواند با ساير کشورها همکاري کند. اما با وجود تحريمها و شرايط اقتصادي که کشور دارد، تا چه حد سياستهاي پولي و مالي بانک مرکزي موفق بوده است؟ برخي از کارشناسان عملکرد دولت در سياستهاي پولي و مالي و ارزي را زير سؤال ميبرند و ميگويند اکنون زمان تصميمهاي بزرگ چون تک نرخي شدن ارز است. با وجود اين گفتهها سراغ ابراهيم شيباني، رئيس اسبق بانک مرکزي رفتيم تا از او بپرسيم که چه توصيههايي براي حال اين روزهاي اقتصاد دارد. او که 4 سال رئيس کل بانک مرکزي بوده است (از سال 82 تا 86) بر سياستهاي فعلي بانک مرکزي مهر تأييد ميزند و ميگويد: دولت در بدترين شرايط گرفتار شده است. در ادامه مصاحبه روزنامه ايران با ابراهيم شيباني، رئيس اسبق بانک مرکزي ميآيد:
بهنظر ميرسد تحريم طولاني خواهد بود و بانک مرکزي بايد سياست خاصي در قبال آينده اقتصادي کشور در پيش بگيرد، بهنظر شما چه سياستهايي ضروري است؟
دولت روحاني خيلي گرفتار است و اگر بخواهيم اکنون صحبت يا توصيه خاصي داشته باشيم جنبه تئوريک دارد. واقعاً نميشود از دولت اينقدر نقد و گلايه کرد. بعضيها مرتب به دولت اعتراض دارند و سياستهاي پولي و مالي را زير سؤال ميبرند. سياستهاي دولت ممکن است با نقايصي روبهرو باشد اما باور کنيد که شرايط براي فعاليت دولت خيلي سخت و دشوار است. در شرايطي هستيم که به معناي واقعي جنگ است. دولت با وجود جنگ و تمام بحرانها در حال اداره کردن کشور است. برخي از دوستان و کارشناسان به گونهاي از بانک مرکزي و سياستهاي دولت نقد ميکنند که انگار در شرايط فعلي نيستند. فقط بهصورت ذهني صحبت ميکنند و تمام اتفاقها را نقد ميکنند اما با وجود شرايط کشور بايد اظهارنظر کرد.
با اين تفاسير دولت بايد چه کاري انجام دهد؟
دولت بهتر ميداند که چه کاري بايد انجام دهد اما توصيه ميکنم، مقداري از هزينههاي خود کم کند، بخصوص در هزينههاي جاري. واقعاً اشکالي ندارد که با شرايط خاصمان ترمز هزينهها را بکشيم.
من از دولت ميخواهم که آشکارا بگويد وضع ما اين است و مجبور به کاهش هزينهها هستيم. درآمدها همين است که طي چند وقت اخير بهدست آمده و درآمد ديگري نيست. فروش اوراق، درآمد نفتي 48 هزار ميليارد توماني و 175 هزار ميليارد توماني ماليات پولي است که دولت به دست ميآورد. از اينرو با اين مقدار پول بايد مديريت خود را دنبال کند. با اين توضيح دولت، شرايط بسيار مشکلي دارد. با صرفهجويي امکان مديريت و جلوگيري از کنترل نرخ تورم فراهم ميشود. با صرفهجويي در هزينهها و ادارهها ميتوان سياستهاي اقتصادي را دنبال کرد. متأسفانه ميبينيم که برخي از ادارهها هيچ صرفهجويي در مصرف انرژي ندارند، در روزهاي سرد سال بهخاطر افزايش دما، در و پنجرهها را باز ميکنند اين امر يعني از دست دادن منابع مالي دولت. اين در شرايطي است که دولت به پول نياز دارد و نبايد هزينههاي اينچنيني اتفاق بيفتد. دولت در اين وضعيت نبايد هزينه گرما را بپردازد.
بهغير از کاهش هزينههاي جاري، دولت چه کار ديگري بايد انجام دهد؟
يکي ديگر از توصيهها اين است که دولت از طرحهاي جديد بگذرد و تنها به فکر اتمام طرح قبلي باشد. با وضعيت فعلي دولت نميتواند هيچ طرح جديدي را شروع کند. در اين صورت تا حدودي دخل و خرج دولت هماهنگ ميشود. در اين ميان دولت مذاکرات بينالمللي خود را انجام دهد تا شرايط بهتر شود.
زماني که شما رئيس بانک مرکزي بوديد سطح دخالت دولت در تصميم گيريها چقدر بود و آيا اکنون دخالتها بيشتر شده است؟
استقلال بانک مرکزي به شخص رئيس بانک مرکزي بستگي دارد. قانون فعلي بانک مرکزي، قانون بدي نيست، ولي اينکه رئيس کل بانک مرکزي بتواند طبق قانون حرکت کند و هماهنگ با آن باشد، مهم است. زماني که من رئيس کل بانک مرکزي بودم، فقط به يک بانک خصوصي مجوز فعاليت دادم، اما بعد از من به 15 بانک مجوز داده شد. در زمان ما و با همين قانون فعلي، مؤسسات مالي بشدت تحت کنترل و نظارت بود، ولي بعدها ديديم که عملکرد آنها و سياستهايشان ديگر تحت کنترل نبود. زماني که رئيس کل بانک مرکزي بودم؛ بر اساس همين قانونها مديران برخي از بانکها را تغيير دادم تا اصلاحات صورت گيرد، در آن برهه زماني مشکلات متعددي هم براي من ايجاد شد و حتي مجبور شدم به مجلس کلي توضيحات بدهم اما چون نياز بود، انجام دادم. بر اين اساس ميگويم، استقلال فقط در قانون به درد نميخورد، بايد کسي آنجا باشد که پاي قانون بايستد و آن را اجرا کند. بهعنوان مثال، قانون راهنمايي و رانندگي خيلي محکم و خوب است اما اگر پليس اجرا نکند، به هيچ دردي نميخورد. از اينرو بانک مرکزي هم بايد سعي کند که سياستهايش را بر اساس قانون دنبال کند.
بانک مرکزي چه سياستي را در قبال نرخ ارز بايد دنبال کند؟ آزادسازي قيمت ارز ميتواند راهکار مناسبي براي دولت باشد؟ برخي از کارشناسان توصيه ميکنند که در مقطع فعلي بهترين راهکار شناورسازي نرخ ارز است؟
خير؛ دولت شرايط تک نرخي کردن و شناورسازي نرخ ارز را ندارد. اگر بانک مرکزي تمايل به چنين اتفاقي هم داشته باشد بازهم نميتوان بهسمت تک نرخي کردن ارز حرکت کرد.
يکي از دغدغههاي اين روزهاي کشور، کاهش شديد ارزش پول ملي است، براي اينکه ارزش پول ملي بازگردد، چه کارهاي ميتوان انجام داد؟
کنترل نرخ تورم و هزينه نکردن دولت ميتواند به حفظ ارزش پول ملي منجر شود. اگر چنين سياستي دنبال شود، کاهش کسري بودجه هم اتفاق ميافتد. هر زمان که پول زياد ميشود، شاهد رشد نقدينگي هستيم و اين امر به منزله کاهش ارزش پول ملي است. کاري که اکنون بانک مرکزي انجام ميدهد، کمک به کنترل نقدينگي است. اين کنترل از طريق فرآيندهاي اداري و انتظامي است.
ارز بهصورت شناور مديريت نميشود؛ اما به نحوي عمل شده که خريدها کنترل شده باشد. در مقطع فعلي و با شرايط موجود، بانک مرکزي تنها ميتواند چنين کاري را انجام دهد. بايد قبول کنيد که ما در شرايط غيرعادي هستيم و نميتوان مثل شرايط عادي در اقتصاد رفتار کرد. با وجود تمام مشکلات توصيه جديام اين است که دولت براي کم کردن هزينههاي خود اقدام کند، اين مهم اهميت بسزايي دارد. يکي از بخشهايي که هزينههاي آن را ميتوان کاهش داد بودجه جاري است.
دولت در بخش بودجه جاري، هزينه کرد اضافي دارد. در حال حاضر بهترين موقعيت است که دولت اين را تفهيم کند که پول نداريم، البته دولت بايد حقوق و مزاياي کارمندان را پرداخت کند اما بايد از ساير هزينههاي خود بکاهد. در يک جمله بايد بگويم که دولت بايد رياضت اقتصادي را در پيش بگيرد، چارهاي جز کم کردن هزينهها برايمان نمانده است.
جديترين نقدي که به سياست فعلي بانک مرکزي داريد، چيست؟
نميخواهم نقدي که دارم را ابراز کنم. اجازه دهيد خود بانک مرکزي تصميم بگيرد. تمام دوستان در بانک مرکزي در حال تلاش هستند. من نقدهايي دارم اما شرايط دولت و بخصوص بانک مرکزي خيلي سخت است.
نقدي که پشتوانه راهکاري داشته باشد، چطور؟
اجازه دهيد خود بانک مرکزي تصميمگيري کند.
با توجه به موقعيت فعلي کشور و افزايش نرخ تورم، بورس چقدر ميتواند در سياستهاي پولي کشور اثرگذار باشد؟
يکي از بخشهايي که ميتواند بر سياستهاي پولي کشور بيشترين اثرگذاري را داشته باشد، بورس است. اهميت بورس بر هيچ بخشي پوشيده نيست، بدين جهت بورس يکي از اهرمهاي کنترلکننده نرخ تورم و کنترل نقدينگي است.
در گذشته بورس در سياستهاي پولي نقش پررنگي نداشت اما اکنون اين نقش بسيار پررنگ شده است. در کشورهاي توسعه يافته سهم بورس در سياستهاي پولي و مالي 60 تا 70 درصد است و اين سهم بسيار بالا است از اينرو ما هم براي کنترل سياستهاي پولي و مالي بايد بيش از گذشته به سمت بورس برويم.
بورس بايد جاي خود را در سياستهاي پولي و مالي باز کند و ديگر بازارهاي پولي تعيينکننده اقتصاد نباشند.
بهنظر ميرسد بانک مرکزي به پتانسيل بورس بيتوجهي ميکند و مانند ساير کشورها اجازه نميدهد بورس نقش آفرين خوبي در سياستهاي اقتصادي باشد؟
بانک مرکزي در قياس با گذشته با بورس همکاري خيلي بهتري دارد.اما شرايط خيلي فرق کرده است نبايد انتظار زيادي از بانک مرکزي داشته باشيم تا بورس تعيينکننده سياستهاي پولي و مالي کشور باشد.
با وجود تمام مشکلات بانک مرکزي بخوبي از توان بورس استفاده کرده است، طي چند وقت اخير هم ديدهايد که خيلي پول و سرمايه وارد بورس شده است، اگر اين پولها وارد بازار پول شده بود اکنون نرخ تورم و نقدينگي بسيار شوک آور ميشد.
اگر پولهاي مردمي وارد بورس نميشد يا وارد بازار پولي کشور ميشد، در بازار شاهد سرريز پول بوديم. پول در حوزههاي ارز و کالا سرريز ميکرد و اين امر منجر به افزايش قيمت انواع کالاها ميشد. در حقيقت بورس کمک کرد تا بازار کنترل شود. با وجود اينکه کشور از نقش بورس منتفع شده است، اما معتقدم که اين نقش ميتواند پررنگتر باشد. بورس توان بيشتري دارد که بايد از آن بهره برد.
بازار