سرمقاله کیهان/ چهار پیامِ 22 بهمن امسال
کيهان/ « چهار پيامِ 22 بهمن امسال » عنوان يادداشت روز در روزنامه کيهان به قلم محمد صرفي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: سرماي استخوانسوز ديروز در تهران و بسياري از شهرهاي کشور چيزي از حضور پرشور مردم در جشن پيروزي انقلاب اسلامي کم نکرد و ملت همچون چهار دهه گذشته خيابانها را مملو از گامهاي استوار و مشتهاي گره کرده خود کردند. از پيران سپيدموي تا جوانان بالنده و کودکان نوپا آمدند و با آرمانهاي پير جماران و خلف صالح او تجديد عهد کردند که تا آخر ايستادهايم. حضور حماسي و تاريخي مردم در راهپيمايي 22 بهمن ماه سال 1398 حاوي چند پيام مهم است؛ 1- پيش از هر چيز اين حضور را بايد از الطاف خداوند دانست و جبهه ستايش بر آستان حضرتش ساييد که همچنان يد قدرتش پشتيبان اين انقلاب تاريخساز و مردم زمانهشناس ايران است، که اگر تاييد و نصرت حضرت حق نبود، با اين همه هجمه و فشار و توطئههاي متنوع دشمنان که روز به روز بر حجم و پيچيدگي آن افزوده ميشود، سالها پيش از اين بايد روياي باطل آنها محقق شده و کار انقلاب تمام شده و به تاريخ ميپيوست. اين انقلاب و مردمي که پاي آن جانانه ايستادهاند در برابر دنياي اهريمني استکبار با آن همه عِده و عُده، مصداق زنده و غيرقابل انکار «کَم مِن فِئَهًْ قَليـلَهًْ غَلَبَت فِئَهًًًْ کَثيرَهًًْ بِاِذنِ الله» (بخشي از آيه 249 سوره مبارکه بقره؛ چه بسيار گروههاي کوچکي که به فرمان خدا، بر گروههاي عظيمي پيروز شدند!) هستند. به راستي که اين ملت سربلند شايسته نصرت الهي هستند. آنان اراده کردند و نشان دادند که آيات قرآن تنها براي قرائت در قبرستانها و براي مردگان نيست، بلکه اين آيات براي زندگي در تمام ابعاد آن و زندگان است. جرم آنها از نظر آمريکا و رفقايش نيز همين است که چرا اسلام را از کنج حجرهها و سکوت گورستانها به صحنه جامعه آورديد و سخني نو به جهانيان عرضه کرديد. جرم کمي نيست! اسلامي که پايش را از دايره طهارت و نجاسات فراتر نگذارد و حجش بيبرائت از مشکران زمان باشد، نه تنها براي مستکبران خطري ندارد که امروزه به ظاهر آن را حمايت نيز ميکنند. انقلاب اسلامي مردم ايران، ساحت جديدي از اسلام را به دنيا معرفي کرد و طرحي نو در انداخت. بزرگداشت 22 بهمن، تکريم و تجليل از چنين يومالله معجزهواري است. 2- چهل و يکمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي با چهلمين روز شهادت سردار سليماني و يارانش مصادف شده است. همين موضوع به مردم براي حضور در اين مراسم انگيزهاي مضاعف بخشيد. تقارن اين دو واقعه درخور تامل است. ظاهري متضاد دارد و انگار معجوني از شيريني و تلخي است. سالهاي پيش، 22 بهمن يک حاج قاسم داشت که ساده و بيآلايش همچون مردم به خيابان ميآمد تا قطرهاي از اقيانوس بيکران ملت انقلابي باشد. آمريکا گمان ميکرد با آن حماقت بزرگ و ترور بزدلانه ديروز از گامهاي استوار حاج قاسم در خيابان انقلاب و آزادي خبري نخواهد بود اما سليماني تکثير شده بود. هزاران هزار نفر تصاوير او را بر دست گرفته بودند تا بگويند انقلاب و آزادي از سليماني خالي نخواهد شد. روح او با ما بود و گرماي لبخند و نگاه نافذش لابلاي جمعيت موج ميزد. دشمن ناجوانمردانه خون حاج قاسم را بر زمين ريخت اما خونهاي پاک به هدر نميروند و از اين خون مکتب سليماني زاده شد. خلاصه کردن دستاوردهاي انقلاب اسلامي در تعداد سد و طول جادهها و تيرهاي برق و انشعابات آب و گاز، جفا به انقلاب است. بزرگترين دستاورد انقلاب، انسانسازي بود و حاج قاسم يکي از دستاوردهاي بزرگ اين انقلاب بود. سال 1357 چه کسي گمان ميکرد قاسم، جوان 22 ساله اهل روستاي قنات ملک کرمان به جايي ميرسد که با سپاه بدون مرز قدس، نقشههاي آمريکا در منطقه را نقش بر آب ميکند و خاورميانه جديد را شکل ميدهد؟! مشتهاي گره کرده مردم در 22 بهمن امسال پيام روشني داشت؛ «که تا آخرين نفس راهت را ادامه خواهيم داد، اي شهيد!» 3- مخاطب اصلي راهپيمايي ديروز دشمن و در راس آنها آمريکا بود. آمريکاييها پس از سالها آزمون و خطا و شکستهاي متعدد و فاحش به همه حماقتشان به يک نتيجه درست رسيدهاند و آن هم اينکه تنها راه شکست انقلاب اسلامي ايران، جدا کردن مردم از آن است. روح و خميرمايه اصلي اغلب توطئهها و فشارهاي آنان نيز بر همين راهبرد استوار است. فشار اقتصادي و تحريمها نيز در نهايت هدفي جز اين ندارند و معماران آن نيز به اين مسئله کليدي اعتراف دارند. ريچارد نفيو – نويسنده کتاب «هنر تحريم»- که از او به عنوان معمار تحريمهاي ايران نام ميبرند در مصاحبهاي درباره هدف اصلي تحريمها ميگويد: «بستگي به کشوري دارد که مورد تحريم واقع ميشود و اينکه منافع مشخص آنچه است. اگر رژيم قذافي در ليبي را تحريم کنيد اصلا نبايد سراغ جمعيت رفت چون قذافي اهميت خاصي به جمعيتش يا سطح دردشان نميداد. در مورد کيم جونگ اون و کره شمالي هم همين است. در اينجا «درد» بايد مشخصا نخبگان حاکميت را هدف بگيرد تا آنها اوضاع را عوض کنند. در مورد روسيه هم همين است. به نظرم وقتي بايد «درد» را در مورد جمعيتها به کار برد که حاکميت پايگاهي مردمي داشته باشد و ايران از نظر من در اين دسته است... در ماجراي تحريمها بايد تمرکز درد را جايي قرار ميداديم که تصميمگيرندگان را قانع کند، در مورد ايران اين از طريق ناراضي ساختن مردم از اوضاع بود.» تشخيص دشمن درباره نقش و جايگاه مردم در نظام جمهوري اسلامي درست است اما محاسبه آنها درباره اعمال فشار و جدا کردن مردم از انقلاب غلط. علت اين اشتباه محاسباتي را بايد در دادههاي غلط ديد. تا وقتي دريچه آمريکاييها به جامعه ايراني، مشتي فراري وطنفروش و مزدور هستند، نبايد انتظار داشت اين اشتباه تصحيح شود. اين جماعت فراري و بزدل به دلايل مختلف نه ميخواهند و نه ميتوانند واقعيتهاي ملت ايران را به اربابان خود منتقل کنند، يک دليل آنکه اول از همه مورد پرسش قرار ميگيرند؛ پس نتيجه آن همه بودجهاي که خرج شما مفتخورها کرديم چه شد؟! 4- کمتر از 10 روز ديگر انتخابات مجلس يازدهم برگزار ميشود. بازار بستن ليستها داغ است و هر جريان و گروهي با شعار و تابلويي به ميدان آمده است. راهپيمايي گسترده و پرشور ديروز نشان داد دوم اسفند نيز برخلاف خواست دشمن و برخي عناصر داخلي که سعي دارند مردم را از صندوق راي دلسرد کرده تا انتخاباتي سرد را رقم بزنند، همچون 22 بهمن به روزي پرشور با حضوري گسترده تبديل خواهد شد. آنان که ليستهاي انتخاباتي را ميبندند، وعدهها و شعارها را تنظيم و پيشنهاد ميکنند و يا تريبون و محملي براي سخن گفتن با جامعه دارند، بايد بدانند که با چه جامعهاي و کدام مردم طرف هستند. برخي بيانيهها و اظهار نظرهاي اخير نشان ميدهد برخي همچون گذشته از مرحله پرت بوده و آرزوها و تخيلات خود را به اسم مردم و جامعه بيان ميکنند. بر اينان حرجي نبوده و نيست که براي خود ميدوزند و ميبافند. اما آنان که دل در گرو انقلاب و آرمانهاي آن دارند بايد هوشمندانهتر از آنچه تاکنون ديدهايم عمل کنند و رفتاري سياسي، درخور شأن انقلاب و مردم از خود نشان دهند تا ثابت کنند لايق نمايندگي اين ملت مقاوم و فهيم هستند.