ترکیه و پیامدهای جنگ احتمالی با سوریه
تسنيم/ متن پيش رو در تسنيم منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست قدرت نظامي ترکيه بسيار فراتر از سوريه است اما در صورت آغاز يک جنگ احتمالي٬ فاکتورهاي مهمي همچون روسيه و محورهاي منطقهاي٬ موجب آن ميشود که ترکيه با وجود برخورداري از برتري نظامي٬ متحمل هزينههاي سنگيني شود.
محمد علي دستمالي/ همچنان که انتظار ميرفت٬ تنش بين ترکيه و سوريه بالا گرفت و کشته شدن 33 نظامي ترکيه در ادلب٬ موجب آن شده که تحولات شمال غربي سوريه به يک باره بر تمام موازنات موجود اثر بگذارد.
پشتيباني نظامي و سياسي از مخالفين سوري توسط آنکارا و پيروزي آنان در سراقب٬ منجر به بالا رفتن هزينهها شد و چانهزني در مذاکرات طولاني بين مقامات نظامي و امنيتي آنکارا – مسکو٬ منجر به آن پايانبندي و نتيجهاي نشد که مد نظر رئيس جمهور ترکيه رجب طيب اردوغان بود.
اردوغان به دنبال آن بود که پس از پيروزي در سراقب٬ در چند نقطه ديگر نيز از دست بالا برخوردار شده و موازنات را به شکلي تغيير دهد که در مذاکرات دوجانبه چند روز آتي با ولاديمير پوتين و مذاکره سه جانبه با ايران و روسيه٬ از توان مانور بيشتري برخوردار شود. اما شواهد نشان داد که روسها واقعاً در ماجراي ادلب اهل بلوف نيستند و با در نظر گرفتن همه جوانب٬ ترکيه را در موقعيت آچمز قرار دادهاند. حالا سوال اينجاست: آيا ترکيه با سوريه وارد جنگ ميشود؟
براي پاسخ دادن به چنين سوالي٬ بايد پيش از هر چيز٬ اين واقعيت را بپذيريم که قدرت نظامي ارتش ترکيه بسيار فراتر از ارتش سوريه است. اما در صورت آغاز يک جنگ احتمالي٬ فاکتورهاي مهمي همچون روسيه و محورهاي منطقهاي٬ موجب آن ميشود که ترکيه با وجود برخورداري از برتري نظامي٬ متحمل هزينههاي سنگيني شود.
از همان آغاز روند مذاکرات آستانه و قرار گرفتن ترکيه در کنار ايران و روسيه٬ همراهي اردوغان بنا به مصلحت بود و نه تغيير رويکرد و راهبرد. به عبارتي ديگر٬ اردوغان با اين دليل و انگيزه وارد مسير مذاکرات آستانه با روسيه و ايران شد٬ که هم در ژنو و همراهي با آمريکا و سازمان ملل امتياز بگيرد و هم در آستانه.
از ديگر سو٬ ايران و روسيه نيز بنا به دلايل متعدد٬ از جمله سياليت تحولات سوريه و شرايط جغرافيايي و مصلحتهاي خاص٬ هيچگاه نتوانستند آنکارا را وادار کنند که در بحران سوريه٬ رويکردي مشابه مسکو و تهران داشته باشد.
ترکيه هم در ماجراي شرق و غرب فرات و عملياتهاي موسوم به سپر فرات٬ شاخه زيتون و چشمه صلح٬ در مصاف با کردهاي تحت امر پ.ک.ک به سوريه هجوم برد و هم در برخي مقاطع جنگ در نوار مرزي طولاني خود٬ با سازماندهي مجدد و تشکيل نيروي يکپارچه دويست گروه معارض سوري٬ سازمان شبه نظامي بزرگ و پرشماري به نام «ارتش ملي سوريه» ايجاد کرد که بنا به اخبار منتشر شده توسط برخي رسانههاي ترکيه٬ استعداد نفرات اين نيرو٬ بين 120 تا 150 هزار نفر است.
شکي نيست که سازماندهي مجدد و حمايت کامل از اين همه معارض سوري٬ حاکي از حسن نيت ترکيه براي بها دادن به راهکار سياسي براي گذر از بحران سوريه نيست و ميشد پيشبيني کرد که دير يا زود٬ در اين مسير پرپيچ و خم٬ راه ترکيه از روسيه و ايران جدا ميشود. بنابراين آن چه در شمال غربي سوريه روي داده٬ مطلقاً يک اتفاق غيرمترقبه و حيرتآور نيست.
ترکيه پس از تغيير استراتژي روسيه و سوريه در مورد ادلب و به نمايش گذاشتن ارادهاي جدي براي گشودن اين گره کور٬ اين واقعيت را درک کرد که پاکسازي کامل ادلب و استيلاي حاکميت بشار اسد بر اين منطقه٬ به معني پايان زودرس توان معارضين سوري تحت حمايت آنکارا براي اثرگذاري بر معادلات ساخت قدرت در آينده سوريه است.
در همين راستا٬ تحليل سياسي – نظامي سران ترکيه در مورد ادلب و شمال غربي سوريه٬ بر حول اين فرضيه دو محوري شکل گرفته است:
1.درگير شدن با سوريه و حمله به ارتش تحت امر بشار اسد٬ الزاماً به معني درگير شدن با ارتش روسيه نيست.
2.در تقابل با ارتش سوريه٬ تاکتيکي همچون زهر چشم گرفتن٬ ضربت کاري زدن و ترک صحنه٬ هزينه بالايي ندارد و ميتوان با استفاده از چنين تاکتيکي٬ از بلايا و هزينههاي سنگين جنگ فرسايشي و طولاني مدت٬ فرار کرد.
حالا در ميدان عمل مشخص شده که هر دو محور فرضيه ترکيه٬ تنها در صورتي ميتواند معقول باشد که روسيه٬ همان روسيهاي باشد که در در اتاق فکر تيم سياسي – امنيتي اردوغان تعريف شده و اين ابرقدرت٬ به مثابه کشوري قلمداد شده که اولاً به اندازه کافي عملگرا است و رابطه با ترکيه را قرباني حمايت از بشار اسد نميکند. دوم اين که به منظور حفظ ثبات در شمال سوريه٬ امتيازاتي به آنکارا ميدهد. شايد همين جاست که ميتوان خطاي ترکيه در تحليل و پيشبيني رفتار و واکنش احتمالي روسيه٬ به وضوح ديد.
برخلاف آن چه تيم اردوغان تصور کرده٬ روسيه در مقام قدرت سياسي و نظامي بزرگي که در غياب آمريکا توانسته در سوريه و حوزه مديترانه از برتري و توان بالايي برخوردار شود٬ حاضر نيست به يکي از شرکايش اجازه دهد که بازي را بر اساس خواستههاي خود٬ مديريت کند.
روسها در سه هفته اخير٬ در بيش از 7 نشست سطح بالاي نظامي و امنيتي٬ بارها مواضع خود را تکرار کرده و صراحتاً اعلام کردند که حاضر نيستند امتياز دهند. آنان بر اين مساله تاکيد کردند که تعيين ضرب الاجل از سوي اردوغان براي عقبنشيني نيروهاي بشار اسد از ادلب٬ يک درخواست معقول نيست و نميتوانند چنين چيزي را بپذيرند.
از ديگر سو٬ حالا که ترکيه در اين ميدان در يک عمليات سريع و دفعتي٬ 33 نيروي نظامي خود را از دست داده٬ بايد براي مديريت صحنه کاري کرد و اجازه داد که در گوشهاي از اين معرکه بزرگ٬ موازنه برقرار شود و ترکيه بتواند به شکلي مقابله به مثل کند که دولت اردوغان٬ هم در افکار عمومي داخل ترکيه و هم در سطح منطقه و جهان٬ همچون يک نيروي شکست خورده ضعيف٬ به چالش کشيده نشود.
بنابراين ميتوان پيشبيني کرد که تنش بين ترکيه و سوريه فعلاً ادامه پيدا کند و روسيه نيز از حالا با اعلام لغو ديدار چند روز آتي اردوغان و پوتين٬ نشان داده که به فکر مديريت صحنه است و قصد دارد به شکل موقت٬ پايان دادن به ماجراي ادلب را متوقف کند و در همان حال٬ ممانعت از تقابل و تخاصم ميداني٬ مستقيم و طولاني مدت بين ترکيه و سوريه را به شکل جدي در دستور کار قرار دهد.