برخی تحلیلها در مورد اعزام نفتکش به ونزوئلا واقعبینانه نیست
شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست موج تشکر مقامات ونزوئلا؛ از رئيسجمهور تا وزرا و سفرايشان، اظهارنظر مقامات ايراني و تحليلهاي رسانهها درباره فروش بنزين ايران به ونزوئلا همچنان ادامه دارد. در هفته جاري، نفتکشهاي ايراني که تحت تحريم آمريکاست، محموله بنزينشان را به ونزوئلايي که او نيز تحت تحريم آمريکاست منتقل کردند. بعد از چند هفته اعتراضات و تهديدهاي مقامات آمريکا درباره رابطه ايران و ونزوئلا و نقلوانتقالات بينشان، اين محموله سرانجام بدون دردسر به مقصد رسيد. اين در حالي بود که ايالات متحده حتي چهار ناو را به منطقه درياي کارائيب بهعنوان تهديد فرستاد، هرچند همان زمان نيز تحليلگران اين حوزه پيشبيني کرده بودند با توجه به حرکت کشتيهاي ايراني از آبهاي بينالمللي، در عمل آمريکا نميتواند اقدامي واقعي در اين زمينه انجام دهد و موضعگيريها و تهديدها نيز در جهت منصرفکردن دو طرف از اين معامله است. ايران اما به حرکتدادن کشتيهاي خود ادامه داد و ونزوئلايي که بهشدت نياز به بنزين داشت نيز بعد از مدتها تحمل فشار اقتصادي و درحاليکه از بسياري از متحدانش نيز کمک کافي دريافت نکرده بود، مشتاقانه کمک ايران را پذيرفت. براي بررسي جنبههاي حقوقي تعامل ايران و ونزوئلا و تهديدها و هشدارهاي ايالات متحده در اين زمينه، به سراغ کوروش احمدي، ديپلمات سابق و کارشناس برجسته حوزه روابط بينالملل رفتيم که در ادامه ميخوانيد. رابطه ايران و ونزوئلا از زمان دولت احمدينژاد بيش از قبل به چشم آمد. اگرچه اين رابطه از دولت اصلاحات شروع شده بود. با اين اوصاف در دولت آقاي روحاني رابطه تهران- کاراکاس گويي فرودي را تجربه ميکرد. چطور شد دوباره رابطه ايران و ونزوئلا به صدر اخبار داخلي برگشت. درست ميگوييد. روابط با ونزوئلا و بهطورکلي کشورهاي گروه آلبا Alba؛ يعني کشورهاي چپگراي آمريکايلاتين و در رأس آنها ونزوئلا، کوبا، بوليوي، نيکاراگوئه، اکوادور و ... عمدتا در زمان دولتهاي نهم و دهم شکل گرفت و به اوج رسيد. شايد بشود گفت که ملاحظات ايدئولوژيک و برخي تصورات ژئوپليتيک دليل اصلي اين توجه بود؛ مثلا گفته ميشد وقتي آمريکا در حياطخلوت ماست، چرا ما در حياطخلوت او نباشيم. حتي در سال 1390 صحبت از اعزام ناوهاي ايران براي حضور در سواحل آمريکا شد. در دولت يازدهم رابطه با آلبا بهعنوان يک اولويت از برنامه اين دولت حذف شد و مراودات دواير دولتي با آن کشورها رو به کاهش نهاد. اما روابط ديگر ارگانها همچنان ادامه يافت. واقعيت اين است که ايران و گروه آلبا از نظر اقتصادي چندان نميتوانند مکمل هم باشند. ما و اين گروه از کشورها در مقام مقايسه کمتر ميتوانيم نيازهاي اقتصادي يکديگر را برآورده کنيم و مراوداتي که صرفا به لحاظ اقتصادي براي طرفين سودآور باشد، داشته باشيم. ضمن اينکه دوري راه نيز هميشه يکي از ضدانگيزههاي مهم در روابط دو طرف بوده است؛ مثلا آن کشورها نيازهاي نفتي خود را راحتتر و ارزانتر ميتوانند در منطقه و از جمله از ونزوئلا و آمريکا و مکزيک تأمين کنند تا ايران. بااينحال پروژههاي متعددي، از جمله به قولي 70 پروژه در ونزوئلا، عمدتا از جانب دولتهاي نهم و دهم در آن کشور شروع شد که بسياري از آنها به لحاظ اقتصادي به جايي نرسيد. در دوره اخير عمدتا نياز ونزوئلا به سوخت و برخي ديگر از فراوردههاي نفتي به علت شرايط بد پالايشگاههاي آن کشور و حماقتهاي دولت ترامپ موجب شده تا روابط ايران و ونزوئلا دوباره اوج بگيرد. آنچه اکنون در حال وقوع است؛ يعني ارسال بنزين و مشتقات نفتي به ونزوئلا در قالب پنج نفتکش، آيا اينقدر که اکنون به شکل يک موضوع فوقالعاده در حال بازنشر است، کار خارقالعادهاي است؟ يا بالاخره ونزوئلا يک مشتري است که ميتواند از ما اين کالا را بخرد مثل ديگران؟ در عالم واقع اين يک محموله نفتي مانند هزاران محموله نفتي مشابه است که در هر روز يا هفته در جهان دستبهدست ميشود و گفته ميشود که حجم آن در حدود 5/1 ميليون بشکه به ارزش حدود 45 ميليون دلار است. اما ويژگي اين معامله اين است که اولا خريدار و فروشنده هر دو تحت تحريم آمريکا قرار دارند و ثانيا خريدار سخت با کمبود بنزين و مشتقات نفتي در داخل مواجه است و به اين خاطر زندگي مردم تا حد زيادي فلج شده. ثالثا گشايشي در دسترسي ونزوئلا به مشتقات نفتي، بهويژه بنزين ميتواند دست آن کشور را براي ادامه ارسال نفت به کوبا بازتر کند. موضوع نفتکشها در مسير رسيدن به ونزوئلا با واکنشهايي از سوي آمريکا مواجه شد و احتمال ميرفت که نفتکشها توقيف شوند. اين احتمال چقدر جدي بود؟ از منظر دريايي و حقوق درياها چطور؟ ترديدي نيست که هيچ مبناي حقوقياي براي مداخله در تجارت آزاد بين دو عضو جامعه بينالمللي وجود ندارد. مبناي تحريمهاي آمريکا عليه ايران و ونزوئلا؛ يعني تحريمهاي فراملي، اين بوده که اعلام کرده به شرکتهايي که با ايران و ونزوئلا کار تجاري انجام دهند، اجازه دسترسي به بازار آمريکا را نميدهد. به عبارت ديگر بانکها و شرکتهاي طرف معامله با ايران از کار تجاري با آمريکا محروم ميشوند. اما اينکه کشوري بتواند در آبهاي آزاد بينالمللي مانع حملونقل دريايي بين دو کشور شود، اساسا منتفي است؛ يعني کشوري که چنين کند، هم خود را کاملا بياعتبار ميکند و هم خود و منافع بينالمللياش را به بدترين شکل ممکن در معرض تهديد قرار ميدهد. من هيچگاه در هيچ مرحلهاي تصور نميکردم که آمريکا، حتي کسي مثل ترامپ، دست به اقدامي عليه نفتکشهاي حامل فراوردههاي نفتي ايران بزند. گروهي در داخل ايران تمايل دارند موضوع اعزام نفتکشها را بهعنوان فعاليت ايران در حياطخلوت آمريکا تبيين کنند. اين اقدام در صورت درستبودن اين تبيين چقدر قابل ادامه است؟ بله اين تصور همچنان در ميان برخي در داخل وجود دارد، اما خيلي واقعبينانه نيست. ما هنوز از يک نيروي دريايي اقيانوسپيما، مجهز به سوخت هستهاي و سرپلهاي مطمئني در فاصله بيش از 10 هزارکيلومتري بين ايران و حياطخلوت آمريکا براي تدارکات و شرايط اضطراري برخوردار نيستيم. نيروي دريايي تواناي ما اساسا براي حفظ امنيت و منافع کشور در آبهاي منطقه، بهويژه خليج فارس و درياي عمان، سازماندهي شده است. از سوي ديگر منتقدان داخلي در کشور ونزوئلا هستند. آنها معتقدند که محموله نفتي ايران در ونزوئلا ميتواند براي مصرف يکماهه اين کشور کافي باشد. آيا ايران با اين اقدام يک عمل سياسي انجام داده و از رويکارآمدن دولت دستنشانده آمريکا در ونزوئلا جلوگيري کرده؟ حتي به مدت محدود؟ اقدام ايران اقدام بجا و درستي است. مصرف بنزين و برخي ديگر از مشتقات نفتي در ايران طي دوره شيوع کرونا، بهويژه در ماههاي اسفند و فروردين بسيار کاهش داشته و مقادير مازاد زيادي وجود داشته است. ونزوئلا هم خريدار بوده و طبيعي است که ايران اقدام به صدور اين اقلام مازاد کند. البته اين تجارت ابعاد سياسي مهمي نيز بهخاطر مسئله تحريمها پيدا کرد که قابلتوجه است. البته اينکه با وجود بُعد مسافت، اين تجارت تا چه حد سودآور است، من اطلاعي ندارم، اما بايد ديد که آيا اين تجارت ميتواند ادامه يابد. با برگشت شرايط عادي در ايران و افزايش مصرف بنزين، آيا ايران باز هم مقاديري مشتقات نفتي براي صدور خواهد داشت؟ در آنسوي معادله نيز مقادير سوخت ارسالشده ظاهرا در اين دوره شيوع کرونا در منطقه آمريکايلاتين تنها کفاف مصرف دو، سه هفته آن کشور را ميدهد. در شرايط عادي اين مقدار سوخت ظاهرا مصرف دو، سه روز ونزوئلاست. درباره اينکه ارسال چنين محمولهاي تأثيري در معادلات سياسي داخلي در ونزوئلا داشته باشد، ترديد دارم. مسئله اين است که پالايشگاههاي نفتي ونزوئلا که در دورهاي در اوج رونق بودند چرا اکنون به حد فلجشدن و فروپاشي رسيدهاند. تحريم قطعا مؤثر بوده، اما ظاهرا عوامل ديگري مانند فساد، سوءمديريت و خروج متخصصان از کشور دلايل مهمتري هستند. اين شدني است که ونزوئلا در مقابل محموله نفتي به ايران طلا بدهد؟ چگونه قابل اجراست؟ ضمن اينکه از جزئيات قضيه بيخبرم، اما چرا شدني نباشد. فرض کنيد که ونزوئلا دلار ندارد، ولي مقادير معتنابهي ذخاير طلا دارد و برايش راحتتر است که به دليل تحريم، پرداختهاي خود را با طلا انجام دهد؛ يعني مثلا معادل 45 ميليون دلار ارزش محموله دريافتي را با طلا پرداخت کند. چرا که نه.