کدام خیانت مطلوب براندازان است که افراطیون مدعی اصلاحات مرتکب نشده باشند؟
کيهان/ متن پيش رو در کيهان منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست عضو حزب منحله مشارکت ادعا کرد ايستادگي مخالفان جلوي برجام اقتصادي، مردم را نااميد کرده است. حميدرضا جلاييپور به شرق گفت: حذف حداکثري صورت گرفته و اصلاحطلبان نميتوانند يک ليست حداقلي بدهند. شما خودتان را بگذاريد جاي اصلاحطلبها. تا حالا سه بار اصلاح طلبها با وجود همه حذفها (حتي در شرايطي که هاشمي رفسنجاني را حذف کردند) مردم را به انتخابات دعوت کردند و هر سه دفعه هم مخالفان تا توانستهاند، مانع ايجاد کرده و صريح جلوي برجام اقتصادي ايستادند. تا اينکه ترامپ نامتعادل آمد و تحريم حداکثري اقتصادي عليه ايران اعمال کرد. مردم سه بار آمدند و پاداش نگرفتند. مردم نااميد شدند. ما همه اين نااميدي و اعتراض را در اعتراضات دي 96 و آبان و دي 98 ديديم. شما ديگر اينجا به نظرسنجي هم نياز نيست مراجعه کنيد. با چشم، مستقيم ميشد ديد. حالا ببينيد در اين وضعيت بغرنج عقل جمعي شعسا فعلا به اينجا رسيده که به مردم صادقانه بگويد ما با انتخابات قهر نميکنيم؛ ولي ليست نداريم. وي افزوده است: تندروها مخالف رعايت معيارهاي دموکراسي هستند، به همين دليل به شدت مخالف اصلاح طلبان هستند؛ چون گفتمان اصلاحطلبي تقويت دموکراسي در ايران است. از طرف ديگر سرنگوني طلبان هم مخالف اصل نظام جمهوري اسلامي هستند و حضور جريان اصلاحطلبان را يکي از موانع سرنگوني ميدانند؛ بنابراين هر دو طرف به اصلاحطلبان حمله ميکنند و هزينه اي برايشان ندارد؛ اما هر دو طرف خطا ميکنند؛ به ويژه تندروها؛ اصلاحجويي در ايران به اين واقعيت اجتماعي تکيه دارد؛ پس ممکن است تندروها اصلاحطلبها را حذف کنند؛ ولي خودشان دائم بايد براي کنترل اين جامعه مطالباتي و جنبشي آمادگي داشته باشند. از آن طرف هم سرنگونيطلبان خطا ميکنند، کارشان با اميد بستن به تحريم و جنگ ترامپ به جايي نميرسد؛ چون نه جمهوري اسلامي پوشالي است و نه اصلاحطلبان در نقد خود به جمهوري اسلامي حاضر ميشوند ذرهاي آسيب به سرزمين ايران وارد شود. اصلاحطلبان با ايستادگي مدني تندروها را به يک حکمراني خوب دعوت ميکنند. اين اظهارات از جهات مختلف خلاف واقع است نخست اين که «برجام اقتصادي» واقعيت خارجي ندارد. برجام، واگذاري امتيازات هستهاي نقد در مقابل مشتي وعده بدون تضمين بود. به نحوي که در همان دو سال و نيم اجراي توافق و به ويژه در دولت اوباما، فشارهاي تحريمي و تهديد طرفهاي همکاري با ايران (در قالب تحريمهاي ويزايي و مجازات و جريمه آنها) تداوم داشت. در واقع طرف غربي بنا نداشت با برجام، امتياز واقعي به ايران بدهد ضمن اين که رونق اقتصادي پايدار و با کيفيت بايد درونزا باشد. اگر هم مردم از شرايط اقتصادي رنج ميبرند، محصول 6 سال فرصتسوزي دولتي با وجود همه اختيارات است و اتفاقا اصلاحطلبان اينجا بايد پاسخگو باشند و نميتوانند پرسشگر باشند. ثانيا آقاي جلاييپور در حالي از آقاي هاشمي دم ميزند که طيف متبوع وي پس از دوم خرداد، براي ترور شخصيت آن مرحوم چيزي کم نگذاشتند. در واقع اين طيف بودند که سال 78 در انتخابات مجلس با انواع ترفندهاي ضداخلاقي به حذف هاشمي پرداختند. ضمن اين که طيف مذکور در سال 84 مصطفي معين و کروبي و در سال 88 موسوي را در گود انتخابات داشتند اما به مردم باختند آنها در سال 92 و 96 نيز از نامزدي عارف و جهانگيري برخوردار بودند و نميتوانند ادعا کنند محدوديت نامزد داشتهاند. درباره اغتشاشات دي 96 و آبان ماه 98 نيز گفتني است که در کنار نقشآفريني محافل ضد انقلاب، نقش و سوء مديريت دولت بسيار بارز است. به ويژه در ماجراي تلخ آبانماه، آنچه موجب شوک به مردم و موجسواري ضدانقلاب شد، بيتدبيري محض دولت پس از 4 سال لجبازي براي حذف کارت سوخت و گران کردن سه برابري قيمت بنزين بود. يا امثال جلاييپور ميتوانند توضيح بدهند که چرا سهميهبندي و کارت سوخت و افزايش تدريجي و سالانه قيمت براي 4 سال کنار گذاشته شد و موجب تحميل خسارت 144 هزار ميليارد توماني به کشور گرديد؟! آيا اين رقم سنگين را نميشد هزينه رونق توليد و ايجاد اشتغال کرد؟! اما ادعاي آخر آقاي جلاييپور از بقيه عجيبتر است. او در دوره اصلاحات در راس يک روزنامه به شدت تندرو (جامعه) که دروغپراکني، ساختارشکني و آشوبافکني را ترويج کرد و به مقايسه فرمانده سپاه با ديکتاتور کامبوج ميپرداخت، قرار داشت. در اين دوره افراطيون مدعي اصلاحات با گروهکهاي برانداز در فتنه تيرماه 78 به هم رسيدند. برخي عناصر فعال در اين فتنه مدتي بعد از کشور متواري شده و رسما به جريان برانداز پيوستند. همين طيف ده سال بعد يعني سال 88 مجددا با مدعيان اصلاحطلبي به هم رسيدند و آن آشوب نيابتي 8 ماهه را دوشادوش هم پيش بردند تا به بنبست رسيدند و از مردم تودهني خوردند. آيا طرح دروغ تقلب و اردوکشي خياباني و حمله به مساجد و مراکز بسيج و مردم و سپس شعار عليه اصل جمهوري اسلامي و ولايت فقيه و نهايتا معارضهجويي با عزاداري حضرت سيدالشهدا(ع) کمترين نسبتي با اصلاحطلبي دارد؟! سرانجام بايد پرسيد مدعيان دروغين اصلاحطلبي، کدام خيانت را در خدمت جريان برانداز مرتکب نشدهاند؟ مردم را نااميد نکردهاند که کردهاند. هنگام تصدي دولت و مجلس، وعدههاي دروغين و خيالي ندادهاند که دادهاند. بارها دروغ نگفته و با ايجاد التهاب، تحريک به اغتشاش نکردهاند که کردهاند. با گروهکهاي ضد انقلاب ارتباط نگرفته و نقشههاي مشترک به اجرا نگذاشتهاند که چنين کردهاند. به خدشه در انتخابات نپرداختهاند که پرداختهاند. دشمن را به طمع نينداختهاند که بارها چنين کردهاند. تنها تفاوت آنها، زدن نقاب اصلاحطلبي، به سيماي منفور براندازها و خائنين رسمي به کشور و ملت است.