فراموش نمیکنم
اعتماد/ متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست عبدالکريم سروش/ توضيح درباره مصاحبه رسول جعفريان مطلع شدم که آقاي رسول جعفريان در مصاحبه اخيرشان [با روزنامه اعتماد که روز دوشنبه 9 تيرماه منتشر شد] از خود «رفع اتهام» کردهاند و گفتهاند که ابوالحسني منذر يادداشتهاي خصوصي مطهري بر کتاب شريعتي را در کتابش منتشر کرده نه جعفريان و «اشتباه عجيب» سروش اين بوده که آن کار ناپسنديدني را به جعفريان نسبت داده در حالي که جعفريان همواره با اين تندرويها مخالف بوده است. خشنودم که آقاي جعفريان اينک بعد از گذشت قريب چهل سال اين کار را ناپسند ميشمارد و به يادشان ميآورم که ايشان (نه ابوالحسني) در همان وقت که من به اين کار ايراد گرفتم دفاعي غيورانه از آن کرد و با لحني درشت در جواب من نوشت: تو اگر ذرهاي تاريخ ميدانستي و در علم تاريخ کار کرده بودي، ايراد نميگرفتي و اين عمل را ناپسند نميشمردي. متاسفم که آقاي جعفريان اين بخش از جواب مرا در مصاحبه خود نياوردند. راز آن هم آشکارست. ميخواستند همفکري و همدستي خود را با ابوالحسني منذر آشکار نکنند و مظلمه کار نارواي او را به گردن نگيرند. بلي آن يادداشتها بعدا در کتاب منذر درآمد اما آيا در تاييد اين پديده و در پديد آوردن اين پديده و در گستردن اين پديده و قبحزدايي از آن هم نقشي نداشتند؟ مطمئن باشند من ايشان را همسنگ و همتراز منذر نميدانم اما شريعتيستيزي آغازينشان را هم فراموش نميکنم.» ٭٭٭ گفتني است که اصل صحبتهاي رسول جعفريان در گفتوگوي مذکور درباره عبدالکريم سروش چنين است: «از نظر علم تاريخ، به تدريج به اين نوع نگاهها بياعتقاد شدم، چون حس ميکردم کاملا رنگ سياسي دارد و با منبعشناسي و ارجاع ارتباطي ندارد. از همان اولين سالها، با کارهاي آقاي ابوالحسني درباره آقاي مطهري و بعد هم شريعتي، موافقتي نداشتم و هيچوقت آن کارها را از نظر تاريخي جدي نگرفتم. به اصطلاح سعي ميکردم در يک وضع معتدلي خودم را قرار بدهم. اين روزها ديدم آقاي سروش در درسهاي دين و قدرت، بنده را با آقاي ابوالحسني اشتباه گرفتهاند و گفتهاند که فلاني يعني من آن وقتها در دام برخي افتاده بودم. ايشان فکر کردهاند نويسنده کتاب مطهري افشاگر... که يادداشتهاي مرحوم مطهري را عليه اسلامشناسي مرحوم شريعتي منتشر کردند، بنده بودهام. در حالي که مرحوم آقاي ابوالحسني بود که يادداشتهاي آقاي مطهري بر کتابهاي شريعتي را منتشر کرد نه بنده. ايشان اشتباه عجيبي مرتکب شده و گفته است که بنده يعني خودشان جواب من را دادهاند. مقصود انتشار همان مطالبي از آقاي مطهري است که آقاي سروش آن وقت اعتراض به نشر آنها هم کرد که انتشار يادداشتهاي خصوصي مثل اين است که کسي را با لباس زير بيرون بياورند. بنده البته منتقد شريعتي بودم، ديدگاههاي وي را درباره صفويه نقد ميکردم، دهه شصت دلبستگي به آقاي مطهري داشتم نه شريعتي، اما هيچگاه، خط و ربط آقاي ابوالحسني را در سبک تاريخنويسي و بسياري از ديدگاههاي تاريخياش که از روي شيفتگي به مرحوم لنکراني هم بود، قبول نداشتم.»