2020-06-23T22:03:00+04:30
(۲۲:۳) ۱۳۹۹/۰۴/۰۳
روزنامه سازندگي
لینک کوتاه در کلیبرد کپی شد!
http://akhr.ir/6487894
روزنامه سازندگي/ متن پيش رو در سازندگي منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
جان گانتس-نويسنده و مدير بخش تحقيقاتي دانشگاه پنسيلوانيا/ من با بولتون براي نخستين بار در سال ۲۰۰۵ در کافه وزارت خارجه نشسته بوديم و اميد داشتيم به شغلهاي تازه. او ميخواست سفير آمريکا در سازمان ملل باشد و من جواني بودم که تلاش داشتم تا در عرصه سياست خارجي تغييرات جدي ايجاد کرده و برخي پارادايمها را در هم بشکنم. بعد از آن سال تصاوير متفاوتي از بولتون در ذهنم ترسيم شد؛ بهخصوص در سالهاي اخير. او زماني جانب ترامپ را نگاه داشت و در قامت مشاور امنيت ملياش فعاليت کرد. بعد ماجراي استعفايش يا آنگونه که ترامپ مدعي شده، اخراجش مطرح شد. در نهايت حضورش در محکمه استيضاح ترامپ که البته حضوري کمرنگ و منفعلانه بود. او در ارتباط با استيضاح ترامپ نتوانست قدم جدي و معناداري بردارد. با اين حال هفته جاري مسئله کتابي که درباره ترامپ و اتاق بيضيشکل کاخ سفيد نوشته، سر و صداي زيادي ايجاد کرده است. او در اين کتاب رئيسجمهوري را هدف قرار داده و دست به افشاگري زده است.
من چند سال گذشتهام را صرف خواندن و نوشتن درباره شوراي امنيت ملي آمريکا کردهام. از همين رو زمان زيادي داشتم تا در باب آنچه بولتون مدعي است فکر کرده و وقت بگذارم. با اين حال من هم بهسان بسياري ديگر به درستي نميدانم که آيا جان بولتون در جلسه استيضاح ترامپ شهادت داده است يا خير؟ آيا کتاب او بعد از اين همه هياهو منتشر ميشود يا نه؟ به توئيتهايش فکر ميکنم و در جستوجوي رمزگشايي از آنها هستم. به درستي نميتوانم بولتون را درک کنم. او در جريان استيضاح ترامپ بيسر و صدا خود را کنار کشيد و در همان زمان کسي نميدانست دليل اين انفعال چيست. او در جريان ماجراي استيضاح ترامپ که ژانويه رخ داد، سکوت کرد و کسي نميدانست در سر مشاور امنيت ملي پيشين ترامپ چه ميگذرد؟ زماني که بولتون از سمتش برکنار شد، گمانهزنيهاي زيادي مطرح شد؛ بسياري ميگفتند هر دم ممکن است بولتون از طريق توئيتر، مصاحبه با رسانهها و نشريات ناگفتههايي را فاش کند. اين گمانهزنيها ادامه داشت تا اينکه ماجراي کتاب خاطراتش در کاخ سفيد مطرح شد. آن زمان همه ميگفتند او از اين کتاب در ماجراي استيضاح عليه ترامپ استفاده خواهد کرد. اما باز هم بولتون سکوت کرد. عوامل زيادي در سکوت بلندمدتش نقش داشتند. يکي ترس از مجازات بود. بالاخره بولتون بهتر از همه ميدانست که قرار است مجموعهاي از اطلاعات طبقهبنديشده و محرمانه را در اختيار مردم و رسانهها قرار دهد. اين يک جرم کيفري است. علاوه بر اين، بولتون از اين که جمهوريخواهان او را کنار بگذارند در هراس است، چرا که ميخواهد اين حزب او را نيز چون ترامپ عزيز بدارد. به همين دليل از ترس عصبانيت جمهوريخواهان و ممانعت از دست بالا گرفتن دموکراتها ترجيح داد سکوت اختيار کند. با اين حال در آستانه کارزار ۲۰۲۰، بولتون راه ديگري نداشت جز آغاز نمايشي از جنگ صليبي عليه رئيسجمهوري، نبردي که هدفش از پيش تعيين شده. حراست از منافع امنيت ملي! اما واقعيت چيز ديگري است. بولتون در جستوجوي تحقق منافع شخصي خودش است که انتقام در اولويت آن قرار دارد. بولتون در اين کتاب از پشت پردههاي کاخ سفيد مينويسد، از توطئهها و دسيسههايي که براي تحقق منافع شخصي برنامهريزي شده و اجرا. اما يک سوال: آيا زماني که از بولتون خواستند تا سال ۲۰۱۸ در قامت مشاور امنيت ملي فعاليتش در کاخ سفيد را آغاز کند، او از اين حقايق بياطلاع بود؟
فارغ از اين، بولتون از ترامپ براي نابودي ساختارها سختگيرتر بود و حتي از سياستهاي تهاجميتري حمايت ميکرد. او ميگويد رئيسجمهوري آمريکا از ساخت اردوگاه کار اجباري در چين حمايت کرده. آيا بولتون فراموش کرده است که خود نيز از حاميان چنين سياستي بود؟ اصلا همه اين تندرويهايش موجب شد تا ترامپ تصميم بگيرد او را کنار بگذارد. بولتون دست به بازي دوگانهاي زده است؛ او اطلاعاتي را در اختيار دموکراتها قرار داده بدون آنکه کنارشان باشد. او خبرنگاران را براي مصاحبه با خود تحريک کرد، اما بعد سکوت اختيار نمود. پيش از اين نيز بولتون صراحتا از استيضاح ترامپ ميگفت، اما در عمل نقشي منفعلانه در اين ارتباط داشت. او در ظاهر نشان ميداد مايل است شهادت دهد اما دهان خود را بست. در ارتباط با کتاب نيز به نظر ميرسد اين مسئله نيز تداوم همان بازي است. بولتون شايد ميداند که انتشار اسناد طبقهبنديشده درست نيست، اما براي انتقام و پايان دادن به عطش ماجراجويياش، بخشهايي از اين اسناد را افشا کرد و جنجالي به راه انداخت.
بازار