چرا آمریکا از ماهواره "ظفر" نگران است؟
فرارو/ متن پيش رو در فرارو منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست ايران به زودي يک ماهواره جديد به فضا پرتاپ ميکند. به احتمال زياد دولت آمريکا بار ديگر از اين اقدام ابراز نگراني خواهد کرد. اين در حالي است يک مجله تخصصي آمريکايي ميگويد ماهوارهها نقش بسيار مهمي در تقويت توانمنديهاي نظامي آمريکا دارند. محمدجواد جهرمي، وزير ارتباطات ايران، اخيرا از آماده سازي ارسال شش ماهواره به فضا خبر داده است. جديدترين ماهوارهاي که ايران قرار است به زودي به فضا ارسال کند، ماهواره «ظفر» است که جهرمي دوشنبه شب از آماده سازي سايت پرتاپ آن خبر داد. به گفته وزير ارتباطات، ظفر تا قبل از دهه فجر امسال به فضا ارسال خواهد شد. ماهوارههاي تجاري آمريکا فعاليتهاي ايران براي آماده سازي سايت پرتاپ را رصد کردند. تصاويري که اين ماهوارهها در اختيار راديو عمومي ملي آمريکا (NPR) قرار دادند نشان ميدهند که ايران مشغول آماده سازي سايت پرتاپ ماهواره است. به رغم تاکيدات مکرر ايران مبني بر اينکه برنامه فضايي آن، صلح آميز است، دولت آمريکا ادعا ميکند که ايران از فناوري پرتاپ ماهواره به عنوان پوششي براي توسعه موشکهاي بالستيک بين قارهاي استفاده ميکند. نگراني آمريکا از برنامه موشکهاي بالستيک ايران، يکي از دلايل عمده خروج يکجانبه کاخ سفيد از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بود. دولت دونالد ترامپ همواره گفته است که هر گونه توافق جديد با ايران بايد شامل مواردي مثل محدوديتهاي بلندمدت عليه برنامه هسته اي، مهار برنامه موشکي و نفوذ منطقهاي ايران شود. اما سواي مسئله موشکهاي بالستيک، ماهوارهها به خودي خود قابليتهاي نظامي و غيرنظامي را خصوصا در حوزه جمع آوري اطلاعات افزايش ميدهند. شايد به همين دليل است که آمريکا از افزايش توانمنديهاي ايران در حوزه پرتاپ ماهواره ابراز نگراني ميکند. ايران براي نخستين بار در سال ۲۰۰۹، ماهواره «اميد» را در مدار قرار داد و سپس در سال ۲۰۱۱، ماهواره «رصد» را به فضا پرتاپ کرد. نقش ماهوارهها در ترور سردار سليماني ابراز نگراني آمريکا از پرتاپ ماهوارهها توسط ايران در حالي صورت ميگيرد که ارتش آمريکا اتکاي شديدي به توانمنديهاي ماهوارهاي دارد. در همين رابطه، مجله آمريکايي «اسپس نيوز» در گزارشي به قلم ساندرا اروين، به نقش ماهوارهها در تنشهاي مرتبط با ترور سردار قاسم سليماني، فرمانده سپاه قدس، پرداخت. به گفته اروين، نيروهاي مسلح آمريکا تقريبا براي هر گونه عمليات نظامي، به مقدار زيادي به تجهيزات فضايي وابسته هستند. ترور سردار سليماني در يک عمليات پهپادي آمريکا در سوم ژانويه و همچنين پاسخ موشکي ايران به آمريکا، نمونههاي بارزي بود که نقش حياتي ماهوارهها را نشان داد. اروين نوشت: «ماهوارهها در فضا به عنوان چشم، گوش، شبکهها و زمانسنجهاي نيروهاي آمريکا عمل ميکنند. پهپهادهاي نيروهاي هوايي آمريکا که موشکها و تسليحات را (به سوي خودروي سردار سليماني) شليک کردند، توسط ماهوارههاي جي پي اس (GPS) هدايت ميشدند. ارزيابي خسارات و تلفات بعد از حمله نيز، توسط ماهوارههاي سنجش از دور انجام شد. وقتي که ايران پايگاههاي آمريکا در عراق را با موشکهاي کوتاه برد هدف قرار داد، يک فضاپيماي هشدار دهنده آمريکا، که سينگالهاي حرارتي ايجاد شده توسط موشکها را شناسايي کرد، به اپراتورهاي مستقر در زمين، هشدار زودهنگام داد.» ماهوارههاي ارتباطي - متشکل از ماهوارههاي دولتي آمريکا و ماهوارههاي تجاري- به نيروهاي آمريکا اين امکان را ميدهند که با هم صحبت کنند، دادهها را منتقل کنند و دستورات مرکز فرماندهي و کنترل را اجرا کنند. اروين ادامه داد: «ستاد فرماندهي مرکزي آمريکا مستقر در تامپا واقع در فلوريدا، بر عمليات نظامي آمريکا در خاورميانه نظارت ميکند. اما مسئوليت تضمين آمادگي ماهوارهها جهت تامين خدمات به نيروهاي آمريکا، به عهده فرماندهي فضايي آمريکاست. اين فرماندهي جديدترين شاخه ارتش آمريکاست که هم اکنون در پايگاه هوايي پيترسون در کلرادو مستقر شده است.» رئيس جمهور آمريکا به تازگي نيروي فضايي جديدي تاسيس کرده است. کاربرد روزافزون ماهوارهها در ارتش آمريکا سرهنگ ديويد وستوور، سخنگوي فرماندهي فضايي آمريکا در گفتگو با اسپيس نيوز گفت: «تجهيزات فضايي ما به گونهاي با ساير عملياتهاي مشترک، يکپارچه و هماهنگ عمل ميکند که شامل پوشش خدمات مربوط به فرماندهي مرکزي ارتش آمريکا نيز بشود، زيرا قابليتهاي فضايي براي موفقيت در ميدان نبرد مهم هستند.» اروين به نقل از انديشکده رند (RAND) نوشته است که ماهوارههاي آمريکا از زمان دولت آيزنهاور با اهداف نظامي به فضا پرتاپ شدند. دولت آيزنهاور نياز داشت تا توسعه قابليتهاي نظامي شوروي، خصوصا نيروهاي هستهاي آن، را رصد کند. در نتيجه، ماهواره در مدار قرار داد. در دو دهه اول عصر فضايي، بخش اعظم ماهوارههاي آمريکايي و شوروي، به انجام ماموريتهاي استراتژيک - مثل شناسايي، نظارت، ارتباطات و رصد محيط زيست- اختصاص داشتند. اما در دهههاي پاياني جنگ سرد، آمريکا شروع به استفاده از خدمات فضايي براي پشتيباني از عمليات نظامي متعارف کرد. به مرور زمان، فضا به بستر مهمي تبديل شد؛ روندي که در جنگ خليج فارس در سال ۱۹۹۱ و هنگامي که اين تجهيزات استراتژيک آمريکا مأمور شدند در سطحي وسيع از عمليات رزمي متعارف پشتيباني کنند، آشکار شد. گزارش RAND ميگويد: «وظايف ماهوارههاي شناسايي از ماموريتهاي استراتژيک (به ماموريتهاي ميداني) تغيير کرد و دادههاي آنها در اختيار فرماندهان ميداني و سربازانشان قرار گرفت. از دادههاي ماهوارههاي شناسايي براي هشدار در مورد حملات موشکي اسکاد و پشتيباني از تلاشهاي ائتلاف براي شکار و از بين بردن لانچرها استفاده شد.» اسپيس نيوز افزود: ماهوارههاي مخابراتي نظامي، که در ابتدا براي پشتيباني از فرماندهي و کنترل نيروهاي هستهاي طراحي شده بودند، براي تامين پهناي باند ارتباطي مورد نياز واحدهاي رزمي متعارف، از نو طراحي و پيکربندي شدند؛ و وقتي اين ظرفيت کامل استفاده شد، وزارت دفاع بخشي از بار اضافي را به ماهوارههاي تجاري محول کرد. گزارش رند افزود: «جنگ خليج فارس، نقطه عطفي در عمليات فضايي ارتش ايالات متحده بود. جامعه دفاعي آمريکا با کشف پتانسيل عظيم فضا براي پشتيباني از عمليات نظامي متعارف در جنگهاي آينده، براي اصلاح سيستمهاي فضايي موجود و توسعه موارد جديد براي پشتيباني از کاربرهاي تاکتيکي تلاش هماهنگ خود را آغاز کرد. در سالهاي بعد، با بهره گيري از دادههاي به دست آمده از تجهيزات مستقر در فضا؛ طيف گستردهاي از فناوريهاي مبتکرانه ايجاد شد.» اسپيس نيوز در پايان نوشت: «پس از آنکه GPS در سال ۱۹۹۵ با ۲۴ ماهواره در مدار به بالاترين ظرفيت عملياتي خود رسيد، يک کلاس کاملاً جديد از تسليحات نقطه زن و دقيق ظهور کرد که طيفي از بمبهاي گرانشي تا موشکهاي کروزي را در بر ميگيرد که با استفاده از دادههاي GPS به سمت هدف هدايت ميشوند. افزون بر اين، وسايل نقليه نظامي در زمين، هوا و دريا شروع به استفاده از سيستمهاي GPS براي ناوبري کرده اند.» بدين ترتيب ملاحظه ميشود که آمريکا در حالي از برنامه فضايي ايران ابزار نگراني ميکند که ماهواره و دادههاي آنها نقش بسيار مهمي در عمليات نظامي و شناسايي ارتش آن ايفا ميکنند؛ لذا ممکن است آمريکا از بيم اينکه مبادا ايران به فناوريهاي ماهوارهاي مشابهي دست يابد، فشارهاي رسانهاي و ديپلماتيک عليه اين کشور را افزايش دهد.