موجسواری آمریکایی روی کرونا
صبح نو/ متن پيش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست حسام رضايي/ ويروس «کرونا» حالا سه ماهي ميشود که سراسر جهان را به خود مشغول کرده است؛ ويروسي مرزناپذير و فرهنگنشناس. مهم نيست سفيد پوست باشي يا سياه پوست؛ مسلمان باشي يا مسيحي؛ اگر اصول بهداشتي را نکني، کرونا خيلي راحت در بدن نفوذ ميکند. اولين جايي که کرونا در آن ظهور کرد، استان «ووهان» چين بود. اخبار اوليه تصريح ميکرد که کرونا منشايي حيواني ندارد اما بعدها برخي اخبار حاشيهاي که کمکم محوريت يافت، از آزمايشگاهيبودن آن براي ايجاد خلل در اقتصاد چين حکايت ميکرد. براي روشنکردن زير و بم اين ويروس و از آن مهمتر، نوع سياستگذاري حکومت چين براي کنترل کرونا و احياناً درسي که دولت ايران ميتواند از تجربيات چشم باداميها بگيرد، به سراغ دکتر قاسم زائري، عضو هيات علمي دانشگاه تهران رفتيم. او يکسال در شهر شانگهاي چين براي گذراندن فرصت مطالعاتي حضور داشت و تازه سه هفته است به ايران آمده است. او در اين گفتوگو نکاتي اجتماعي و سياسي درباره بلاي کرونا گفت که دانستن آنها براي مديريت افکار عمومي در ايران، خالي از لطف نخواهد بود. مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد. پس از مخابره رسمي شيوع ويروس کرونا در چين، اولين و عاجلترين اقدام حکومت چين چه بود؟ خبر شيوع اين ويروس، در آغاز تعطيلات منتهي به عيد سال نوي چيني منتشر شد. دولت چين دو اقدام اصلي انجام داد؛ يکي اين بود که در شهر «ووهان» افراد را مجبور کرد که در شهر بمانند و دوم اينکه آنها را مجبور کرد در خانه بمانند. شهر ووهان در چين به «ترمينال چين» معروف است؛ يعني اصليترين شاهرگهاي ارتباطي و حملونقل چين از ووهان عبور ميکنند؛ براي همين دولت چين، سيستم حملونقل را به تعليق درآورد. يعني اتوبوسها، قطارها و هواپيماها و بهطور کلي همه اشکال حملونقل که از اين شهر عبور ميکردند را به تعليق درآورد تا جلوي جابهجايي جمعيتي که احتمالاً مبتلا هستند را بگيرد. در روزهاي ابتدايي شيوع، بحث «بيوتروريسم»بودن يا به بياني ديگر آزمايشگاهيبودن ويروس کرونا مطرح شد. در محافل داخلي چين به خصوص در ميان مقامات چيني، تا چه حد به اين بحث اعتنا شد؟ رابطه ميان چين و آمريکا از اواخر سال 2018 و کل سال 2019 دو دستانداز مهم به خود ديد. اولي، مساله هنگکنگ بود که غربيها خصوصاً آمريکاييها از معترضان هنگکنگي حمايت ميکردند و دولت چين هم در مقابل، سياست صبر در پيش گرفته بود. مورد دوم، جنگ تجاري بود که چين و آمريکا در انتهاي سال 2019 به توافقي دست پيدا کردند که بيشتر منجر به عقبنشيني چينيها شد. ويروس کرونا، سومين مسالهاي بود که پس از اين دو دستانداز اتفاق افتاد. افکار عمومي در چين اين تمايل را داشت که به مساله بيوتروريسم دامن بزند اما در بين مقامات دولت چين، اظهار نظر جدي درباره اينکه کرونا بيوتروريسم بوده يا نه، ديده نشده است. دولت چين بيشتر سعي کرد تا تمرکز خود را براي جلوگيري از شيوع ويروس بگذارد. البته واکنشهاي گستردهاي، هم از طرف رسانههاي اجتماعي و هم از طرف مقامات چيني نسبت به اظهارات وزير تجارت آمريکا که شيوع اين ويروس و ضربه به اقتصاد چين را براي اقتصاد آمريکا خوشحالکننده توصيف کرد، به وجود آمد. فکر ميکنيد اين اظهارنظرنکردن درباره منشأ بيوتروريسمي بودن ويروس از سوي مقامات چين، ناشي از مصلحت است يا ناشي از عدم دسترسي به نشانهاي واقعي درباره منشأ اصلي ويروس؟ من نميتوانم با قطعيت بگويم که آيا واقعاً نشانهاي پيدا شده است يا نه، منتها سياست کلي دولت چين مبتني بر عدم تمايل به سرشاخشدن با آمريکاييها و غربيهاست؛ يعني دولت چين وجه مميزه خود را پيشرفت اقتصادي ميداند و ماجراجوييهاي سياسي و نظامي آمريکا خصوصاً در درياي چين و شرق آسيا را بيشتر بهعنوان مزاحمتهايي براي پيشرفت اقتصادي ميداند. نحوه مخابره اخبار مربوط به ويروس کرونا از سوي دولت چين چگونه بوده است؟ آيا در چين آمارهاي فوتي يا افراد تازه مبتلاشده، بهطور شفاف رسانهاي ميشود يا در آنجا هم پردهپوشيهاي خاصي وجود دارد؟ اين سؤال را از اين جهت ميپرسم که برخي در ايران، به عدم شفافيت در اخبار مربوط به کرونا انتقاد دارند. دولت چين يکي از مهمترين کارهايي که براي شفافيت درباره کرونا انجام داد، اين بود که يک سايتي را طراحي و در آن سايت بهطور ساعتي، آمار مربوط به افراد مشکوک، افراد مبتلا، افراد فوتشده و افراد بهبوديافته را اعلام کرد. ما ميتوانيم همين نوع سايت را در ايران هم ايجاد کنيم تا اشتباهات مربوط به آمار و اطلاعات کرونا و بياعتمادياي که نسبت به نظام رسانهاي رسمي کشور وجود دارد، رفع و رجوع شود. البته دولت چين در ابتدا به پنهانکاري متهم شد. گفته ميشود که دولت و پليس چين به دليل تشويش اذهان عمومي، پزشکي را که براي اولينبار اين ويروس را شناسايي کرده بود مورد مواخذه قرار دادند و البته اين پزشک بعداً خودش مبتلا شد و حدود 10 روز پيش فوت کرد. البته خود دولت چين موضوع تحت فشارقراردادن اين پزشک براي سکوت را رد ميکند. ارائه شفاف آمار از سوي دولت چين، مردم اين کشور را دچار تشويش نکرده است؟ اين دسته از مسائل، خاص شرايط و وضعيتي است که ما اسم آن را «جهاني شدن» ميگذاريم؛ يعني انعکاسِ جهانيِ مسائلِ محلي. البته ميزاني از تشويش به اين دليل که خبر چنين مسائلي پيش از خود آن مساله يا مشکل در جهان انعکاس پيدا ميکند، هميشه بوده و هست. مثلاً در چين، فروشگاهها خالي شدند چون دولت، سيستم حملونقل را تعليق کرده بود و هيچچيزي امکان جابهجايي نداشت و مردم با کمبود مواد غذايي مواجه شدند. همين معضل ماسک که الان در ايران داريم، در چين هم ايجاد شد و مردم براي خريد ماسک، به مراکز عرضه هجوم آوردند. يعني چون پيوستن ايران با روند جهانيشدن همواره با کندي روبهرو بوده است، برخي رفتارهاي بروزيافته از سوي مردم ايران، استثنايي و منحصر به فرد تلقي ميشود، در حالي که تشويش اجتماعي ناشي از شيوع يک ويروس، در همه جاي دنيا وجود دارد و خاص ايران نيست. بله دقيقاً. نحوه بازنمايي و انعکاس چنين موضوعاتي، دارد زودتر از خود مساله يا مشکل عمل ميکند و بعد از حادثه 11 سپتامبر، اين اولينبار است که با چنين مسالهاي با چنين ابعادي روبهرو هستيم؛ لذا شيوع اين ويروس در ايران، براي ما فرصت خوبي است تا بعضي از پروتکلها را تمرين و بازسازي کنيم تا در موارد مشابه ديگر، دچار مشکل نشويم. همه مسائلي که در ايران بروز کرد، در چين نيز وجود داشت اما در آنجا، دولت به مرور بر اوضاع مسلط شد. ما بايد از تجربيات چينيها استفاده کنيم؛ يکي از مهمترين اقداماتي که آنها انجام دادند، اعلام شفاف آمار است. الان در ايران، يک خبرنگار بايد يک مسوولي را پيدا کند تا از او آمار بگيرد و شاهديم که وزير بهداشت يک جور حرف ميزند و معاون او و کميسيون بهداشت مجلس جوري ديگر. بايد يک نهاد يا يک فرد يا يک سايت مشخص که من نام آن را «تريبون ملي» گذاشتهام، مسوول اطلاعرساني دقيق و شفاف درباره مسائل و بحرانهاي اينچنيني در کشور باشد. يکي از انتقادات چينيها نسبت به ايران در دوران پسابرجام، همواره اين بوده که جمهوري اسلامي ايران هر وقت رابطهاش با غرب بهبود مييابد، جبهه شرق به خصوص چين را فراموش ميکند. پس از شيوع کرونا در چين، شاهد بوديم که چه در سطح مقامات و چه حتي در سطح نهادهاي مردمي ايران، با دولت و ملت چين همدرديها و همراهيهايي صورت گرفت. چنين سياستي، تا چه اندازه توانست تصوير ذهني چينيها نسبت به ايران را بهبود دهد؟ اين نکتهاي که درباره ذهنيت چينيها درباره ايران در دوران پسابرجام گفتيد، در ميان مقامات رسمي و نيز در ميان نخبگان چيني وجود دارد. يعني ايران هر وقت به چين نياز دارد، به اين کشور مراجعه ميکند و هر وقت با غربيها خوب ميشود، چين را تنها ميگذارد. شرايط چين در اين مقطع(شيوع کرونا) خيلي خاص بود. همه پروازها به چين تعطيل شد. صادرات از چين متوقف شد. همه بازيهاي ورزشي و همه دانشگاهها تعطيل شد؛ يعني کشور چين در يک شرايط انزواي خاصي قرار گرفت که احتمالاً ما هم در روزهاي آتي، به اين شرايط دچار ميشويم. در اين شرايط انزوايي، خيلي مهم است که مردم يا دولت يک کشور به لحاظ روحي، تقويت شوند. هم پيام وزير خارجه ما و هم کمکي که دولت براي ارسال يک ميليون ماسک کرد، به لحاظ فرهنگي و اجتماعي تأثير بسيار مهمي روي افکار عمومي چينيها گذاشت و همين اقدامات، آثار خود را روي اظهارنظر مثبت مقامات چيني درباره ايران گذاشته است. آنها اظهار ميکنند که براي خروج ايران از وضعيت فعلي، حاضرند تجربيات خود را منتقل کنند. در پايان اين گفتوگو، اگر نکته جاماندهاي در ذهن داريد که احياناً من نپرسيدم را بفرماييد. در چين رابطه خاصي ميان دولت و مردم چين وجود دارد. در چين، دولت بسيار مسلط است و بهطور يکطرفهاي سيستم اقتدار را اعمال ميکند. از سوي ديگر مردم چين به لحاظ فرهنگي، در مجموع مردم تابعي هستند. با توجه به اين دو مهم، دولت چين در پيشگيري ويروس کرونا بسيار موفق بود. با توجه به اين، در قياس ميان ايران و چين دو تفاوت مهم و عمده وجود دارد؛ اول بياعتمادي ميان مردم و دولت ايران به دليل برخي اتفاقات رخ داده در سال 98 و نيز فعاليت برخي رسانههاي جمعي که به انتشار شايعهها و اخبار دروغ دامن ميزنند؛ بنابراين وضعيت ايران و چين نبايد اساساً با هم مقايسه شود. در چين اعمال اقتدار متمرکز و يکجانبهاي وجود دارد اما در ايران نيروهاي گريز از مرکز، کار را خراب ميکنند. نکته ديگري که ميخواهم به آن اشاره کنم به فعاليت آمريکاييها در اين مدت مربوط ميشود. يکي از کارهايي که آمريکاييها انجام دادند اين بود که از آن پزشک فوتشده چيني قهرمان بسازند و با اين قهرمانسازي، مردم چين را خصوصاً از سوي مخالفان دولت چين در آمريکا و کانادا يا حتي برخي کشورهاي اروپايي، به شورش در پکن يا برخي شهرهاي مهم چين فرابخوانند؛ چيزي شبيه اقدامي که آمريکاييها قصد کردند از قبال سقوط هواپيماي اوکرايني در ايران انجام بدهند.