درسهایی که از کرونا گرفتیم
شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست اين فقط ما نيستيم که از آمدن و همهگيري کرونا غافلگير شدهايم. آمار و ارقام جهاني نشان ميدهد که در سرتاسر دنيا با سطوح مختلف مراقبت همچنان اوضاع چندان مساعد نيست. بخشي از اين نامساعدبودن اوضاع به اين برميگردد که ماهيت اين مصيبت براي بشر ناشناخته است. همانطور که در گزارشهاي سازمان جهاني بهداشت و نهادهاي بزرگ علمي دنيا ميبينيم، بهصورت قطرهچکاني اطلاعاتي درباره اين بيماري و شيوه مبارزه با آن و نحوه پيشگيري از آن به اطلاع عموم ميرسد. براي مثال هنوز نميدانيم که نقطه پاياني بيماري کجاست و چيست. پيشتر گفته ميشد با گرمترشدن هوا امکان ابتلا به اين بيماري از ميان ميرود ولي سازمان بهداشت جهاني صراحتا اين گمانه را هم رد کرد. ازاينرو ميبينيم که ناآگاهي زيادي درباره اين بيماري وجود دارد. تنها چيزهاي قطعياي که ميدانيم اين است که بايد با رعايت يکسري اصول بهداشتي و کاهش تماس فيزيکي تا حد امکان زنجيره انتقال بيماري را کم و قطع کنيم. آنچه در حوزه مديريت شهري در اين زمينه بعد از گذشت نزديک به 50 روز از درگيري با اين بيماري ميدانيم، اين است که ما هم مثل بسياري از نقاط دنيا آمادگي چنداني در ابتداي امر براي اين مسئله نداشتيم. واقعيت اين است که تجربه ما در مديريت شهري در مقابله به پديدههاي غيرمترقبه معمولا محدود به سيل و زلزله بود. ولي تقريبا الان همه ميدانيم که ماهيت اين مصيبتي که اکنون گرفتار آن هستيم، با سيل و زلزله کاملا متفاوت است. تجربه پيش از اين در رويدادهايي مانند سيل و زلزله علاوه بر کمکهاي دولتي و مردمي از جايجاي کشور، گروه محدودي نيز در يک شهر يا يک استان، درگير وضعيت بحراني شده و به کمک گروه مصيبتزده ميآمدند. از سوي ديگر چنين رويدادي يک محدوديت زماني خاص دارد و بههرحال با کمکهاي مردمي در يک بازه زماني سيلزدهها يا زلزلهزدهها از وضعيت بحراني خارج ميشوند. اما اينجا و در مواجهه با اين بيماري مهمترين نکتهاي که ميدانيم اين است که بهترين راه پاياندادن به آن در خانه ماندن است. در واقع ديگر کسي نميتواند به کمک کس ديگري بياييد و همه اينجا بايد خودشان به کمک خودشان بيايند. از اين جهت ما در مديريت انرژي و توان عمومي بايد شيوه ديگري را در پيش ميگرفتيم. در واقع در درگيري با اين بيماري مردم هر شهر خودشان بايد به فکر خودشان باشند و نبايد منتظر کمک ديگران باشند. هرچند در اين موضوع استثنائات غافلگيرکنندهاي نيز وجود داشت که باوجود محدوديتهاي ترددي و کمبود وسايل، شاهد کمکهاي داخلي و خارجي بوديم. تجربه من در ارتباط با پارسيان هند که از گذشته با ايران بهويژه يزد به دليل حس تعلق و اصالت ايرانيبودشان در ارتباط بود، شايد بارزترين مصداق اين موضوع باشد. آنان پس از اولين ارتباط و طرح موضوع نياز برخي اقلام و داروها، فراتر از مذهب و قوميت با وجود محدوديتهاي قرنطينهاي دهلي و شرايط سخت تحريم، کمکهاي خود را به هموطنانشان ارسال کردند و تاکنون دو محموله از هند به دست ما رسيده و تحويل مراکز درماني شده است. اما در مجموع شايد بزرگترين کمکي هم که مردم هر شهري ميتوانند به ديگر شهرها بکنند، محدودکردن رفتوآمدها به خارج از محدوده شهري باشد. بههرحال اين هم بخشي از ماهيت متفاوت اين بيماري است که بايد متناسب با آن راهي تازه براي استفاده از ظرفيتهاي مردمي اتخاذ شود. بااينحال تجربه 50 روز درگيري با اين بيماري همچنان به ما ثابت کرده که استفاده از ظرفيتهاي مردمي و نهادهاي مدني بزرگترين سرمايهاي است که در هر حوزه حاکميتي ميتواند به کمک مديريت کشور بياييد؛ گيريم که ماهيتش متفاوت باشد. تنها چيزي که در اين روزها ممکن است کمک بيشتري به استفاده از ظرفيتهاي عمومي کند، تدبير محرکهايي است که مردم را به همکاري بيشتر تشويق کند. بههرحال آنچه در اين روزها با آن مواجه بوديم، اين بود که بيشتر آنهايي که مجبور به خروج از خانه بودند، مشکلات اقتصادي و کاري داشتند و مجبور بودند خلاف قواعد بهداشتي اين روزها عمل کنند؛ هرچند برخي نيز بيتوجهي داشتند. به نظر ميرسد اگر تدابير درستي در نهاد حاکميتي براي کمک به اين گروه از مردم که بخش بزرگي را هم تشکيل ميدهند انديشيده شود، ميتواند نتايج بهتري در روزهاي آينده داشته باشد.