سرمقاله کیهان/ دوم اسفند «مجلس مقاومت»
کيهان/ « دوم اسفند «مجلس مقاومت» » عنوان يادداشت روز در روزنامه کيهان به قلم سعدالله زارعي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: انتخابات دوم اسفند ماه مجلس شوراي اسلامي ايران بدون ترديد علاوهبر محيط داخلي، تأثيرات مهمي در فضاي وسيع منطقهاي و بينالمللي نيز برجاي ميگذارد و درست به اين دليل است که قبل و بعد از انتخابات، دشمنان خارجي و منطقهاي ايران تلاش وسيعي براي زير سؤال بردن کميت و کيفيت آن نمودند. انتخابات دوم اسفند ماه ايران پيامهاي روشني به محيط منطقهاي و بينالمللي منعکس نمود که به مواردي از آن اشاره ميشود: 1- از حدود يک سال پيش، راهبرد آمريکاييها ممانعت از تثبيت موقعيت و موفقيتهاي جبهه مقاومت در منطقه و به خصوص در سه کشور لبنان، سوريه و عراق بود و به همين جهت شاهد برنامهريزي آنان در لبنان و عراق بوديم که در قالب تجمعات ميداني بروز و ظهور پيدا کرد کما اينکه نسخهاي از آن در ايران نيز به اجرا درآمد. همزماني وقوع رخدادهاي سياسي-امنيتي در لبنان، عراق و ايران و حمايت آشکار مقامات آمريکايي در هر سه مورد، کمترين ترديدي باقي نگذاشت که دست آمريکاييها پشت راهاندازي اين قضايا قرار دارد و در هر سه مورد هم پديده گراني که با تصميمگيريهاي مشکوک داخلي پيوند خورد، جرقه اوليه را زد. در اين فضا آمريکاييها و عوامل آنان تلاش کردند تا نشان دهند جبهه مقاومت نه تنها در موقعيت «تثبيت موفقيتها» قرار ندارد بلکه در نقطه آغاز بازگشت تند به عقب نيز ميباشد و بر اين اساس صهيونيستها به خصوص در پي حوادث لبنان آماده شدند تا با پروپاگاندا، «آغاز افول نصرالله» را القا نمايند که البته با درايت حزبالله و سيدحسن و شخص سردار سليماني اين توطئه عقيم ماند. کما اينکه در عراق نيز آمريکاييها خود را آماده ميکردند تا پس از اغتشاشات، رشته اداره امور عراق را از طريق يک عنصر نظامي وابسته به خود -سرلشکر وهاب الساعدي-به دست بگيرند که اين توطئه نيز با درايت مقاومت عراق و شخص سردار سليماني نقش بر آب شد و اگرچه دولت بغداد در آستانه تغيير قرار گرفت اما از اين تنور براي آمريکا ناني بيرون نيامد. با رقم خوردن مسائل آبان ماه در ايران و با علم به اينکه دولت روحاني در ايران محبوبيت و اقتدار مردمي ندارد، آمريکاييها برگزاري يک انتخابات بسيار بيرمق را در اسفند ماه ايران پيشبيني ميکردند و خود را براي يک عمليات سنگين رواني پس از آن آماده کرده بودند و دقيقاً بر همين اساس دونالد ترامپ در ديدار آذر ماه «امانوئل مکرون» رئيسجمهور فرانسه که از او خواسته بود کمي از فشارها بر ايران کم کند تا برجام باقي بماند، گفته بود يکي -دو ماه صبر کنيد بعد خواهيد ديد که ما در آستانه بزرگترين پيروزي در مواجهه با ايران هستيم و دقيقاً به همين دليل در چند هفته اخير ادبيات آمريکا و اروپا در مواجهه با ايران و هر آنچه مربوط به ايران بود، پيوسته تند و تندتر شد و روي ادبيات کشورهايي نظير عربستان هم اثر گذاشت و حال آنکه پس از ماجراهاي آرامکو در 24 شهريور ماه گذشته شاهد ادبيات آرام جديدي از سوي رياض نسبت به تهران بوديم. مجموعه اين خبرها بيانگر آن بود که آمريکاييها روي انتخابات اسفند ماه حساب ويژهاي باز کرده و آن را نقطه بيبازگشت افول انقلاب اسلامي و نظام برآمده از آن ميدانستند. اما انتخابات اسفند ماه در فضاي ديگري برگزار شد. شهادت سردار سليماني در روز 13 دي ماه -يعني حدود 50 روز قبل از برگزاري انتخابات- فضاي ايران را به شدت تحت تأثير خود قرار داد و خود به يک رفراندوم ملي تبديل گرديد. اين در حالي بود که آمريکاييها قرار گذاشته بودند که با اشاره به نتيجه انتخابات به مردم منطقه بگويند، «جمهوري اسلامي تمام شد». کما اينکه «مايکل نايتز» عنصر تحليلگر پنتاگون در عراق، چند روز پس از شهادت سردار سليماني، طي گزارش مبسوطي نوشت: «در روزهاي آينده خواهيد ديد ايران بدون سليماني حرفي براي گفتن ندارد». انتخابات دوم اسفند ماه از اين جهت ضربه مهمي به سياست و انتظارات آمريکا و عوامل آن زد؛ چرا که نزديک 25 ميليون مشارکتکننده در محيط منطقهاي ما کمسابقه به حساب ميآيد و از نظر کيفي هم پيروزي يکدست طرفداران مقاومت در انتخابات داخلي ايران، وضع آينده حکومت ايران را با رساترين کلمه بيان کرد. 2- انتخابات دوم اسفند ايران از نظر کيفي براي منطقه خيلي معنادار بود. پيروزي قاطع نيروهاي انقلابي و هواداران مقاومت اولاً نشان داد نظام جمهوري اسلامي به سمت انسجام بيشتر در حال حرکت است و خود اين موضوع يک رونمايي از نتايج کيفي انتخابات خرداد 1400 ايران نيز به حساب آمد و در جمع اين دو، نظام جمهوري اسلامي منسجمتر و مقاومتر از قبل ارزيابي شد. ثانياً مقاومت منطقه که در ماههاي اخير زير فشار سنگين آمريکا و عوامل آن قرار داشت، نتايج انتخابات دوم اسفند ايران را يک نقطه آغاز براي عادي شدن شرايط منطقه و بازگشت منطقه به سياست «تثبيت مقاومت» ارزيابي کردند. نتايج انتخابات ايران، فضاي رواني لبنان را براي حزبالله در وضعيت بهتري قرار داد و از اين رو به فاصله کوتاهي پس از انتخابات ايران، موانع داخلي شکلگيري دولت «حسام دياب» برطرف شد و توانست به اجماع داخلي دست يابد. در عراق نيز پس از روشن شدن نتايج انتخابات ايران، تا حد زيادي موانع شکلگيري کابينه «محمد توفيق علاوي» برطرف شد و کابينه به سامان لازم رسيد و اين عمدتاً از آنجا ناشي شد که پيروزي يکدست نيروهاي انقلابي در ايران، پيروزي آينده نيروهاي انقلابي در منطقه را نويد داد و اين گمانهزني آمريکايي که «هر چه بيشتر فشار بياوريم به نتيجه مطلوب ميرسيم» نه فقط در ايران بلکه در منطقه نيز رنگ باخت. الان آمريکاييها بايد دريافته باشند که فشار بيشتر به نيروهاي انقلابي ضدآمريکايي در عراق نه تنها به نتيجه نميرسد، بلکه سبب فشردهتر شدن همکاريها بين اضلاع مختلف جامعه عراق از مرجعيت تا احزاب تا اقوام و تا تودهها شده و پيروزي انتخاباتي اين نيروها را تکرار خواهد کرد. 3- پيروزي قاطع طرفداران مقاومت و از جمله، «محمدباقر قاليباف»، براي مردم منطقه يک پيام مهمي نيز به همراه آورد و آن، اينکه يک شخصيت همسو با قاسم سليماني در انتخابات ايران به بيشترين آراء دست پيدا کرده است. البته نميخواهيم درباره قاليباف اغراق کنيم و ايشان را در تراز سردار سليماني قرار دهيم.پيام پيروزي طرفداران مقاومت، به خصوص پس از شهادت مظلومانه سردار سليماني به دست آمريکا که يک نوعي افسردگي را در منطقه پديد آورده بود، روح تازهاي به حساب ميآمد که در کالبد نظام دميده شده است و از رويکرد قاطع ملت به نامزدهاي طرفدار مقاومت خبر ميداد. پيروزي قاطع اصولگرايان حامي مقاومت در انتخابات تهران و بسياري از استانها و شهرهاي ديگر کشور حاکي از آن بود که روال جاري در ايران پس از يک دوره 8 ساله در حال بازگشت به مدار اصلي خود است. پيش از اين جنبشهاي انقلابي منطقه با توجه به تمرکز بيش از حد سياست خارجي دولت روحاني روي غرب با اين سؤال مواجه بودند که آينده ايران و منطقه چه ميشود. پيروزي نيروهاي انقلاب در انتخابات دوم اسفند ايران، با شفافيت تمام به اين سؤال پاسخ داد و در واقع از نيروهاي مقاومت منطقه از فلسطين تا افغانستان و سوريه و عراق و يمن و لبنان و... رفع ابهام کرد و نشان داد که قدرتمندترين پارلمان غرب آسيا رويکرد قاطعي به جبهه مقاومت دارد و از جمله پشتيبان بيچون و چرايي براي سردار بزرگ اسلام، اسماعيل قاآني است که به حق جايگزين سردار دلها، شهيد قاسم سليماني شده است. بنابراين انتخابات مجلس ايران اگرچه که در درجه اول يک رخداد داخلي است و بايد رفع مشکلات اقتصادي مردم را در کانون توجه خود قرار دهد و لحظهاي از آن غفلت نکند، اما در عين حال اين انتخابات در محيط منطقهاي و بينالمللي جمهوري اسلامي نيز پژواک عملي پيدا خواهد کرد.