شطرنج واعظی!
آفتاب يزد
بروزرسانی
آفتاب يزد/ متن پيش رو در آفتاب يزد منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
به نظر ميرسد واعظي اين روزها فکرهاي تازهاي در سر دارد. او به عنوان مغز متفکر و پدرخوانده دولت به صورت غير مستقيم در تلاش است ظريف را به مسلخ انتخابات 1400 بکشاند و پس از سوزاندن وي، مهر اصلي خود را که در بين مردم داراي محبوبيت هم هست البته نه براي اين انتخابات رو کند. وزير خارجه تاکنون براي کانديداتوري ابراز تمايل نکرده اما تلاشها براي تهييج او ادامه دارد
آفتاب يزد- گروه سياسي: «نگران ۱۴۰۰ نباشيد من امضاي محضري ميدهم که کانديداي رياست جمهوري نخواهم شد. نگران اين موضوع نباشيد بگذاريد کار امروزم را انجام بدهم.» اين جملاتي از يک ويديو است که چندي پيش منتشر شد و محمد جواد ظريف از عدم تمايل خود براي 1400 ميگويد. ماجراي 1400 در نوع خود عجيب شده است، اين اولين انتخاباتي است که هر دو جناح اصلي سياسي در ايران يعني اصلاحطلب و اصولگرا بايد براي کسب راي تلاش بسيار کنند و از دلخوريهاي مردم به جهت مشکلاتي را که براي معيشت آنها به وجودآوردهاند کم کنند، يعني سال 1384 وقتي برخي نسبت به اصلاحطلبان دلسرد شدند اما تمايل به اصولگرايان وجود داشت، و در سال 92 وقتي طعم اصولگرايي با رياست احمدينژاد چشيده شد بار ديگر تمايل به اصلاحطلبي با دو دوره راي به روحاني افزايش يافت اما حالا چند وقتي است که گويي جامعه ميداند از هيچکدام از اين دو سو آن طور که بايد باشد آبي گرم نميشود! بنابراين همين شرايط گمانه زني براي 1400 را افزايش ميدهد. به اين علت است که برخي ميگويند انتخابات 1400 انتخاباتي است که در آن چهرههايي که به طور سنتي به اين دو جناح وابسته نيستند ميتوانند شانس بيشتري براي انتخابات داشته باشند. در اين ميان مانور روي گزينه ظريف هم در نوع خود جالب است. او از ابتداي فعاليت در عرصه سياسي در بخش وزارت خارجه فعال بوده است. در واقع برخلاف برخي سياستمداران که پلههاي مديريتي را در هر دو بخش داخلي و خارجي طي کردهاند، ظريف از دستياري در وزارت خارجه شروع کرده تا رسيدن به بالاترين سمت در اين وزارت خانه. دنياي سياست خارجي با سياست داخلي بسيار متفاوت است؛ ريزه کاريهاي داخلي، پاسخگو بودنهاي داخلي و خلاصه مديريت داخل در کشوري مانند ايران دشوارتر از سياست خارجي است. به ويژه اينکه در مقامهاي داخلي تصميمسازي نيز ديده ميشود يعني حتي يک استاندار بنا به ماهيت پست خود گاه تصميمسازي ميکند اما در وزارت خارجه امري به نام تصميمسازي تعبيه نشده که ظريف به عنوان يک چهره وزارت خارجهاي آن را تمرين کرده باشد. در واقع وزارت خارجه همواره مجري بوده و نه تصميم ساز. سياستهاي خرد و کلان از رئيس جمهوري گرفته تا نهادهاي ديگر به وزارت خارجه ابلاغ ميشود و ظريف نيز اجرا ميکند. اين درحالي است که در ميدان داخلي تصميمسازي بسيار اهميت دارد. در يک مورد مثلا در اجراي تصميمي مانند گران شدن بنزين، اين تصميمسازي رئيس جمهور است که ميتواند تبعات مختلفي داشته باشد. به نظر ميرسد محمد جواد ظريف نيز به خوبي به اين مسئله آگاه است که به لحاظ تجربي نميتواند در مقامي مانند رياست جمهوري قرار گيرد و خود او بارها شايعات در اين زمينه را تکذيب کرده است.
ردپاي واعظي
اما چرا ظريف همچنان در ميان شايعات و گمانه زنيها قرار ميگيرد؟ به نظر ميرسد پاي محمود واعظي در ميان باشد، از او اگر به عنوان پدرخوانده دولت روحاني نام ببريم اغراق نکرديم وقتي دنباله بسياري از تصميمات در دولت را بگيريم به رئيس دفتر رئيس جمهور يعني واعظي ميرسيم. از نفوذ واعظي اگر بخواهيم مثال بياوريم همين بس که او در دولت اول روحاني وزير ارتباطات بود وقتي براي دولت دوم به رئيس دفتري رسيد وزير به روحاني معرفي و رئيسجمهور نيز پذيرفت. يا در مثالي ديگر از نفوذهاي واعظي نامهاي بود که وزير صمت سابق چه درست چه غلط اخيرا نوشت و گفت واعظي او را تهديد کرده که بايد استعفا دهد وگرنه برکنار ميشود. در چنين شرايطي به نظر ميرسد نميتوان از اين موضوع گذشت که واعظي براي 1400 يعني انتخاباتي که در واقع مبناي جناحي آنچناني نخواهد داشت، برنامهاي نداشته باشد. بهويژه اينکه در ماههاي اخير درباره احتمال کانديدا شدن نزديکان او براي انتخابات 1400 بسيار شنيده شده است. در اين ميان دور از ذهن نيست که واعظي اين بار به دنبال اين باشد که حضور خود در قدرت را از طريق نزديکان خود حفظ کند.»
چرا ظريف؟
اما در اين وضعيت نقش ظريف چيست؟ پازلي که واعظي به دنبال چيدن آن است از قرار نياز به اين دارد که به طور کامل ظريف را از گردونه رقابت حذف کند. اساسا در ميدان سياست هميشه اينطور نيست که وقتي کساني از شما حمايت ميکنند به دنبال موفقيت شما باشند گاهي به دنبال اين هستند که به قول معروف شما روي پوست خربزه برويد! به نظر ميرسد سوزاندن ظريف يکي از گزينههايي است که برخي به دنبال آن هستند. جالب آنکه برخي اصولگرايان نيز از حضور ظريف در انتخابات استقبال کردهاند و گفتهاند شانس بالايي براي اصلاحطلبان به ارمغان ميآورد.
به عنوان نمونه عباس سليمينمين باور دارد که ظريف مناسبترين گزينه اصلاحطلبان است. او اخيرا در گفتوگويي گفته است:
«در بين آقايان محسن هاشمي، اسحاق جهانگيري، علي لاريجاني و محمدجواد ظريف، به نظرم آقاي ظريف بيشترين شانس را دارد که از طرف اصلاحطلبان در انتخابات1400 حمايت شود چون حوزه کارياش سياست خارجي بود و عملکرد دولت در حوزه داخلي زياد تاثير منفي بر ديدگاه عمومي از او برجاي نگذاشت». اين نوع تمايل اصولگرايان به حضور ظريف درحالي است که واعظي نيز به طور سنتي به اصولگرايان وابسته است. اگرچه ظريف تاکنون درباره انتخابات جز تکذيب نکته ديگري را نگفته اما به نظر ميرسد وزير خارجه بايد مراقب باشد با نزديکي به انتخابات و با افزايش شورهاي هميشگي انتخاباتي برخي وسوسه رئيس جمهوري را به او نقبولانند. البته ظريف بعد از برجام به عنوان يک گزينه براي رياست جمهوري معرفي ميشد اما اکنون وضعيت بسيار متفاوت است. ظريف مجري برجام به عنوان مهمترين هدف دولت بود. اينکه ترامپ به رياست جمهوري آمريکا رسيد و در واقع واشنگتن به قول معروف زير ميز برجام زد درست است اما به هرحال در ميان مردم، يعني همان گروهي که به دولت فعلي راي دادند تا شرايطشان از هر لحاظ از قدرت پاسپورت گرفته تا سفره و معيشتشان بهبود يابد ترامپ را مقصر نميدانند چرا که به هرحال او رئيس جمهور ايالات متحده است و به دنبال حداکثرسازي منافع آمريکا! طبيعي است از ترامپ نبايد انتظار داشته باشيم اگر فرصتي براي حداکثرسازي منافع ايالات متحده دارد استفاده نکند. در عوض آنچه تا کنون اتفاق افتاده يعني مانور بسيار بر روي برجام به عنوان يک برنامه نجات بخش و سپس شکست اين تئوري در چشم مردم شکست دولت روحاني و به عبارت بهتر مجري آن يعني ظريف شناخته ميشود. بنابراين ظريف اين روزها از آن شرايط محبوبيت پنج سال پيش نسبتا دور شده است. خواه خودش مقصر بوده يا خواه دلايل خارجي به او تحميل شده اما واقعيتي است که ظريف ديگر آن ظريف پنج سال پيش نيست چرا که اکثر برنامههايي که او دنبال کرده به نتيجهاي نرسيده است و برجام به عنوان مهمترين مورد آن هر روز به نوعي و از زاويهاي تهديد ميشود و به قولي نه روحي از آن باقي مانده و نه جسمي! سياست برجام اروپايي يعني تلاش براي جداسازي ايالات متحده از برجام نيز که با خروج ترامپ آغاز شد تاکنون موفقيتي نداشته است و برنامههايي مانند اينستنکس بينتيجه بوده است و حتي در عوض شاهد هستيم که شوراي حکام پيشنويس کشورهاي اروپايي عليه ايران را تصويب ميکند. بنابراين در شرايط فعلي موضوع فقط اين نيست که ظريف تجربه حوزه داخلي و تصميمسازي را ندارد بلکه به لحاظ محبوبيت نيز او در وضعيتي نيست که بتواند مشارکت را افزايش دهد و به عبارتي بتواند کساني که دلسرد شدهاند را پاي صندوق راي بياورد. بنابراين در چنين شرايطي مصاحبههايي نظير آنچه که چندي پيش در اينستاگرام وزير خارجه با يک چهره نزديک به اصولگرايان داشت و در آن مصاحبه تلاش شد محبوبيت ظريف مانند پنج سال پيش نشان داده شود نيز به نظر ميرسد پروژهاي باشد براي ايجاد اين حس در وزير خارجه که او ميتواند کانديداي انتخابات 1400 باشد.
محمدجواد ظريف از بد روزگار يا هرچه که بود در ميان جامعه ناشناخته آمد، محبوب شد، محبوبيتش تمام شد و به (تدريس) دانشگاه ميرود! اين بهترين گزينه براي دست کم آينده نزديک وزير خارجه ميتواند باشد. موضوعي که به نظر ميرسد خودش نيز مايل به پيگيري آن است. ظريف مهرهاي است که شايد بتواند بازهم در بزنگاههاي سياست خارجي به کمک آيد اما حضور او در انتخابات را بايد خودکشي سياسي وزير خارجه دانست، در چنين شرايطي جالب آن است که افراد ديگري بيشترين سود را خواهند برد، چراکه همانطور که گفته شد با ناکامي دو جريان اصلاحطلب و اصولگرا چهرههايي که رسما به هيچ جرياني متصل نيستند بيشترين شانس را دارند، وقتي ظريف بسوزد، واعظي ميماند و پاستور! البته گزينه واعظي نه براي 1400 بلکه براي سالهاي بعد! که البته اين گزينه بهترين گزينه هم ميتواند باشد.
نکته ديگر در اين زمينه اما سابقه تمايل واعظي به وزير خارجه شدن است! خبرگزاري فارس در اسفند 97 زماني که ظريف از سمت خود استعفا داده بود در مطلبي با تيتر «استعفاي ظريف و آرزوي ديرينه واعظي»، نوشت: «دليل براي صحت اين ادعا تلاشهاي زياد آقاي واعظي براي معرفي شدن به عنوان وزير خارجه در دولت اول آقاي روحاني بود که وقتي بنا به دلايلي اين امر محقق نشد در روزهاي پاياني بستن ليست کابينه پيشنهادي، ايشان به عنوان وزير پيشنهادي ارتباطات و فناوري اطلاعات انتخاب شدند. در ابتداي شروع بکار دولت فعلي آقاي روحاني نيز شنيدههايي بود مبني بر علاقمندي آقاي واعظي براي فعاليت در وزارت امور خارجه. پس کنار رفتن جواد ظريف؛ احتمال اينکه آقاي واعظي را به آرزوي ديرينهاش برساند خيلي زياد است.» بنابراين از آنجايي که واعظي خود کاريزمايي براي شرکت به عنوان کانديداي رئيس جمهوري ندارد به نظر ميرسد با استفاده از ظرفيتهاي افرادي که محبوب مردم هم هستند ميخواهد به همان آرزوي ديرينه خود برسد و در اين راه ظريف يک رقيب بالقوه است همان رقيبي که يکبار او را در رسيدن به هدف وزارت خارجه ناکام گذاشته است! البته نبايد از ياد برد که در چنين شرايطي او تنها وزير خارجه دولت بعدي اگر گزينه او راي بياورد نخواهد بود بلکه مرد همه کاره نيز خواهد بود همانطور که تقريبا در دولت شيخ ديپلمات يعني حسن روحاني چنين نقشي را بازي کرد.