سرمقاله ایران/ آزمون اروپا در اجرای قطعنامه 2231
ايران/ « آزمون اروپا در اجراي قطعنامه 2231 » عنوان يادداشت روزنامه ايران به قلم دياکو حسيني(مدير برنامه مطالعات جهاني در مرکز بررسيهاي استراتژيک) است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: تا پيش از حصول توافق برجام و خروج ناموجه امريکا از اين توافق، حتي تصور آن هم دشوار بود که نشست شوراي امنيت سازمان ملل متحد بـه چنين شــــکست شـــــرمآوري بـــــراي ايالات متحده به رغم برخورداري از حمايت نسبي سه کشور اروپايي تبديل شود. امروز اما اين ناکاميهاي پياپي در ايجاد اجماع بينالمللي عليه ايران به يک امر مرسوم تبديل شده و تأييد ميکند که چرا امريکا قادر نخواهد بود يکبار ديگر با بزرگنمايي تهديد ايران، اتفاق نظر بينالمللي را به منظور بازگرداندن ايران به دستور کار امنيت جهاني جلب کند. اين مهمترين دليل وجودي برجام بود و اينکه چرا به رغم خروج امريکا از اين توافق، ايران همچنان در آن باقي مانده است. بخش بزرگي از اين موفقيت، مرهون معماري چندجانبه برجام و بازنمايي موفقيت آميز ايران در پايبندي به قوانين و توافقات بينالمللي است. ايستادگي چين و روسيه در برابر زورگوييهاي امريکا ناشي از خودباوري و مسئوليتپذيري، بايد حاوي درسهايي براي آن دسته از کشورهاي اروپايي باشد که در سرخوردگي از ايالات متحده، هنوز شهامت لازم براي پذيرفتن واقعيتهاي تازهاي که امريکا پيش روي آنها گذاشته را ندارند. هرچند امروز ميتوانيم مطمئن باشيم که امريکاي ترامپ راهي قانوني براي کارشکني در جريان لغو تحريم تسليحاتي ايران پيدا نميکند اما همچنان ممکن است در خارج از چارچوب شوراي امنيت و در تراضي با سه کشور متزلزل اروپايي، به دنبال راه حلهايي در وضع تحريمهاي جديد تسليحاتي عليه ايران باشد که هدف آن دستکم تضمين آبروي امريکاست. به نظر ميرسد که اين هدف حداقلي با گرايشهاي سه کشور در آرام کردن امريکاي سرکش هماهنگ است. حتي اگر اين سه کشور، جسارت دست شستن از سياست دلجويي از امريکا را نداشته باشند و از راه مصالحه با امريکا در بيرون از چارچوب شوراي امنيت، براي وضع تحريمهاي تسليحاتي جديدي بکوشند، از نگاه ايران به بي اعتنايي نسبت به مفاد الزامآور قطعنامه 2231 تعبير شده و پيامدهاي نامطلوبي بر روابط ايران و اروپا خواهد داشت. اروپا در روزهاي آينده بايد تصميم بگيرد که آيا ميخواهد قسمتي از چشمانداز نظم جديد در حال شکلگيري بر اساس چندجانبه گرايي و حکومت قانون باشد يا با ادامه پيروي و دلجويي بي وقفه از امريکا خود را از مزايايي محروم کند که در صورت مشارکت در اين نظم جديد ميتوانست به دست آورد. در صورتي که اروپا عليرغم خسارتهاي اقتصادي و تحقيرهايي که از سوي امريکا متحمل شده، همچنان قادر به پيدا کردن مسير درستي نباشد که ميتواند از آن طريق، جايگاه شايستهاش را پيدا کند، از ديد بسياري از کشورها، ارزش خود را به عنوان يک شريک بلند مدت از دست خواهد داد. برجام ميتوانست گشايش جديدي در روابط ايران و اروپا باشد؛ روابطي که حداقل در چهار دهه گذشته به دليل همکناري اروپا با سياستهاي مخرب امريکا نتوانسته استعدادهاي فوقالعاده طرفين را در تعميق پيوندهاي متقابل کشف کند. موضوع تنها اين نيست که ايران، رفتار کشورهاي اروپايي را به دقت زير نظر دارد تا شايستگي آنها را براي بازبيني در کارنامه غيرقابل قبول اروپا در ايران ارزيابي کند بلکه فراتر از آن، حتي کشورهاي متحد با اروپا در اين منطقه با چشمان باز، سرنوشت پايبندي سه قدرت بزرگ اين قاره به توافق با ايران را به عنوان سنگ محکي در استقلال استراتژيک اروپا در نظر خواهند گرفت. بي عملي ناشي از شرطبندي اروپا روي بازگشت امريکا به مسير اتحاد فراآتلانتيک در صورت شکست دونالد ترامپ در انتخابات آينده، ميتواند به بهاي ناديده گرفتن اروپاييها در بناي هرگونه نظم سياسي و اقتصادي آينده جديد منجر شود. تاکنون رفتار اروپاييها در تعهد به برجام به اندازه کافي مأيوس کننده بوده اما تأثير همراهي با امريکا در هر ابتکاري براي تمديد تحريم تسليحاتي ايران، فاجعه بار خواهد بود.