پروژه نرمالیزاسیونِ رادیکالیسم
صبح نو/ متن پيش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست توهين و افترا به غير، گويي روالي معمول در ميان به اصطلاح دموکراسيخواهاني است که از قضا، روبهرو را به اقتدارگرايي متهم ميکنند. مدعيان آزاديخواهي ضمن متهم کردن جناح مقابل به انسدادطلبي، با بهرهگيري از ادبياتي غيرتعاملي و حذفي نظير آنچه از فرقههاي مخوفي نظير منافقان سراغ داريم، در پي عبور از اغيار برميآيند. روز گذشته حجاريان از تئوريسينهاي جريان اصلاحطلب با حمله به منتقدان نامه چندي پيش موسويخوئينيها، پدر معنوي خويش، آنها را پست و فرومايه توصيف کرد.
فحاشي تئوريسين به خودي و غيرخودي
سعيد حجاريان که ادبيات و زبانش شباهت شگرفي به مرام بولتننويسيهاي گروههاي التقاطي دارد، بار ديگر با حمله به منتقدان نامه اخير موسويخوئينيها، آنها را «مشتي سفله» خواند. او در اين باره تصريح کرد: «اکنون، کار به جايي رسيده است که مشتي سفله هر چه ميخواهند به زبان ميآورند و هر چه کينه دارند نثار ايشان ميکنند. بهقول خود آقاي خوئينيها، اف بر تو اي روزگار سفلهپرور.» حجاريان با تعريض و کنايه نسبت به مجيد انصاري يکي از اعضاي مجمع روحانيون مبارز که اخيراً در گفتوگويي نامه خوئينيها را موضع رسمي مجمع ندانسته بود، اعلام کرد: «آقاي مجيد انصاري تشخيص دادهاند تا پيش از تشکيل جلسه شوراي مرکزي تشکلشان با خبرگزاري تسنيم گفتوگو کنند و سخن آقاي خوئينيها را شخصي و غيرتشکيلاتي بخوانند. ما نيز سخن آقاي انصاري را سخن شخص ايشان ميدانيم.»
حجاريان همچنين در بخش ديگري از موضعگيري خود، درباره اظهارات محمد هاشمي که نامه پدرخوانده چپ را غلط و موجب شادي دشمنان خوانده بود، با «وکيل ميت» خطاب کردن او، تاکيد کرد: «آقاي محمد هاشمي با ادبياتي زننده در مقام پاسخگويي ظاهر شدند که گمان دارم بنا داشتند جبران مافات کنند؛ آقاي هاشمي چندي پيش بهعنوان وکيل ميت ادعا کردند امام خميني به مرحوم آيتالله هاشمي پيشنهاد قائممقامي رهبري داده بودند و با اين سخن بناي جبران داشتند.»
مظلومنمايي از مرد خاکستري
مظلومنمايي از وجهه سياسي جريان چپ سنتي به پرچمداري موسويخوئينيها، ديگر محور اعلاميه مواضع اخير مغز متفکر جريان اصلاحات، بود. حجاريان با اين ادعا که خوئينيها، فردي فاقد قدرت و خانهنشين است که هيچ اثري در معادلات سياسي کشور ندارد، به نوعي انتظار ديگران از خوئينيها، براي پذيرفتن مسووليت حمايتش از حسن روحاني، رييسجمهوري را مردود خواند. حجاريان در اين باره اعلام کرد: «خطاب به آيتالله خوئينيها ميگويند وضع موجود ثمره کار شماست در حالي که ايشان بيش از سه دهه است که خانهنشين بودهاند. لذا بدون مجامله بايد گفت آنها که صاحب قدرت بودهاند بايد پاسخگوي اين وضعيت باشند.» ادعاي حجاريان در بياثربودن خوئينيها، درحالي است که خوئينيها جداي از ترک تازياش در دهه شصت در دستگاه قضايي کشور و پيش از آن، حضور موثرش در تدوين قانون اساسي و حوادث مهم سياسي کشور از جمله تسخير لانه جاسوسي آمريکا، در سالهاي اخير نيز بهعنوان مهمترين بازيگر پشت پرده، نقش بيبديلي در حمايت همهجانبه اصلاحطلبان از حسن روحاني در دو انتخابات92 و 96 ايفا کرد. خوئينيها حتي ميتوانست بيشتر از اين تعيينکننده باشد و به رفع برخي مناقشات ميان جريان اصلاحطلبي و حاکميت، همت بگمارد اما چنين نکرد و ترجيح داد، با ژست اپوزيسيون، مطالبهگرِ مسووليتناپذيرِ حاکميت باقي بماند. در همين باره؛ محمد قوچاني، سردبير روزنامه سازندگي ارگان مطبوعاتي حزب کارگزاران، چندي پيش در مقالهاي انتقادي نسبت به راه و روش خوئينيها، نوشت: «در نيمه اول عصر اعتدال در حالي که راه گفتوگو براي سران اصلاحات مانند سيدمحمد خاتمي و عبدالله نوري به هر علت گشوده نبود چراغ سبزي به سيدمحمد موسويخوئينيها داده شد که اسحاق جهانگيري آن را گشوده بود. متاسفانه موسويخوئينيها به نمايندگي از جبهه اصلاحات حاضر به انجام اين مأموريت تاريخي در گفتوگو با حاکميت نشد.»
حجاريان در بخش ديگري از موضعگيري خود، با محافظهکارانه خطاب کردن مرقومه خوئينيها نوشت: « ميتوان گفت آيتالله خوئينيها در متني به غايت محافظهکارانه و آن هم در چند سطر کوتاه، صرفاً وضع جامعه و فشارهاي وارده بر روح، روان و معيشت جامعه را تصوير کرده است؛ مواردي که اظهر منالشمس هستند و حتي از سوي عاليترين مقامات بيان ميشوند.»
بر اين اساس، اگر نامه خوئينيها به رهبر انقلاب را نوعي تست فضاي کلي سياسي کشور در آستانه انتخابات رياست جمهوري ارزيابي کنيم، حجاريان با محافظهکارانه دانستن اين نامه، قصد داشته هزينه راديکاليسم مبتلا به چپ را کاهش دهد و هجمههاي انتقادي نسبت به آن را خنثي کند و غيرمستقيم اعلام بدارد که چپ، همچنان پا در رکاب چارچوبهاست و آنچه خوئينيها بيان داشته، امري رايج است که قبلاً مشابه آن وجود داشته است. به بياني شايد بشود نگارش آن نامه توسط خوئينيها را نوعي با دست پس زدن و اتصافش به محافظهکاري توسط حجاريان را نوعي با پا پيش کشيدن قدرت
برداشت کنيم.
غيرستيزي به سبک رواداران
البته در تحليل ادبيات حجاريان بايد گفت، کسي که نسبت به همکيشان سياسي خود يعني اصلاحطلبان که در برخي روشها با او همساز نيستند، در قالب واژگان شرمآور و سخيفي همچون «اصلاحطلبان دستآموز» رحم نميکند، نبايد انتظار داشت که نسبت به منتقدان جدي اصلاحات، پردهداري کرده و شأن آنها را حفظ کند. او چندي پيش در گفتوگويي با همشهري، ضمن انتقاد به اصلاحطلباني که منتقد گذشته راديکال جبهه اصلاحات هستند و به نوعي قائل به پالايش از درون هستند، گفت: «من به دوستان توصيه ميکنم اگر در گفتار و کردارشان گرهي از کار کشور باز نميکنند و کمکي به تعميق تفکر نميکنند لااقل به تهمانده جريان اصلاحات لطمه نزنند. قدرت گرفتن راستهاي راديکال باعث ميشود که بسياري از اصلاحطلبان دستآموز کمکم به کنجي بخزند يا بهدنبال کاسبي بروند يا حتي به اردوي رقيب نقل مکان کنند.»
اساساً اين وجهه از سياستورزي مدعيان دموکراسيخواهي در ايران، جالب و متناقض مينمايد. آنها در حالي خود را نسبت به مخالفان انديشهاي خود، روادار و مسامحهجو جا ميزنند که کوچکترين ديدگاه خلافي را مستحق بيشترين نفرتپراکني ميدانند.