اصولگرایان قدرت را سهمیهبندی خواهند کرد
شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست علي صوفي، وزير تعاون در دولت اصلاحات و عضو شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان که در انتخابات مجلس يازدهم رد صلاحيت شد، در گفتوگو با خبرآنلاين به بررسي نتايج انتخابات پرداخته و گفته پيروزي اصولگرايان در غيبت اصلاحطلبان رقم خورد. خلاصه اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد. کاهش مشارکت در انتخابات موضوع غيرمنتظرهاي نبود و از همان سال ۹۶ که اعتراضات به وضعيت اقتصادي و معيشتي شکل گرفت، ميشد حدس زد که وضعيت مشارکت در يازدهمين انتخابات مجلس با آنچه در ادوار قبل شاهدش بوديم، متفاوت باشد. در حقيقت از سال ۹۶ مردم در اعتراضات عليه گراني و اوضاع بد معيشتي شعار ميدادند؛ يعني تا آن زمان همه اعتراضات رنگوبوي سياسي و شعارهاي مشخصي داشت که اوج آن سال ۸۸ بود اما در سال ۹۶ يکدفعه يک اعتراضاتي رقم خورد که ماهيتا متفاوت بود و شرکتکنندگان و کساني که در اعتراضات خياباني حضور داشتند، جنسشان سياسي نبود و با قبليها متفاوت بودند. شعارها همه نشان ميداد که مردم نگران وضع موجود هستند و اين را دارند به مسئولان اعلام ميکنند. از سوي ديگر قريب به ۹۰ درصد کانديداهاي اصلاحطلب رد صلاحيت شدند؛ اساسا آنها در انتخابات ظهور و بروزي نداشتند، بنابراين طبيعي بود که در چنين وضعيتي اصولگرايان پيروز ميدان باشند. در سال ۹۴ مردم در انتخابات مشارکت کردند و اصولگرايان و اصلاحطلبان با تمام نيرو وارد صحنه شدند، ازاينرو بود که نرخ مشارکت افزايش پيدا کرد و آرا در يک فضاي رقابتي متوجه دو ليست اصلاحطلب و اصولگرا شد. در آن انتخابات اصولگرايان همان رأي سنتي خودشان را داشتند که بههرحال قابلتوجه است اما آن چيزي که سرنوشت انتخابات را مشخص کرد، رأي اصلاحطلبان در کنار آراي خاکستري بود. مردم آمدند و آن آراي خاکستري باعث شد که رأي اصلاحطلبان کاملا از اصولگرايان بيشتر شود. طبيعي بود در آنجا سقف رأي اصلاحطلبان آنقدر بالا رود که اصولگرايان عقب بمانند؛ عقبماندن اصولگرايان به اين معني بود که آنها در اين رقابت پيروز نشدند اما به معني عدم مشارکت اصولگرايان نبود. در اين انتخابات مردم تصميمشان بر اين بود که در انتخابات شرکت نکنند و اين تصميم دو جنبه داشت؛ يک جنبه آن از سر نارضايتي و سرخوردگي بود و جنبه ديگر آن اعتراض مدني بود و مردم ميخواستند اعتراض خودشان را نشان دهند؛ بنابراين در اينجا ميبينيم که آراي اصلاحطلبان بهشدت پايين آمد، مثلا آراي آقاي محجوب. با اينکه خانه کارگر يک آراي مشخصي دارد و بايد در اينجا خودش را نشان ميداد ولي آراي آقاي محجوب خيلي پايين آمده است و اين نشان ميدهد حتي کارگرها هم شرکت نکردند. اصولگرايان هميشه بر اساس آن خصلت تماميتخواهيشان، ميخواهند تمام ارکان قدرت را در اختيار بگيرند و با ابزارهايي که در اختيار دارند، معمولا قاعده بازي را هم برهم ميزنند. نتيجه همين انتخابات هم از قبل مشخص بود. ۱۴۰۰ هم همين است، فقط ممکن است اينها کمي سختتر عمل کنند و ريسک سال ۹۲ را هم نکنند؛ يعني حتي اگر دکتر عارف هم کانديدا شود، ممکن است به شکلي عذر او را هم بخواهند، يا اگر آقاي جهانگيري ميخواهد کانديدا شود، به او اجازه ندهند. اصلاحطلبان هم حتما منفعل نمينشينند که ببينند در سال ۱۴۰۰ چه خواهد شد. اصلاحطلبان هم از الان سعي ميکنند کانديداهاي خودشان را مشخص کنند و روي آنها کار و براي انتخابات ۱۴۰۰ برنامه اعلام کنند و سعي ميکنند با مردم در تماس باشند و گفتمان مردمي خودشان را ساماندهي ميکنند. اصلاحطلبان با ابزارها و نهادهاي مدنياي که در اختيار دارند و احزابي که هستند و شوراي عالي سياستگذاري و... راه خودشان را ادامه ميدهند و کانديداهاي خودشان را اعلام ميکنند. اگر اين کانديداها را پذيرفتند، يک رقابتي شکل ميگيرد و اگر نپذيرفتند، مثل ايندفعه انتخاباتي بدون رقيب ميشود و بههرحال تکليف مردم هم مشخص ميشود. وقتي اصولگرايان ميآيند، متأسفانه سهم مردم را کنار ميگذارند و خودشان را نماينده مردم نميدانند.