کرونا تمرکز امریکا و اروپا را بر پرونده هسته ای ایران کم می کند
ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست. عبدالرضا فرجي راد در گفت وگو با ديپلماسي ايراني پيرامون تحولات احتمالي در خصوص برجام و پرونده فعاليت هاي هسته اي ايران بر اين باور است که به هيچ عنوان ايالات متحده آمريکا نمي تواند بر سياست اروپا براي کشاندن نشست کميسيون مشترک برجام تا زمان تعيين تکليف انتخابات رياست جمهوري در امريکا اثرگذار باشد. چون اتفاقاً به واسطه تشديد شيوع ويروس کرونا و افزايش معضلات و مشکلات اقتصادي، بهداشتي و امنيتي اروپا، اکنون آلمان، فرانسه و انگلستان به دنبال باز کردن تنش جديدي با ايران نيستند.
سال ۱۳۹۸، سالي پر از اقدامات، تحرکات و تصميمات جدي در خصوص برجام و پرونده فعاليتهاي هستهاي ايران بود که با اقدام ۱۸ ارديبهشت ماه ايران در آغاز سياست کاهش تعهدات برجامي شروع شد و با گزارش ۱۳ اسفند ماه آژانس بينالمللي انرژي اتمي در خصوص طرح اتهاماتي به ايران پايان يافت. اما مجموعه اين تحولات چه تاثيري بر روند سياسي توافق هستهاي و فعاليت هاي ايران در اين زمينه گذاشت؟ اين شرايط چه اقتضائاتي براي ما در سال آينده به همراه خواهد داشت؟ ديپلماسي ايراني پاسخ به اين سوالات را در گفت وگويي با عبدالرضا فرجي راد، سفير اسبق ايران در نروژ، استاد ژئوپليتيک و کارشناس مسائل بين الملل پي گرفته است که در ادامه ميخوانيد:
طي سال ۱۳۹۸ پيرامون برجام و پرونده فعاليت هاي هستهاي کشور شاهد سه اتفاق بسيار مهم بوديم که سير تحولات در اين رابطه را به شدت تحت تاثير قرار داد؛ اولين اتفاق به اقدام جمهوري اسلامي ايران در ۱۸ ارديبهشت سال گذشته و آغاز سياست کاهش تعهدات برجامي باز مي گردد که نهايتا اين سياست در پنج گام فعاليتهاي هستهاي ايران به حالت قبل از شکلگيري برجام بازگرداند. دومين اتفاق به اقدام سه کشور اروپايي آلمان، فرانسه و انگلستان در فعال کردن سازوکار حل اختلافات برجامي بازميگردد و اتفاق سوم ناظر بر گزارش ۱۳ اسفند ۹۸/ ۳ مارس ۲۰۲۰ آژانس بين المللي انرژي اتمي و طرح اتهاماتي عليه تهران بود که بر خلاف ۱۵ گزارش اين آژانس بعد از شکلگيري برجام، نشان از رفتار متفاوت اين آژانس در قبال پرونده فعاليت هاي هسته اي ايران دارد. از نگاه شما سينرژي اين سه اتفاق مهم چه وضعيتي را در سال گذشته براي برجام و پرونده فعاليت هاي صلح آميز هستهاي ايران شکل داد؟
تمام اتفاقاتي که براي پرونده فعاليتهاي صلحآميز هستهاي و برجام در سال ۹۸ روي داد به اقدام ترامپ در خروج از برجام در ۱۸ ارديبهشت سال ۱۳۹۷ باز مي گردد. چرا که رئيسجمهوري آمريکا مطابق با وعده هاي انتخاباتي سال ۲۰۱۶ به اين اميد از توافق هستهاي خارج شد که يک توافق جديد با ايران را در دستور کار قرار دهد که علاوه بر حل و فصل يکباره پرونده هسته اي دو مسئله مهم يعني توان موشکي و دفاعي و همچنين نفوذ منطقهاي ايران نيز تحت کنترل قرار گيرد. در اين راستا آمريکا به واسطه نوع تحريم ها، شدت و گستردگي آن اين ارزيابي را کرده بود که کمتر از يک سال تهران مجبور به مذاکره با آمريکا خواهد شد، اما برخلاف تصور کاخ سفيد با مقاومت جمهوري اسلامي ايران و طولاني تر شدن تحريم ها و در عين حال ناکارامدي آن، آمريکا مجبور شد در سال گذشته (۹۸) مقامات و مسئولين برخي از کشورها را براي مذاکره و ميانجيگري با ايران به منظور انجام برخي ملاقات ها راهي تهران کند تا از اين طريق بتواند پرونده اي که براي کره شمالي ايجاد کرده بود را در خصوص ايران نيز پياده کند و با چند عکس يادگاري با رئيس جمهوري ايران تبليغات گسترده اي در خصوص شکست تهران به راه بيندازند که نمونه اين تلاش ها در سفر روحاني به مقر سازمان ملل براي ديدار با ترامپ مشاهده شد. ولي نهايتا هيچ کدام از اين فعاليتها و تحرکات ديپلماتيک ميانجي گرايانه اي که در سال گذشته نيز صورت گرفت نتيجه نداد و در آن سو به موازات مقاومت ايران و پاسخ منفي به هر گونه ميانجيگري در تنش با آمريکا، ايران در ۱۸ ارديبهشت در قبال سياست فشار حداکثري آمريکا و به خصوص بدعهدي هاي اروپا در عمل به تعهداتش سياست گام هاي کاهش تعهدات برجامي را در دستور کار قرار داد. در کنار اين شرايط برخي از کشورهاي عربي حاشيه خليج فارس که همراهي، همسويي و حمايت خود را از سياستهاي کاخ سفيد اعلام داشتنه اند به واسطه برخي اتفاقات مانند ساقط کردن پهپاد متجاوز آمريکايي، تحولات عراق، حمله پهپادي به تاسيسات نفتي آرامکو و انفجارهاي مشکوک در بندر فجيره امارات و متهم کردن ايران در اين خصوص به دنبال يک اجماع سازي عليه تهران و انزواي ايران بودند. مجموعه اين شرايط باعث شد که ما در سال گذشته به اوج تنش با ايالات متحده آمريکا برسيم.
اما در کنار اين تحولات چون به واسطه بدعهدي اروپا، ايران ناچار به عملياتي کردن سياست کاهش تعهدات برجامي شد، شرايطي به وجود آمد که آلمان، فرانسه و انگلستان نيز سازوکار حل اختلافات برجامي را فعال کردند. چرا که ايران با عملياتي کردن سياست کاهش تعهدات برجامي در هر مرحله محورها و بندهاي برجام را ناديده مي گرفت و روز به روز بر توان هستهاي خود ميافزود. اين مسئله اروپايي ها را به شدت نگران کرده بود. اما نکته بسيار مهم تر اينجاست که با فعال شدن سازوکار حل اختلافات برجامي که به باور اروپا تهديدي ديپلماتيک براي تعديل اقدامات تهران بود، نه تنها اين تهديد اکنون کارساز نشده، بلکه خود اين تهديد اکنون تنشي بر تنش ها افزوده است. آن هم در شرايطي که اکنون ايالات متحده آمريکا و رژيم صهيونيستي از اين تهديد اروپاييها نهايت سوء استفاده را ميبرند. بنابراين اروپا اساسا اين انتظار را نداشته و ندارد که در کنار تحولات و تنش هايي که در عراق، يمن، سوريه، فلسطين و غيره وجود دارد تنش بزرگ تري با ايران بر سر فعاليتهاي هستهاي باز شود و به همين واسطه آقاي بورل، مسئول جديد سياست خارجي اتحاديه اروپا سريعا بعد از فعال کردن سازوکار حل اختلافات برجامي صراحتا عنوان کرد که هدف اروپاييها از فعال کردن اين ساز و کار، کشاندن پرونده ايران به شوراي امنيت سازمان ملل و فعال کردن مکانيسم ماشه نيست، بلکه آلمان، فرانسه و انگلستان در کنار چين و روسيه به عنوان اعضاي باقي مانده در برجام در تلاشند با گفت و گو و مذاکرات ديپلماتيک در قالب نشست کميسيون مشترک برجام به يک تفاهم سياسي و ديپلماتيک با ايران دست پيدا کنند تا بخشي از گام هاي کاهش تعهدات ايران متوقف شود.
پيرو اين نکات قطعاً زماني که ايران در ۱۸ ارديبهشت ماه سال ۱۳۹۸ سياست کاهش تعهدات برجامي را در دستور کار قرار داد، فضاي سياسي ديپلماتيک مربوط به پرونده فعاليت هاي هسته اي ايران از حالت "سفيد" به حالت "خاکستري" وارد شد. در اين راستا تا قبل از اين اقدامات تمام گزارش هاي آژانس بينالمللي انرژي اتمي در دوران يوکيا آمانو، مدير سابق اين آژانس حکايت از همکاري کامل، شفاف و دقيق سازمان انرژي اتمي ايران داشت و اين گزارش ها نيز تماما تاييد کرده بود که ايران برجام را به صورت کامل و جامع اجرا کرده است. از همين منظر تمام جهان به جز ايالات متحده آمريکا، رژيم صهيونيستي و برخي از کشورهاي عربي معتقد بودند که ايران تعهدات برجامي خود را اجرايي کرده است. اما با ورود به فاز خاکستري بعد از سياست کاهش تعهدات برجامي مواضع، رفتارها و اقدامات متفاوتي از طرفين شکل گرفت که بسيار هم طبيعي است. چون آژانس بين المللي انرژي اتمي و سه کشور اروپايي آلمان، فرانسه و انگلستان به عنوان اعضاي اروپايي حاضر در برجام همان انتظارات قبل از ۱۸ ارديبهشت ماه سال ۱۳۹۸ و اجراي سياست کاهش تعهدات برجامي را داشتند. اما تهران به واسطه بدعهدي خود اروپايي ها مجبور شد در هر گام برخي از بندهاي برجام را ناديده بگيرد.
همين رويه سبب شد که آژانس نيز رفتار متفاوتي از خود نشان دهد و در برخي گزارشها و مواضع اعضاي اين آژانس اتهاماتي مانند عدم حسن همکاري با بازرسان، عدم اجازه ورود برخي بازرسان آژانس بينالمللي انرژي اتمي به برخي اماکن، وارد کردن اتهام خرابکاري و جاسوسي به بازرسان آژانس و عدم دسترسي به برخي اماکن از سوي ايران مطرح شود. البته روي کار آمدن آقاي رافائل گروسي به عنوان مدير جديد آژانس نيز به نوبه خود در تغيير اين رويه بيتأثير نبود. اما با اين وجود من نمي توانم به طور قطعي عنوان کنم که آقاي گروسي و آژانس بينالمللي انرژي اتمي اکنون مجري سياستهاي کاخ سفيد در قبال برجام و پرونده فعاليت هاي صلح آميز هستهاي ايران شده اند. هرچند که در اين ميان اين امکان وجود دارد واشنگتن و تلآويو با دادن برخي اخبار و اطلاعات کذب و دروغ سبب تحريک آژانس بين المللي انرژي اتمي و سمت و سو دهي به اقدامات آقاي گروسي شوند. اما اين مسئله لزوما به معناي همراهي و همکاري مدير کل آژانس با سياستهاي آمريکا و اسرائيل نيست. خصوصا که گزارش ۱۳ اسفند و اتهام وارده در رابطه با عدم اجازه بازرسي سه مکان مد نظر آژانس بين المللي انرژي اتمي به واسطه اطلاعات کذب و دروغ صهيونيستها از سوي آژانس مطرح شد. چون دو مکان از اين سه مکان با اطلاعات کذب تل آويو در دستور کار آژانس قرار گرفت. پس در اين فضاي خاکستري نميتوان به طور قاطع اظهار نظري داشت. فقط اميدواريم که آژانس بينالمللي انرژي اتمي تحت تاثير اين اطلاعات کذب و دروغ آمريکا و رژيم صهيونيستي قرار نگيرد. چرا که تداوم اين رويه، نه به سود آژانس و نه به سود هيچ کشور ديگري نيست. يقينا جمهوري اسلامي ايران در برابر هر گونه زياده خواهي و خواسته خارج از حقوق بين الملل آژانس مقاومت خواهد کرد.
در سايه اين نکته پاياني شما آيا مي توان اين برآورد را از گزارش ۱۳ اسفند آژانس بينالمللي انرژي اتمي و طرح اتهاماتي به ايران داشت که اين گزارش مبنا و نقطه عطفي به منظور سياسي و امنيتي کردن پرونده فعاليتهاي هستهاي ايران در آژانس بينالمللي انرژي اتمي در سال پيش رو است؟ از آن سو آيا مواضع محمدجواد ظريف، رئيس دستگاه ديپلماسي کشور و علي لاريجاني، رئيس مجلس شوراي اسلامي در خصوص احتمال خروج ايران از ان پي تي و کاهش همکاري با آژانس چه شرايطي را براي پرونده فعاليتهاي هستهاي ايران در سال پيش رو شکل خواهد داد. اگرچه اين تهديدات مقامات در قبال اقدام آلمان، فرانسه و انگلستان در فعال کردن سازوکار حل اختلافات برجامي بود، اما قطعاً اين مواضع و تهديدات تهران مي تواند در خصوص رفتارهاي متفاوت آژانس بينالمللي انرژي اتمي در خصوص تلاش براي سياسي و امنيتي کردن پرونده فعاليت هاي هسته اي ايران نيز صدق کند؟
همان گونه که پيشتر اشاره کردم اکنون با ورود ايران به فاز سياست کاهش تعهدات برجامي ما در يک فضاي خاکستري به سر مي بريم. در اين فضا نمي توان با قاطعيت در خصوص هيچ مسئله اي به خصوص تلاش آژانس براي سياسي و امنيتي کردن پرونده فعاليت هاي هسته اي ايران سخن گفت. مضافا در راستاي گفته شما مواضع محمد جواد ظريف، وزير امور خارجه ايران و علي لاريجاني، رئيس مجلس شوراي اسلامي پيرامون خارج شدن از ان پي تي و يا کاهش همکاري ها با آژانس بينالمللي انرژي اتمي ناظر به اقدام اروپايي ها در فعال کردن ساز و کار حل اختلافات برجامي بود. آن زمان چون اروپايي ها به سمت تهديد ايران پيش رفتند طبيعي بود که مقامات و مسئولين در داخل کشور نيز تهديد را با تهديد پاسخ دهند. اما زماني که اروپاييها قدري از تهديد خود عقب نشستند و ذيل برگزاري اولين نشست کميسيون مشترک برجام بعد از اقدام اروپا در فعال کردن ساز و کار کردن حل اختلافات برجامي قول اجرايي شدن اينستکس را مطرح کردند ديگر دليلي وجود نداشت که ايران به سمت تهديد پيش رود. البته اين گفته من ناظر بر اين نيست که وعده اروپاييها در خصوص اجرايي شدن اينستکس محقق خواهد شد، اما زماني که تهديد از دستور کار اروپايي ها خارج شده است، ايران هم به دنبال خروج از ان پي تي و يا کاهش همکاري با آژانس نيست. چون نه آژانس بينالمللي انرژي اتمي، نه جمهوري اسلامي ايران و کشورهاي اروپايي به خصوص آلمان، فرانسه و انگلستان، نه اتحاديه اروپا، نه روسيه، چين و نه حتي شوراي امنيت سازمان ملل به دنبال تنش آفريني نيستند، آن هم در شرايطي که اکنون جامعه جهاني و به خصوص اروپايي ها با بحران ناشي از تشديد شيوع کرونا مواجهند که يقيناً در طي هفته هاي آتي اقتصاد، امنيت و سلامت کشورهاي اروپايي را بيش از پيش تهديد خواهد کرد. به گونه اي که مي توان اين انتظار را داشت که کرونا بزرگترين بحران اروپا بعد از جنگ جهاني دوم باشد. پس طبيعي است که در اين شرايط، نه وقت و نه فضايي براي تنش آفريني با ايران داشته باشند. حتي ايالات متحده آمريکا نيز به واسطه درگير شدن با کرونا احتمالا نتواند به صورت جدي گامي در اين خصوص عليه ايران بردارد.
اما وزارت امور خارجه آمريکا در بيانيه پنج شنبه گذشته خود از تحريم 5 دانشمند هستهاي ايراني به نام هاي عارف بالي لاشک، سيد محمدمهدي هادوي، کامران دانشجو، مهدي تهرانچي و علي مهديپور عمراني خبر داد. در اين راستا برخي معتقدند که همزماني تقريبي تحريمهاي هفته گذشته آمريکا به ويژه تحريم دانشمندان هسته اي ايران با تحرکات آژانس بين المللي انرژي اتمي ضد فعاليتهاي هستهاي ايران، ذيل گزارش اخير اين آژانس و مواضع رافائل گروسي، مدير آژانس بين المللي انرژي اتمي ميتواند از وجود هماهنگي و همسويي نهادهاي بين المللي با واشنگتن در قبال پرونده هسته اي ايران نشان داشته باشد. آيا در اين راستا مي توان اين احتمال را داد که اساساً آژانس بينالمللي انرژي اتمي اسامي اين دانشمندان را در اختيار کاخ سفيد براي تحريم گذاشته باشد؟
باز هم تکرار ميکنم فضاي خاکستري کنوني اجازه هر گونه اظهار نظر صريح و قطعي را از ما مي گيرد. در اين راستا مجدداً تاکيد ميکنم که نميتوان با قاطعيت گفت که آژانس بينالمللي انرژي اتمي در راستاي سياست هاي ايالات متحده آمريکا و رژيم صهيونيستي گام بر داشته باشد. اگر چه اين احتمال را هم مي توان داد که اسامي دانشمندان هسته اي ايران از سوي آژانس بينالمللي انرژي اتمي در اختيار امريکا براي تحريم آنها قرار گرفته باشد. کما اين که به همان ميزان مي توان اين احتمال را هم داد اين اطلاعات از طريق برخي اخبار کذب رژيم صهيونيستي و منافقين در اختيار کاخ سفيد قرار گرفته باشد. البته خود آمريکاييها هم اطلاعاتي را از دانشمندان هستهاي ما در اختيار دارند و در کنار آن به طور مرتب هم شخصيتهاي سياسي، امنيتي و نظامي ما را يکي بعد از ديگري مورد تحريم اقتصادي و سياسي قرار مي دهند. اين چيز جديدي نيست.
شما در مصاحبه هاي پيشين با ديپلماسي ايراني عنوان کرديد که اروپايي ها بعد از فعال کردن ساز و کار حل اختلافات برجامي براي مديريت شرايط به گونه اي عمل خواهند کرد که نشست کميسيون مشترک برجام را تا زمان تعيين تکليف انتخابات رياست جمهوري ايالات متحده آمريکا به درازا خواهند کشاند. آيا اکنون در شرايط بحراني ناشي از تشديد شيوع ويروس کرونا و نکاتي که شما در اين رابطه بيان داشتيد باز هم اين امکان براي اروپاييها در خصوص مديريت اوضاع ميسر است؟ از طرف ديگر آيا شرايط کنوني باعث نخواهد شد که با کاهش قدرت اروپايي ها، ايالات متحده آمريکا بر اين سياست اروپا در سير نشست کميسيون مشترک برجام اثر گذار باشد؟
بگذاريد از سوال پاياني شما شروع کنم. به هيچ عنوان ايالات متحده آمريکا نمي تواند بر سياست اروپا براي کشاندن نشست کميسيون مشترک برجام تا زمان تعيين تکليف انتخابات رياست جمهوري در امريکا اثرگذار باشد. چون اتفاقاً به واسطه تشديد شيوع ويروس کرونا و افزايش معضلات و مشکلات اقتصادي، بهداشتي و امنيتي اروپا، اکنون آلمان، فرانسه و انگلستان به دنبال باز کردن تنش جديدي با ايران نيستند. يعني اروپا بيشترين دغدغه خود را به مسائل داخلي سوق داده است. از طرف ديگر اقدامات، سياست ها و تصميمات دونالد ترامپ مطلوب نگاه اروپاييها نيست. به گونه اي که در خصوص اقدام ترامپ در قطع پروازهاي اروپا به مقصد آمريکا بدون هماهنگي با اين کشورها نيز ما شاهد انتقادات گسترده مقامات اتحاديه اروپا به تصميم واشنگتن بوديم. حتي قطع پروازها از بريتانيا نيز باعث شد که لندن تصميم کاخ سفيد را بي پاسخ نگذارد. اين شرايط حکايت از آن دارد که حتي اروپايي ها و نزديکترين متحد آمريکا يعني انگلستان نيز نمي تواند روي تصميمات ترامپ حساب جدي باز کند و به آن اعتماد داشته باشد. در چنين شرايطي که گسل جدي ميان نگاه دو طرف وجود دارد قطعاً ميزان اثرگذاري آمريکايي ها در سياست هاي اروپا کم رنگ خواهد شد. در خصوص بخش اول سوال شما هم من معتقدم تشديد شيوع کرونا در اروپا اگرچه مي تواند بيشترين انرژي را از اين کشورها را به مسائل داخلي معطوف کند، اما همين مسئله سبب خواهد شد که اروپا تمايل جدي تري داشته باشد که با صرف کمترين هزينه سياسي، امنيتي و ديپلماتيک، مديريت تحولات را در کشاکش تنش تهران و واشنگتن در دستور کار قرار دهد.
در راستاي نکته شما شاهد تبادل مهندس جلال روح الله نژاد با رولان مارشال در سايه توافق سياسي و امنيتي ميان تهران و پاريس بوديم و همين امر سبب شد که فرانسه از استرداد مهندس روحالله نژاد به آمريکايي ها سرباز زند که با انتقال گسترده و جدي مقامات کاخ سفيد مواجه شد. آيا اين اقدام فرانسوي ها مي تواند حکايت از آن داشته باشد که اروپا به دنبال تقابل جديتر با آمريکاييهاست و يا اين که اين اقدام پاريس تنها يک موتيف و تک مضراب است که نمي تواند تداوم داشته باشد، اگرچه در آن سو ما شاهد بوديم که گرجستان در رفتاري متفاوت مهرداد انصاري را که از سال ۲۰۱۲ به اتهام نقض تحريمهاي آمريکا تحت تعقيب بود به اتهام ارسال ادوات حساس نظامي به ايران به ايالات متحده تحويل داد؟ از نگاه شما تفاوت رفتار فرانسويها با گرجيها چيست؟ آيا تفليس بناي تقابل با تهران را دارد؟
اين نکته مهم شما در راستاي تحليل قبلي من قرار دارد. چرا که عدم استرداد مهندس روح الله نژاد به آمريکا از جانب فرانسه نشان از گسل جدي در مواضع پاريس با واشنگتن دارد. خصوصا که سال گذشته تمام تلاش هاي ديپلماتيک امانوئل مکرون، رئيس جمهوري فرانسه با پاسخ منفي ايالات متحده آمريکا عملاً به باد رفت و وجه سياسي و ديپلماتيک پاريس در جامعه جهاني تخريب شد. پس فرانسه هم حاضر نيست براي منافع خود با هر درخواستي از سوي آمريکايي ها موافقت کند. چون فرانسه منافع خود را در اين ديد که در پشت پرده مذاکرات سياسي و امنيتي خود را با ايران براي تبادل زندانيان دو کشور در دستور کار قرار دهد. اما مطمئناً اين مسئله يک تک مضراب نيست و با نتيجه بخش بودن اين دست مذاکرات احتمال دارد که در آينده نيز اين دست گفت و گوها و اقدامات در دستور کار دو کشور و حتي ايران و انگلستان در خصوص نازنين زاغري و ديگر کشورها قرار گيرد. اما در خصوص رفتار گرجستان پيرامون استرداد آقاي انصاري به ايالات متحده آمريکا نيز بايد اذعان کرد که قطعاً گرجستان توان مقاومت سياسي، اقتصادي و ديپلماتيک مانند فرانسه در برابر آمريکا را ندارد. گرجستان کشوري است که همسيويي خود را با آمريکا اعلام کرده است. لذا گرجي ها در يک ارزيابي ميان روابط خود با ايران و آمريکا، طرف آمريکايي را انتخاب کرده اند. مضافا اين که مناسبات سياسي، ديپلماتيک و امنيتي ايران و روسيه نيز بر اقدام گرجستان در تحويل تبعه ايراني به آمريکا نيز بيتأثير نبوده است.