بروکینگر: روابط آمریکا با عراق در خطر فروپاشی است
مشرق/ متن پيش رو در مشرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست يک انديشکده برجسته آمريکايي ميگويد تحولات اخير در عراق حاکي از آن است که همکاري و شراکت ميان آمريکا و اين کشور در خطر است و بايد به فعاليت شبهنظاميان تحت حمايت ايران در عراق پايان داد. انديشکده آمريکايي بروکينگز در يادداشتي مشترک به قلم مايکل اوهانلون عضو ارشد و مدير پژوهش در حوزه سياست خارجي اين انديشکده و سارا علاوي دختر اياد علاوي معاون رئيسجمهور عراق و رهبر جنبش جوانان در حزب ملي عراق نوشت: آيا آمريکا و عراق که طي ۱۷ سال گذشته در جريان جنگهاي مصيبتبار و پر از اشتباه عمدتاً در کنار هم بودهاند، آينده مشترکي خواهند داشت؟ در شرايطي که عراق تلاش ميکند يک دولت جديد تشکيل دهد، پارلمان اين کشور علناً توصيه ميکند که نيروهاي آمريکايي در پي ترور شدن قاسم سليماني در ماه ژانويه از اين کشور اخراج شوند. اقدام تلافيجويانه آمريکا و متحدانش در ۱۳ مارس در پاسخ به حمله راکتي اخير شبهنظاميان تحت حمايت ايران که به کشته شدن دو آمريکايي و يک انگليسي انجاميد، ميتواند بار ديگر به تنشها دامن بزند. چند روز بعد نيز، دور ديگري از حمله راکتي اتفاق افتاد و احتمال اقدامات تلافيجويانه بيشتر از طرف آمريکا همچنان وجود دارد. چنين تحولاتي حاکي از آن است که به نظر همکاري و شراکت ميان آمريکا و عراق در خطر است. خوانندگان گرامي، محتوا و ادعاهاي مطرحشده در اين گزارش، صرفاً جهت تحليل و بررسي رويکردها و ديدگاههاي انديشکدههاي غربي منتشر شده است و ادعاها و القائات احتمالي اين مطالب هرگز مورد تأييد مشرق نيست. بروکينگز در ادامه با القاي اينکه آمريکا نقش مؤثري در شکست داعش در عراق داشته مينويسد: پايان گرفتن اين شراکت امري تأسفبرانگيز و شرمآور خواهد بود. ارتش و پليس عراق در جريان افزايش نيروهاي آمريکايي در عراق طي سالهاي ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ در دوران فرماندهي ژنرال پترائوس، ژنرال اوديرنو، ژنرال آستين، و ديگران بازسازي شد و از کارايي بيشتري در ميان گروههاي شيعي برخوردار گرديد. پس از بازگشت آمريکا به عراق در سال ۲۰۱۴ بود که ارتش عراق احيا شد و توانست مناطقي از کشور که داعش در آنجا ريشه دوانيده بود را تحت کنترل خود دربياورد. ارتش عراق تا قبل از آن دوقطبي و گرفتار تفرقه بود ــ و در مواجهه با پيشرويهاي داعش تحليل رفت. نويسندگان اين گزارش سعي در توجيه لزوم تداوم حضور آمريکا در عراق را ميکنند: آمريکا دلايل مهمي براي اينکه روابط نزديک با عراق را تداوم بخشد دارد و عراقيها را در راستاي دفاع از کشورشان ياري دهد. دليل اين امر در سال ۲۰۱۴ کاملاً مشخص شد. در آن مقطع، اوباما که خروج همه نيروهاي آمريکايي از عراق را در سال ۲۰۱۱ جشن گرفته بود، مجبور شد نيروها را دوباره به عراق بفرستد تا با داعش بجنگند. اگر اين اتفاق نيفتاده بود، موج بزرگتري از پناهجويان روانه اروپا و مناطق ديگر دنيا ميشدند و مراکز عمده توليد نفت در نزديکي خليج فارس در معرض تهديد قرار ميگرفتند. داعش و سلفيها همچنان يک تهديد محسوب ميشوند، حتي اگر هيچ قلمرويي در عراق تحت کنترل نداشته باشند. آمريکاييها اگر ميخواهند نفوذ ايران را در منطقه کاهش دهند، هيچ کجا بهتر از کشور همسايه نيست. آمريکا اگر ميخواهد منافع کانوني خود در خاورميانه را همچون جريان مطمئن نفت، ممانعت از تکثير تسليحات هستهاي، ريشهکني تروريسم، محافظت از دوستان کليدي نظير اسرائيل و اردن، تأمين کند بدون آنکه تعداد زيادي از نيروهاي خود را بار ديگر به منطقه گسيل کند، به شرکاي قوي نياز دارد. در راستاي تداوم حضور آمريکا در عراق در آينده، شفافيت بيشتر ميان بغداد و واشنگتن در خصوص قواعد درگيري لازم و ضروري است. عراق در راستاي کمک به محافظت از پايگاههاي آمريکا و ديگر منافع اين کشور در عراق بايد تلاش بيشتري صورت دهد. آمريکا بايد کاربرد خودسرانه نيروي نظامي در راستاي دفاع مستقيم از خود يا تعقيب کساني که به نيروهايش شليک کردهاند را محدود سازد. هرگونه اقدام ديگر، صرفنظر از اينکه موجه باشد يا نه (شبيه آنچه روز ۱۳ مارس اتفاق افتاد)، بايد صرفاً پس از مشورت و توافق ميان دو دولت صورت پذيرد. بروکينگز در بخش ديگري از گزارش خود عنوان کرد: همچنين ضروري است که دولت بعدي عراق و ناتو درباره اهداف برنامههاي آموزشي ترکيبي خود تجديدنظر کنند. يک هدف کليدي بايد اين باشد که واحدهاي رزمي در مناطق شهري مستقر نشوند. آنها در عوض بايد در مناطق روستايي مستقر شوند و همچنين در مناطقي که بتوانند با تهاجمات بيروني از سمت جنوب، غرب، يا شرق مقابله کنند. امور داخلي را بايد به پليس فدرال و سازمانهاي امنيتي داخلي محول نمود. خدمت سربازي اجباري را نيز ميتوان بهعنوان راهي جهت غلبه بر تنشهاي فرقهاي و ايجاد عِرق ملي در ميان نيروها مدنظر قرار داد. همچنين از طريق مردود شمردن فرقهگرايي، مشخصاً هنگام انتصاب افراد در مناصب دولتي، ميتوان اتحاد و يکپارچگي را تشويق کرد. برخي از تدابير به نيروهاي امنيتي محدود نميشوند. براي مثال، تصويب قوانين منصفانه و برابر در خصوص تقسيم منابع هيدروکربني و درآمدها که موجب تخصيص يکنواخت منابع در سرتاسر کشور ميشود، به انسجام و يکپارچگي ميان همه استانهاي عراق دامن ميزند. نرخ بالاي بيکاري نيز مشکل بزرگي است ــ و از علل کليدي بسياري از اعتراضات در عراق طي سال گذشته بود. از اين مشکل ميتوان به طرق گوناگون کاست. خصوصيسازي بنگاههاي دولتي در صورتي که به شکل منصفانه صورت پذيرد، ميتواند در اين راستا مفيد و مؤثر واقع شود، به ويژه اگر کارمندان اجازه يايند از سهام اين بنگاهها بهرهمند شوند. آمريکا و ديگران نيز بايد آماده باشند در صورت نياز به اين فرآيند کمک کنند و از جمله کمکهاي مالي موقت ارائه دهند. اوهانلون در نتيجهگيري گزارش خود به اصليترين مبحث مورد نظر خود ميرسد: عراق نبايد چند ارتش داشته باشد. به فعاليت گروههاي شبهنظامي {گروههاي مقاومت} بايد پايان داد. آنهايي که قادر به رزم هستند بايد توسط سازمانهاي امنيتي مسلح جذب شوند. آنهايي که قادر به رزم نيستند بايد منحل شوند، اما به مبارزان آنها بايد پاداش و فرصتهاي شغلي ارائه شود. بروکينگز در پايان اين گزارش به کاخ سفيد توصيه ميکند آمريکا از طريق مشاوره و مساعدتهاي فني و کمکهاي محدود ميتواند به تحقق بسياري از گامهاي فوق کمک کند. واشنگتن بايد خواهان ارائه چنين کمکهايي باشد و بغداد نيز بايد پذيراي چنين کمکهايي باشد. در شرايطي که دولت جديد عراق روي کار ميآيد، وقت آن رسيده که آمريکاييها و عراقيها نفس عميقي بکشند و اين مسئله را مدنظر قرار دهند که حتي اگر طي سالها و دهههاي گذشته روزهاي سختي را تجربه کرده باشند، با هم بودن براي آنها بهتر از قطع رابطه است.