سرمقاله وطن امروز/ غوغاگری در لباس علم برای عادی نمایاندن وضعیت جمعیت
وطن امروز/ « غوغاگري در لباس علم براي عادي نماياندن وضعيت جمعيت » عنوان يادداشت روزنامه وطن امروز به قلم بهزاد خليلي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: مقوله جمعيت از موضوعات استراتژيک هر کشوري است و اگر وضعيت کيفي و کمي جمعيت مطلوب نباشد، آن کشور با مشکلاتي بسيار جدي در زمينه توليد، صنعت، بهداشت و درمان و... روبهرو خواهد شد. ايران به لطف زاد و ولد مطلوب در دهه 60 در حال حاضر در پنجره جمعيتي قرار دارد. پنجره جمعيتي يا فرصت جمعيتي دورهاي است که بيش از دو سوم (حدود 70 درصد) جمعيت يک کشور در سن کار قرار داشته باشند. افراد در سن کار ميتوانند در توليد و صنعت کشور و بخشهاي مختلف خدماتي فعاليت کنند، حق بيمه پرداخت کنند تا علاوه بر پويايي و پيشرفت کشور، از اشخاصي که قادر به انجام کار نيستند، همچون کودکان و سالمندان در زمينه هزينههاي سلامت، آموزش، پرداخت حقوق بازنشستگي و... حمايت و پشتيباني کنند. طبق آمار رسمي بانک جهاني، سال 1390 تقريباً 7 درصد جمعيت کشور را سالمندان تشکيل ميدادند که اين رقم در سال 1400 به 10 درصد ميرسد و در سال 1430 يک سوم (32 درصد) جمعيت کشور را سالمندان تشکيل خواهند داد. همانطور که در نمودار يک نيز مشخص است، آهنگ رشد جمعيت سالمند در ايران بسيار بالاست و با توجه به آثار آن، چنين موضوعي نگرانکننده به نظر ميرسد. سال 2017 سازمان ملل متحد جمعيت ايران در سال 1430 را با فرض سناريوي رشد متوسط باروري در کشورمان، حدود 94 ميليون نفر1 برآورد کرده است که با احتساب يک سوم جمعيت پير، 28 ميليون نفر از جمعيت ايران را در آن سال سالمندان تشکيل خواهند داد. افزايش جمعيت سالمند در کشور، مشکلات اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي را به طور جدي افزايش خواهد داد که در مجالي ديگر به صورت مفصل اين آثار بد و مهلک را بيان خواهم کرد اما در يادداشت حاضر به توضيح يک مشکل ناشي از پيري جمعيت ميپردازم. طبق آمار سال 95، در ايران به ازاي هر فرد سالمند تقريباً 8 نيروي کار وجود داشته است که با توجه به نمودار يک، اين عدد در سال 1400 به حدود 7 نيروي کار در برابر يک فرد سالمند ميرسد. اين روند کاهشي است تا جايي که در سال 1430 به ازاي هر فرد سالمند، تنها 2 نيروي کار وجود خواهد داشت.2 در حال حاضر حتي با وجود اينکه تقريباً 70 درصد جمعيت کشور در سن کار قرار دارند و به ازاي هر فرد سالمند بين 7تا 8 نيروي کار وجود دارد و اغلب آنها حق بيمه پرداخت ميکنند، صندوقهاي بازنشستگي کشوري در تأمين حقوق بازنشستگي سالمندان دچار مشکلات عديده مالي هستند. مشکلات مالي صندوقهاي بازنشستگي، هنگامي که فقط نيمي (52 درصد) از جمعيت کشور نيروي کار محسوب ميشوند و به ازاي هر فرد سالمند تنها 2 نيروي کار وجود دارد، بسيار بيشتر خواهد شد. خلاصه! در حال حاضر ايران در پنجره و فرصت جمعيتي قرار دارد و کمتر از يک دهه فرصت باقي است تا از اين پتانسيل عظيم در جهت پيشرفت کشور در همه زمينهها سود ببرد اما از طرفي روند کاهشي نرخ باروري و افزايش چشمگير تعداد سالمندان بسيار نگرانکننده است و پيشبينيها حاکي از آن است که ايران در آيندهاي نه چندان دور (سال 1430) دچار بحران پيري جمعيت خواهد شد. اما روزنامه شرق مدتي قبل يادداشتي از محمد ميرزايي تحت عنوان «سالخوردگي جمعيت عيب نيست!»3 منتشر کرد که بسيار محل تأمل است. حداقل انتظار از اساتيد و دانشگاهيان آن است که پيرامون مسائل مهم و استراتژيک کشور، به دور از هياهوي رسانهاي و به صورت علمي صحبت کنند، تحليل خوبي از وضعيت فعلي آن مساله و موضوع ارائه دهند و براي حل مشکل راهکار دقيق علمي پيشنهاد کنند. اما در يادداشت مذکور، نويسنده بدون رعايت اصول دانشگاهي و تحليل علمي و حتي بدون وفاداري صحيح به عنوان يادداشت، با عباراتي دون شأن مقام يک استاد دانشگاه، به کساني که دلسوزانه ميگويند نرخ باروري بايد در کشور افزايش پيدا کند تا کشور دچار سالمندي نشود يا خسارات ناشي از آن به حداقل برسد، حمله ميکند. مساله جمعيت يک موضوع ملي است. پس سعي نشود جمعيت دستاويزي براي تسويهحساب جناحي قرار گيرد و افرادي که در حوزه جمعيت، دلسوزانه و به دور از موهومات ذهني حرفهاي کارشناسي ميزنند، تخريب شوند و مشتي غوغاگر ناميده شوند. واقعيت اين است که سرعت رشد جمعيت سالمندان در ايران بسيار بالاست، ضمن اينکه نرخ فرزندآوري نيز روندي کاهشي دارد. در نمودار 2 کاملاً مشخص است ايران سريعترين برنامه کاهش نرخ فرزندآوري در جهان را اجرا کرده است، آن هم تنها در 10 سال، در صورتي که در کشوري مثل انگلستان برنامه کاهش نرخ فرزندآوري 95 سال به طول انجاميده است. در حال حاضر نرخ فرزندآوري در ايران 8/1 است که اين عدد زير خط جانشيني است. امري که در افزايش جمعيت سالمند تأثير مستقيم و جدي دارد. بنابراين استفاده مکرر از عباراتي همچون: «پديدهاي تا بدينسان طبيعي»، «پديدهاي کاملا طبيعي» و «اتفاقي کاملا طبيعي» براي عادي نشان دادن آهنگ سالمندي در ايران با آمار و ارقام و واقعيت موجود همخواني ندارد. اينکه ادعا شود همه کشورهاي جهان ساختار سني سالخورده خواهند داشت و اين اتفاقي کاملاً طبيعي است، خلاف واقعيت است، زيرا در واقعيت شاهديم اغلب کشورهايي که با مشکل پيري جمعيت روبهرو هستند، مدام به دنبال راهي براي فرار از اين وضعيت ميگردند ولي هنوز در اين راه توفيق قابل توجهي کسب نکردهاند. ارائه راهحل تأملبرانگيز انتظار براي مرگ دهه شصتيها و خروج آنان از ساختار جمعيت کشور براي رفع بحران پيري جمعيت کشور، نه به يک راه حل منطقي شبيه است و نه حتي جملهاي است که بتوان در خيالات تصور کرد چنين عباراتي از زبان يک فرد دانشگاهي صادر شده است! توقع دين، ملک و ملت از نخبگان آن است که وقتي يک مشکل و معضل شناسايي شد، با ارائه راهکار درست و منطقي باعث شوند آن مشکل از سر کشور رفع شود، نه آنکه مشکل را انکار کنند و آن را طبيعي بخوانند! نمودار 1 و 2 ............................................................................ پينوشت 1- ourworldindata.org 2- Population.un.org 3- روزنامه شرق / 4 تير 99