2020-07-05T15:21:56+04:30
(۱۵:۲۱) ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
اعتماد
لینک کوتاه در کلیبرد کپی شد!
http://akhr.ir/6523149
اعتماد/ متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
ساسان کريمي/ جلسه شوراي امنيت در مورد برجام و قطعنامه 2231 اتفاقي است که هر سال، دو بار رخ ميدهد و اعضاي شورا به همراه نماينده ايران به بيان مواضع خود درباره اين موضوع ميپردازند. اين بيان مواضع رسمي، البته اگرچه به نطقهايي خشک و تکراري ميماند اما هم از پي رايزنيها و مذاکرات بسيار آمده و هم خود مقدمه مباحث و تماسهاي بعدي ميشوند. نکته مميزه جلسه اخير اين سلسلهنشستها از نظر شکلي، برگزاري آن بهطور اينترنتي بود و از نظر محتوايي، موضوع تلاش ايالات متحده براي تمدم تحريمهاي تسليحاتي ايران پس از اکتبر سال جاري. نکته اول باعث شد که بهرغم آنکه دولت امريکا اخيرا با بهانهجوييهاي کودکانه از حضور ظريف در سازمان ملل جلوگيري کرده بود، سخنراني او در جلسه اينک بدون نياز به رواديد ايالات متحده ممکن شود. ديگر کشوري که به تناسب مختصه محتوايي جلسه در سطح وزير حضور داشت البته ايالات متحده امريکا بود.
واقعيت آن است که از زمان خروج ايالات متحده از برجام، وضع تحريمهاي يکجانبه و تهديد شرکتهاي بينالمللي، ايران چه از نظر همکاريهاي اقتصادي و صنعتي و چه از نظر فروش نفت با مضيقه جدي مواجه شد و تاثيرات آن در شاخصهاي گوناگون اقتصادي و اجتماعي قابل رصد کردن است. به هر حال آنچه پروژه و حتي کارويژه دولت تدبير و اميد دانسته ميشد اگرچه با موفقيتي مثالزدني به پيش رفت و به انجام رسيد اما در ادامه به سبب دستي که از غيب رسيد و حاکميت کاخ سفيد را به جنسي متفاوت از دهها سال گذشته تغيير داد با مشکل جدي مواجه شد. بديهي است بهرغم موضعگيريهاي رسمي کشور در اين باب، به علت عدم توازن در توان اقتصادي و سياسي، دولت ايران کار دشواري را پيش رو داشت و هيچ عقل سليمي هم نميتوانست انتظار داشته باشد در شرايطي که قدرت برتر اقتصادي و سياسي جهان – که حتي قادر است بزرگترين کشورها و شرکتهاي جهان را با يک فرمان اجرايي تهديد و تنبيه کند- تمام همّ خود را براي وارد آوردن فشار حداکثري به ايران به کار بسته است، دولت ايران بتواند به آساني از اين موانع عبور کند. اما در اين بين دو نکته را نبايد فراموش کرد: يکي اينکه با تمام فشارهايي که جامعه، مردم و دولت ايران تحمل ميکنند، تلاش ايالات متحده از وارد آوردن اين فشارها اساسا ناکام مانده و به هدف خود نزديک هم نشده است. چرا که ابرقدرتي با ابعاد ايالات متحده از صرف تمام ظرفيتهاي خود انتظاري در اين حد نداشت. بلکه آنچه انتظار ميرفت رسيدن ايران به شرايط تامين نيازهاي اوليه تمام مردم و غير قابل تحمل شدن اوضاع به قسمي بود که ايران خيلي زودتر از اين زمانها فرو بپاشد، يا بر زانوان خود وارد اتاق مذاکره با ترامپ شود. اما فارغ از اينکه سياست عدم مذاکره چقدر صحيح و جامع بوده يا خير، بايد بر اين واقعيت صحّه گذاشت که زندگي در ايران امروز ادامه داشته و ضمن تمام فشارها، فاصله معناداري هم با تصوير ايدهآل ايالات متحده دارد.
از سوي ديگر حالا که نزديک شدن انتخابات امريکا و ناکامي دولت ترامپ در ابعاد مختلف – از جمله مديريت بيماري کوويد 19، بحران اقتصادي، صلح با کره شمالي، مديريت تنش اقتصادي با چين و اختلافات تعيينکننده سياسي و تجاري با اتحاديه اروپايي و از همه مهمتر تبليغات نزديکان ديروز او و برخي اعضاي حزب جمهوريخواه عليه او – رييسجمهور امريکا را بيش از هميشه مشتاق مذاکره با ايران و عرضه آن از روز نخست به عنوان دستاورد سياست خارجي خود کرده، بازي شکل ديگري به خود گرفته است و به جاي ايجاد انگيزه براي طرف ايراني، ترامپ و تيم وزارت خارجهاش را به صرافت اين انداخته که با تهديد ايران در به خطر انداختن ماهيت سياسي برجام - و نه محتواي فني و اقتصادي آن - راه را کوتاه کرده و براي ايران انگيزههايي ملموس در باب مذاکره ايجاد کند.
در عين حال آنچه از سخنراني نمايندگان شانزده کشور حاضر در جلسه اخير شوراي امنيت و نيز نماينده اتحاديه اروپايي شاهد بوديم آن بود که جهان، هرچند هم که تحت فشارهاي مختلف ايالات متحده قرار داشته باشد و چيدمان و انتخاب کشورهاي حاضر در جلسه لزوما تنوع واقعي مواضع کشورهاي عضو سازمان ملل متحد را نمايندگي نکند، باز هم دوران يکجانبهگرايي آنچنان سپري شده است که به باور نگارنده حتي خود مايک پمپئو و همکارانش در وزارت خارجه امريکا هم با حيرت مواضع کشورهاي ديگر را شنيدند. مخاطب ايراني نيز – که تجربهاي از اين جنس را زياد ندارد – با دنبال کردن تمام سخنرانيها شاهد بود که چهارده کشور، از نيجر گرفته تا نزديکترين کشور به امريکا – يعني بريتانيا - همه از موضع ايران در اجراي کامل برجام و پايبندي کامل تمام اعضا به آن حمايت کرده، اقدام امريکا در خروج يکجانبه از آن را محکوم کرده و خواستار بازگشت ايالات متحده به آن شدند و در ضمن همين مواضع با خواسته امروز امريکا يعني تمديد بدون زمان تحريمهاي تسليحاتي ايران مخالفت کردند.
بايد دانست که ايستادن در اين نقطه در سياست بينالملل آن هم با شرايط ايران ابدا کار سادهاي نيست. اولا ايران در مقايسه، ابزارهاي متنوعي براي فشار آوردن به موضع طرف مقابل ندارد. ثانيا اگر نباشد ديپلماسي فعال و شنيده شدن استدلال ديپلماتهاي ايراني، نه تنها اتحاديه اروپايي و اعضاي غير دايم که حتي خود چين و روسيه نيز به سادگي ايران را وجهالمصالحه ديگر موضوعات خود با امريکا قرار خواهند داد: اتفاقي که زمان وضع تحريمهاي شوراي امنيت طي قطعنامههايي متواتر و از همه مهمتر قطعنامه 1929، به تلخي شاهد آن بوديم.
بنابراين حتي نزديکي کشورهايي مانند روسيه و چين، دوري آنها از مواضع ايالات متحده و هيچ مولفه ديگري به تمامي ايران را در حاشيه امن سياسي قرار نميدهد الا سياست خارجي حرفهاي که ضمن حفظ مواضع خود آن چنان توان چانهزني داشته باشد که بتواند با تمام مسائلي که براي اقتصاد و تجارتش رخ داده موضع خويش را به پيش ببرد. آن هم نه در حد چند کشور بلکه تا سطحي که بزرگترين قدرت مادي جهان را در خانه خود به حد کمال به انزواي سياسي بکشاند.
با سابقهاي که در اوجها و حضيضهاي مختلف، ديپلماسي و مذاکره ايران و جهان لااقل در موضوع هستهاي داشته و مردم نيز از نزديک شاهد آن بودهاند، امروز شايسته است که بر اين نتيجه تاکيد شود که فارغ از موقعيتي که توازن قوا و موضع کشورهاي مختلف ايجاد کردهاند (از رسيدن به توافق در زمان اوباما تا اوج تنش در زمان ترامپ) با تخصصگرايي، متانت سياسي و عمل منطبق بر محاسبه ميتوان در چارچوب همان موقعيت دست بالا را پيدا کرد. عکس اين معنا اتفاقا در سياستورزي امروز دولت ترامپ در صحنه بينالمللي نمايان است که با داشتن تمام اهرمهاي لازم، به واسطه بهره نبردن از توان کارشناسي واقعي در سياست خارجه، جلسات مختلفي را به صحنه شکست براي خود تبديل ميکند: از جلسه شوراي امنيت به رياست شخص ترامپ با عنوان ايران که به ناگهان موضوع آن تغيير کرد گرفته تا نشستهاي ناکامي عليه ايران در ورشو و منامه، کنفرانسهاي مطبوعاتي پر سر و صدا عليه ايران در مسائل موشکي و منطقهاي و اين آخري جلسه شوراي امنيت که کار را به جايي کشاند که شايد کار قطعنامه پيشنهادي دولت امريکا اساسا به رايگيري هم نرسد.
بازار