نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

رفیق ترامپ!؛ شباهت رییس جمهور آمریکا به رؤسای دولت شوروی

منبع
فرارو
بروزرسانی
رفیق ترامپ!؛ شباهت رییس جمهور آمریکا به رؤسای دولت شوروی
فرارو/ متن پيش رو در فرارو  منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست نينا خروشچِوا* در وبگاه تحليلي پراجکت سينديکيت نوشت: دونالد ترامپ در جريان سخنراني اخير خود در مجلس نمايندگان آمريکا گفت: "فقط در طول سه سال (دوراني که ترامپ در قدرت بوده)، ما اين ذهنيت در جهان را که آمريکا در حالِ سقوط و ضعيف شدن است را شکسته ايم و کوچک سازيِ سهم و قسمتِ آمريکا از مسائل جهاني را نيز کاملا رد کرده ايم". اين جمله بي اساسِ ترامپ (جمله‌اي که بيش از آنکه واقعيت باشد، تبليغاتِ صرف است)، يادآورِ اظهار نظرِ "جوزف استالين" رهبر شوروي در سال ۱۹۳۵ است هنگامي که گفت: "زندگي بهتر شده است. رفقا! زندگي لذت بخش‌تر و شاد‌تر شده است". هنگامي که استالين فرياد بر مي‌آورد که رفاه ماديِ قابل توجهي در زندگي کارگران، به دليلِ سياست‌هاي رژيم شوروي ايجاد شده، آمار‌هاي مربوط به بخش توليدِ شوروي بسيار ضعيف بودند، قحطي مردم شوروي را به ويژه در اوکراين درنورديده بود، و برنامه موسوم به "تصفيه بزرگ" نيز توسط رژيم شوروي، در دست انجام بود. به همين منوال، همزمان با اينکه ترامپ از دولت خود به دليلِ بازگرداندنِ عظمت و شکوه به آمريکا ستايش مي‌کند، متحدان و دوستان آمريکا سخت تلاش مي‌کنند تا از ميزان وابستگي خود به آمريکا که در شرايط فعلي به تهديدي براي صلح و ثبات جهاني تبديل شده و مايه مضحکه و خنده بين المللي نيز شده است، بکاهند. اظهارات و ادعا‌هاي ترامپ در مورد اقتصاد آمريکا، همگي به نحو مشابهي با مغلطه همراه بوده و حاوي نوعي اغراق گويي هستند. بله، رشد توليد ناخالص داخلي آمريکا نسبتا قوي است. قيمت سهام در بازار بورس آمريکا نيز رکوردشکني کرده است. با اين حال، همانگونه که فرماندار ميشيگان "گرتچن ويتمر" پس از سخنراني ترامپ در مجلس نمايندگان آمريکا مي‌گويد: "ميليون‌ها آمريکايي در شرايطي فعلي براي معاش خود مي‌جنگند و پولِ کافي تا انتهاي ماه در اختيار ندارند (پس از پرداختِ هزينه‌هاي مربوط به حمل و نقل، وام‌هاي دانشجويي، و يا دارو) ". رونقي که ترامپ بار‌ها و بار‌ها ادعا مي‌کرد قرار است براي قشرِ يقه آبي به همراه بياورد، در شرايط فعلي، موجب تضعيفِ بسياري از کارگران يقه آبي شده و نسبت به آن‌ها بي اعتناست. من ادعا نمي‌کنم که ترامپ، نسخه جديدي از استالين است، چه برسد به اينکه بخواهم شورويِ دهه ۱۹۳۰ را معادل با آمريکايِ کنوني بدانم. با اين حال، بايد بگويم که وقتي پاي تبليغات به ميان مي‌آيد، من آن را به خوبي مي‌شناسم و سخنان و ادعا‌هاي ترامپ را نيز چيزي جز تبليغات نمي‌دانم. من همچنين اين را به خوبي مي‌دانم که تا چه اندازه، تبليغاتِ خوب مي‌تواند فضايِ مساعدي براي رفتاري ديکتاتورگونه فراهم کند. حتي قوي‌ترين دموکراسي‌ها نيز مي‌توانند در برابرِ اقتدارگرايي، آسيب پذير باشند. البته که تبليغات، چيزي بيش از صرفِ کاربردِ کلمات است. حاکمانِ اقتدارگرا از ابزار‌هاي ديگري نيز براي ايجادِ هاله‌اي از عظمت و شکوه استفاده مي‌کنند. فنِ"معماري" يکي از اين ابزارهاست. از زمانِ فراعنه مصر تا امپراطور‌هاي روم و تا ديکتاتور‌هاي معاصر نظير "کيم جونگ اون" رهبر کره شمالي، رهبران اقتدارگرا اغلب از فن معماري براي تاثيرگذاري بر ادراک مردم استفاد (سو استفاده) کرده اند. آن‌ها اين کار را از طريقِ ساختِ فضا‌هاي عمومي باشکوه که بازتاب دهنده تصويري پرزرق و برق از آن‌ها هستند، انجام داده و مي‌دهند. شاهکار سينماييِ جنجالي "لني ريفنشتال" با نامِ "المپيا" (۱۹۳۸)، که بر پايه المپيک تابستاني برلين (۱۹۳۶) بود، به نوعي، اثري جهتِ اشاره به حال و هواي مردانه و مستبدانه دوران نازي‌ها بود. از سويي مي‌توان به "آلبرت اشپر" و اقدام او در بازسازي چهره برلين در دهه ۱۹۳۰ نيز اشاره کرد. وي جاه طلبي‌هاي اقتدارگرايانه دولت نازي را در قالبِ معماري نئوکلاسيکي که خشن و يکنواخت بود، ارائه کرد. استالين نيز مدل امپرياليستي معماري در دوره هيتلر را در قالبِ کلاسيسم معماري که حاملِ سبک خاص خود وي بود، دنبال کرد. بنا‌هاي بزرگ با گنبد و مناره‌هاي مخروطي، همگي حاملِ يک معني بودند که در واقع، اشاره به قدرتِ دولت شوروي داشتند. استالين همچنين از ساختمان شهرداري منطقه منهتن در نيويورک نيز الهام گرفت که اشاره به ساختمان امپاير استيت در دهه ۱۹۱۰ داشت (تقليدي از آن بود). در شرايط فعلي، دولت ترامپ در حالِ نگارشِ پيش نويسِ يک فرمان اجرايي با نامِ "بار ديگر، ساختمان‌هاي فدرال را زيبا کنيم"، است. اين فرمان، زمينه را براي فعاليت معماراني فراهم مي‌کند که به ساختار‌هاي کلاسيک متعهد هستند و تحت تاثيرِ (و الهام گرفته از) سنت‌هاي معماريِ رومي و يوناني هستند. اين فرمان، ارزش نمادين ساختمان‌ها را مورد تاکيد قرار مي‌دهد و به صراحت، با فرمانِ سال ۱۹۶۲ موسوم به "اصول راهنمايِ معماري فدرال" (که خواستارِ احاله طراحي ساختمان‌هاي دولتي از حرفه معماري به دولت آمريکا بود) که توسط "جان اف کندي" رئيس جمهور اسبق آمريکا حمايت مي‌شد، سازگار نيست. چندان شگفت انگيز نيست که ترامپ مدت‌ها قبل از کسبِ کرسيِ رياست جمهوري آمريکا، از هنر معماري براي بيان قدرت و امتيازات خود استفاده مي‌کرد. سازه‌هاي طلاکاري شده که در ساختمان‌هاي متعلق به ترامپ در اقصي نقاط جهان قابل مشاهده است، تا حد زيادي با طرح‌ها و سليقه‌هاي عجيب و غريبِ رهبراني نظيرِ ولاديمير پوتين، شي جين پينگ و رجب طيب اردوغان، هماهنگ هستند. اين رهبران همچنين شيوه سنتي ديگري از نمايش قدرت را نيز به نمايش گذاشته اند: رژه نظامي. شيوه‌اي که چهره‌هاي اقتدارگرا از آن براي تحت تاثيرقراردادنِ موافقان و مخالفان خود استفاده مي‌کنند. سال ۲۰۱۷، ترامپ نمي‌توانست مانع از بروزِ هيجانِ خود در جريان برگزاري "رژه نظامي روز باستيل" در پاريس شود. اين رژه نظامي در مجاورت "طاق پيروزي" (که اتفاقا يکي از منابع الهام بخشِ اشپر براي شهر برلين در زمان آلمانِ نازي بود) برگزار شد. دو سال بعد، ترامپ رژه نظامي گرانقيمتِ مدِ نظرِ خود را برگزار کرد. امکان دارد برخي، نمايش‌هاي اينچنيني را ابزاري براي پرت کردن حواس مردم از سوي رهبران اقتدارگرا ارزيابي کنند. با اين حال، آن‌ها به طور مستقيم، پيش بيني‌ها در مورد بروز رفتار‌هاي خطرناک و بي پروايانه نظيرِ رد کردنِ تمامي ابزار‌ها و مکانيسم هايِ نظارتي و کنترلي بر قدرت اجرايي، که مولفه‌هايي حياتي براي عملکردِ دموکراسي هستند را تقويت مي‌کنند. عدم پذيرش انتقاد از سوي ترامپ نيز از جمله ديگر ويژگي‌هاي اوست که به طور خاص، بايد آن را نگران کننده ارزيابي کرد. استالين، دشمنان خود را تحت لواي "دشمنان مردم (ملت) "، تحت پيگرد قانوني قرار مي‌داد. وي هزاران نفر را به جرم خيانت و عدم وفاداري به خودش، کشت يا زنداني کرد. البته که ترامپ قادر نخواهد بود اين حد از خشونت و سرکوب را به اجرا گذارد، با اين حال، وي نيز از همان لفظ و شيوه استالين استفاده مي‌کند. او بار‌ها و بارها، رسانه‌هاي منتقد خود را دشمنانِ مردم خطاب کرده است. اضافه بر اين، بلافاصله پس از اينکه ترامپ از سوي دادگاه استيضاح خود در مجلس سنا (که در کنترل جمهوري خواهان است) تبرئه شد (در دادگاه شرم آوري که هيچ شاهدي حضور نداشت)، وي آن‌هايي را که در مجلس نمايندگان آمريکا حاضر شده بودند و بر عليه تلاش‌هاي ترامپ جهتِ وادار ساختنِ "ولوديمير زلينسکي" رئيس جمهور اوکراين با هدف پرونده سازي عليه جو بايدن، شهادت داده بودند را اخراج کرد. اين مثال، نمونه‌اي تمام عيار از مجازاتي است که اغلبِ ديکتاتوري‌ها به آن وابسته هستند و در رويه‌هاي خود آن را به اجرا مي‌گذارند. هنگامي که شاهدِ جلسه استيضاح ترامپ، "ژنرال الکساندر ويندمن" اخراج شد، افسران امنيتي بر عليه برادرش "يوگني ويندمن" تاختند. وي وکيلي بود که در زمره کارکنان شوراي امنيت ملي آمريکا بود. آن‌ها (افسران امنيتي) خواستار برکناري او مثل برادرش شدند. اين اقدام، به معناي واقعي کلمه، يک کينه توزيِ انتقام جويانه بود. اگر يوگني در دهه ۱۹۳۰ و در جريان حکومت شوروي وجود داشت، به عنوان دشمن ملت معرفي مي‌شد و به پنج سال کار در اردوگاه‌هاي کار اجباري شوروي در سيبري محکوم مي‌شد. اين موضوع دقيقا نشان مي‌دهد که ديکتاتوري چگونه آغاز مي‌شود. همزمان با اينکه ايالات متحده آمريکا براي انتخابات رياست جمهوري خود در ماه نوامبر آينده آماده مي‌شود، اين وظيفه و مسووليت هر شهروند آمريکايي است تا به نحوي منطقي و عقلاني، پالس‌هاي ديکتاتورمابانه ترامپ را در نظر گرفته و بررسي کند. پالس‌هايي که با انتخاب مجدد ترامپ به سمتِ رياست جمهوري، بيش از پيش تقويت خواهند شد. درست و ايمن نيست اگر تصور کنيم ترامپ بيش از اين جلو نخواهد رفت و يا او بيش از هر چيزي، نمودي از ميانمايگي / Mediocrity (همانطور که لئون تروتسکي، استالين را اينگونه خطاب مي‌کرد و بسياري از بلشويک‌ها با آن موافقت داشتند) براي تغيير کشورش است. ولاديمير لنين که خودش يک بلشويک بي رحم بود در سال ۱۹۲۲ نوشت: "استالين قدرت زيادي را به اختيار خود درآورده که به دليلِ خشونت، ناشکيبايي، و دمدمي مزاجي اش، قادر نخواهد بود از آن به نحوِ مسوولانه‌اي استفاده کند. تمامي اين ويژگي‌ها را در ترامپ نيز مي‌توان مشاهده کرد. هر چه وي (ترامپ) قدرتِ بيشتري بگيرد، آينده و چشم اندازِ دموکراسي آمريکايي تيره‌تر خواهد شد. انتخاب مجدد وي، افتضاحي جدي خواهد بود. * نينا خروشچِوا، استاد مسائل بين المللي در دانشگاه "نيو اسکول" است.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد