ابوظبی و تلآویو؛ لحظه پرش یا لحظه سازش؟
فارس/ متن پيش رو در فارس منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست يک روزنامه لندني نزديک به قطر با نقد سياست فعلي سران ابوظبي، سياست کنوني امارات را توهمي توصيف کرد که بناي آن جنگافروزي، تجزيه کشورهاي عربي و سازش با رژيم صهيونيستي است. همزمان با ملموس شدن تغيير سياست برخي کشورهاي عربي بويژه عربستان و امارات در قبال رژيم صهيونيستي، برخي رسانههاي عربي از خيانت اين دو کشور به فلسطين و جهان عربي و اسلامي مينويسند. در جديدترين گزارش در اين خصوص، روزنامه لندني «العربي الجديد» (نزديک به قطر) در گزارشي نوشت، «پول»، «غرور» و «ضعف» کشورهاي بزرگ عربي مثل عراق، مصر و سوريه در زمان کنوني، ابوظبي را در اين انديشه انداخته تا از اين «خلأ» استفاده کند. العربي الجديد نوشت، «سياستمداران امارات و مشاورانشان الان اين حس يقيني را دارند که کشورشان در حال طي "لحظه" عربي خودش است. زمين و زمان چرخيده تا اينکه بعد از چند دهه انزوا و آرامش، درهاي خود را روي امارت ابوظبي گشوده. چنين حسي، جدا از ميزان واقعي بودنش، همراه با اين حس نزد مسئولان اماراتي است که بايد از اين مرحله انحطاط عربي بهرهبرداري شود. بايد جهش کرد و خلأ حاصل از نبود کشورهاي مرکز (مصر، عراق و سوريه) و مشغول بودنشان به مشکلاتشان را پر کرد. اين، حسي است که از پول و غرور زائد و منيّت برآمده و خود را براي ايفاي نقش رهبري و تاريخ در منطقه عربي کافي ميداند. العربي الجديد به يادداشت چند هفته گذشته يک اماراتي در يک روزنامه مصري اشاره کرد و نوشت، «چند هفته پيش، يک استاد دانشگاهي که در رسانهها از او به نام مشاور محمد بن زايد وليعهد ابوظبي ياد ميشود، در يک روزنامه مصري يادداشتي نوشت که در آنجا از "لحظه خليجي" در رهبري امت عربي صحبت کرد. مقصود او مشخصا عربستان سعودي و امارات بود. او نوشت "اين، لحظه خليج [فارس] در تاريخ معاصر عربي است و اگر گروهي از کشورها قادر يا راغب به رهبري امت عربي در اين شرايط دشوار باشند، کشورهاي خليج [فارس] بخصوص عربستان سعودي و امارات با هماهنگي مصر و اردن هستند. کشورهاي خليج [فارس] دلباخته رهبري امتي ازپا افتاده نيستند. پرچمها و رهبري [کردن] خودشان داوطلبانه و هرولهکنان آمدهاند که تا اطلاع ثانوي بمانند تا پروژه تمدني، نهضتي و توسعه عربي که انتظار براي تحققش طولاني شده، محقق شود». العربي الجديد نوشت، «زمانيکه اين مرد از کوبيدن مصر و عربستان و سوريه و کشورهاي مغرب عربي و سرزنش آنان» فارغ شد، «کشورهاي خليج [فارس] را مرکز ثقل جديد عربي دانست که اکنون لحظه خاص خود در تاريخ معاصر عربي را از سر ميگذراند. اين لحظه مشرق عربي يا لحظه مغرب عربي يا لحظه مصر و کشورهاي حوضه نيل نيست، بلکه لحظه خليج [فارس] است که به اعتقاد او، دليلش اين است که اين کشورهاي ثروتمندند و پول فراوان و صندوقهاي ذخيره و آسمانخراش و از اين چيزها دارند...». اين روزنامه قطري، ضمن اشاره به تلاش امارات براي ايجاد روابط گسترده با رژيم صهيونيستي، «لحظه اماراتي» را تشريح کرد و نوشت، با قرائت سخنان مسئولان ابوظبي و مشاوران و اصحاب رسانههايشان ميتوان معناي اين لحظه اماراتي را فهميد و دانست که چه در سرشان ميگذرد از جمله اينکه: - به کار گيري پول زيادي به عنوان ابزاري براي سيطره و نفوذ سياسي در کشورهاي عربي که در مرحله ضعف، از هم گسيختگي يا فروپاشي هستند مثل مصر، سوريه، عراق، لبنان، ليبي، يمن و مغرب. - استفاده از پول زيادي براي جذب نخبگان سياسي و بهرهبرداري از وضعيت داخلي آنان براي تحقق اهداف سياسي امارات. - استفاده از پول زيادي براي خريد آدمها و نخبگان رسانهاي، ديني، فکري و فرهنگي براي خدمت به اهداف منطقهاي امارات. - استفاده از پول زيادي براي حمايت تسليحاتي از مزدوران و جنگطلبان و جداييطلبان مثل محمد دحلان (فلسطين)، خليفه حفتر (ليبي) و سران جنوب در يمن براي استفاده از آنان در طرح تجزيه کشورهاي عربي. - ائتلاف با اسرائيل و خدمت به منافع و طرحهاي منطقهاي آن و تغيير موضع در قبال مسئله فلسطين به طوري که از درون منحل شود. - تقويت ائتلاف با آمريکا از طريق شرکتهاي نظامي، اقتصادي و محقق کردن اهداف کاخ سفيد و تلاش براي خريد نمايندگان کنگره، مراکز پژوهشي و گروههاي فشار. العربي الجديد نوشت، حرجي بر اين استاد دانشگاهي نيست. او از پيش خود حرف نميزند. آنچه ميگويد، انعکاس نظر سران امارات و عربستان است. چند روز پيش نيز انور قرقاش (وزير مشاور دولت امارات در امور خارجه) با يک مرکز مطالعاتي در واشنگتن که ابوظبي آن را حمايت مالي ميکند گفتوگو کرد و درباره سياستهاي توسعهطلبانه کشورش و بلندپروازيهايي از جنس تشکيل شبکهاي از روابط و ائتلافهاي بينالمللي با شرکتها و دولت ها از جمله رژيم صهيونيستي صحبت کرد. العربي الجديد تأکيد کرد، «ديگر ارتباط داشتن با رژيم صهيونيستي راز نيست. بلکه به مايه افتخار تبديل شده و در روزنامههاي اماراتي و در رسانهها با آن فخرفروشي ميشود چرا که اين امر ناشي از احساس قدرت زائد (دروغين) برخي سياسيتمداران ابوظبي يا "اسپارتا کوچک" است آنطور که يک مسئول سابق آمريکايي توصيفش کرد». العربي الجديد در پايان نوشت، «آيا اين عجيب نيست که لحظه اماراتي با لحظه اسرائيلي همزمان شده و تلآويو هم دنبال تأثير ونفوذي بزرگ در منطقه است که از سال ۱۹۴۸ خوابش را ميديد؟ آيا عجيب نيست که لحظه اماراتي زماني فرا رسيده که دنياي عربي شاهد از هم گسيختگي و چند دستگي و انحطاط است؟... آنچه برخي [سياستمداران اماراتي] آن را لحظه امارات توصيف ميکنند، در حقيقت توهمي بزرگ است که سياستمداران ابوظبي و مشاوران و اصحاب رسانهشان آن را تبليغ ميکنند. کمي درايت و توضع و واقعنگري اگر داشتند، شايد اين بهتر از اين بود که پولهايشان را در جنگافروزي و چندپاره کردن و درگيريهاي بيحاصل صرف کنند.