تصمیمهای متعدد و نادرست
اعتماد/ متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست محمدتقي فاضل ميبدي/ بلاي مسموميت الکل و جانباختن هموطنان ما بلاي کمي نبود، اما در کنار مساله کرونا، چندان مورد توجه قرار نگرفته است. اين نوع بلاهاي اجتماعي را نميتوان به حساب خطا يا گناه فرد گذاشت. چنين مسائلي در جامعه ريشههاي رواني دارد که بايد اين ريشهها پيدا و مساله حل شود. چرا بخشي از جامعه ما به الکل روي آورده است؟ اين سوال مهمي است که چندان پاسخ سادهاي ندارد. نميتوانيم براي پاسخ به اين سوال مهم تنها به اين پاسخ اکتفا کنيم که فرد خطاکار و گناهکار است و الکل مصرف ميکند؛ چنين پاسخي، پاسخ فقهي است. اما اين پاسخها مشکلات جامعه ما را حل نميکند. چطور شده است که جامعه ما پس از چهل سال مديريت و حکومت اسلامي به روزي افتاده است که اگر الکل صنعتي به بازار بيايد، عدهاي به آن اقبال ميکنند... ميخرند و مصرف ميکنند، مسموم ميشوند و حتي جانشان را از دست ميدهند و يک خانه و زندگي را از بين ميبرند؟ چنين مسائلي نشان از پديدههاي مهم اجتماعي در جامعه ما دارد که حکومت بايد از طرف دانشگاهها در ريشه چنين عارضههايي سرمايهگذاري کند، علل آن را بشناسد تا چنين معضلاتي از ريشه کنده شوند. در جامعه ما شايد کنار مسموميت الکل، دهها آسيب اجتماعي ديگري نيز باشند که هنوز مثل اين پديده براي ما آشکار نشدهاند. آمار طلاق در خانوادهها، اعتياد، قتلهاي بر سر دعواهاي خانوادگي و اجتماعي و بسيار آسيبهاي ديگر، چطور شده که جامعه ما اينقدر گرفتار آسيب شده است؟ بحث الکل و مسموميت الکلي کمکم آشکار شده و به اخبار راهيافته است، اما بخشهاي عمده آسيبهاي جامعه ما هنوز پنهان هستند. در اين وضعيت اينکه چه کار بايد کرد؟ بخشي از پاسخ در برابر چنين مسالهاي مجازات است، اما شلاقزدن صرفا مجازات است و مساله را حل نميکند. کيفر دادن مجرم در جامعه هيچوقت مشکل را از ريشه حل نميکند، بلکه براي حل مسائل، لازم است ريشههاي پديده جرم شناخته شوند. يکي از بلاهاي جامعه ما، يأس، نااميدي و بيهويتي بعضي جوانان است، در نتيجه اين نااميدي است جوانان ما به مواد مخدر، الکل و روانگردان رو ميکنند. چرا جامعه ما به اين مرحله رسيده است؟ پاسخ را بايد از متوليان فرهنگي جامعه و حاکمان پرسيد. هزينههايي که در کشور ما سالانه صرف فعاليتهاي فرهنگي ميشوند، کم نيست. وزارت ارشاد، صداسيما، توليد فيلمها، سخنرانيهاي مذهبي و خطبههاي نماز گوشهاي از اين فعاليتها هستند، کشور ما براي اين فعاليتها هزينه ميکند اما خروجي آنها در جامعه چيست؟ اگر حکومت از اين بخش جامعه غافل بماند، ممکن است در آينده حتي با بحرانهاي بزرگتري روبرو شود. با کمال تاسف بايد بگويم که ما بسيار حرف ميزنيم، در تريبونها، در مجالسمان، هزينه ميکنيم و حرف ميزنيم، اما راه عملي درست مفقود است. در بحران کرونا نيز همين مساله صادق است. اگر تصميمگيري درست، دقيق و ساختاريافته بود، اگر از يک ستاد معين تصميمگرفته ميشد، ممکن بود ما اينقدر تلفات نداشته باشيم. اما ميبينيم که دولت يک صحبت ميکند و کارشناسان صحبتي ديگر، رييسجمهور به يک شکل تصميم ميگيرد و وزارتبهداشت به شکلي ديگر. اين تصميمگيريهاي متعدد، متضاد و نادرست منجر ميشود که جامعه به سمت و سويي برود که قابلپيشبيني نيست. با جرات ميگويم بخشي از حاکميت، دولت و کارگزاران ما از اداره کشور ناتوان هستند، نه جرات دارند اين امر را اظهار کنند و نه حاضرند کنار بکشند تا کارشناسان و متخصصان سرکار بيايند. اقتصاد ما درست نيست، فرهنگ ما درست نيست، مفاسد اجتماعي ما بالاست و بسياري از مشکلات ديگري که فکر ميکنيم مشکل نيستند، اما در واقع مشکل هستند. در دنياي امروز نميتوان جامعه را به روشهاي غيرعلمي اداره کرد، بخش مهمي از جامعه اقتصاد است، بخش مهمي از جامعه اعتماد و اخلاق است. اگر در جامعه اعتماد ميان حاکميت و ملت از بين برود، هرچقدر احکام اجرا شوند، در حل مسائل جامعه تاثيري نخواهد داشت. از ابتداي انقلاب تاکنون براي نقل و انتقال مواد مخدر چقدر حکم اعدام و زندان و جريمه دادهايم و چه نتيجهاي گرفتهايم؟ بر اين باورم نتيجه مطلوبي نگرفتهايم. گفته ميشود اگر همين اقدامات هم صورت نميگرفتند، آمار بيش از اين ميشد، اما چنين پاسخي درخور نيست. ما بايد ببينيم که اگر ده قاتل را اعدام کرديم، آيا تاثير اين اعدامها در کاهش آمار قتل محسوس است يا خير. با روشهاي غيرعلمي نميتوان جامعه را اداره کرد زيرا در جامعه اولين چيزي که حرف اساسي ميزند، حل مشکلات اقتصادي است. اگر حکومت توانست مشکلات اقتصادي مردم را حلوفصل کند، آن وقت ميتواند بگويد که بخش مهمي از مشکلات جامعه را اداره کرده است. جواني که پول ندارد، جواني که امنيت ندارد، جواني که اميد آينده براي او نيست، ممکن است مرتکب هر عملي بشود. انسان به اين دنيا آمده و فطرتا خانواده، شغل و رفاه ميخواهد و بخش عمدهاي از اين مسووليتها هم به عهده حکومتهاست. پيامبر خدا فرمودند اگر درجامعه نان نباشد، خدايا از ما اميد نماز و روزه هم نداشته باش. به همين دليل است که مسائل جامعه با نصيحت و حرف حل نميشوند. در جامعه بايد دست به اقدام عملي زد و نحستين عمل، حل و فصل اقتصاد جامعه است. تورمي که از سال گذشته تاکنون در جامعه ما شکل گرفته است، حيرتآور است، ارزش پول ملي ما سقوط کرده است. چرا مسائل خودمان را حل نميکنيم؛ اگر قاصري هست، چرا ريشهيابي نميکنيم و قصور را رفع نميکنيم. نميتوان هميشه تقصير را گردن ديگران انداخت و جامعه خود را با چنين مشکلات عظيمي تنها گذاشت.