اصلاح قانون اساسی-تعامل جریانها؛ دو نیاز امروز
آرمان ملي/ متن پيش رو در آرمان ملي منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست آيتا... موسوي خوئينيها در نامهاي از گسترش بياعتمادي در ايران انتقاد کرده است. او در اين نامه تحليل مختصري از وضعيت کنوني جامعه داده و خواستار تغيير رويکرد مسئولان شده است. دبير کل مجمع روحانيون مبارز، ششم تيرماه ۱۳۹۹ در نامه کوتاهي خطاب به مقام معظم رهبري، از آسيب ديدن «مقبوليت و مشروعيت» نظام و «بياعتمادي و بياعتقادي» مردم نسبت به «مديريت کلان و مديريت کشور» گفت : «اين اوضاع غيرقابل دوام....معلول شيوه مديريت در بالاترين سطح و قدرت نافذ آن» است، اما اين نامه واکنشهاي مختلفي را در پي داشت واکنشهايي که اصولگرايان و اصلاحطلبان در مقابل آن واکنش نشان دادند. برخي اصلاحطلبان اين نامه را نظر شخصي آيتا... موسوي خوئينيها دانسته و برخي ديگر نيز به حمايت از وي برخواستند. اما در اردوگاه اصولگرايي چنين نبود و قاطبه اصولگرايان اين نامه را محکوم کرده و به نوعي نوک تيز انتقادات را به سمت نگارنده نامه بردند. در اين بين حتي برخي دلواپسان اين نامه را به نوعي مخالفت آشکار با نظام و رهبري دانستند. اين در حالي است که بهنظر ميرسد عدم وجود ارتباط در بستر سياسي کشور دليل اصلي نگارش نامه و انتشار آن به اين صورت بوده است. آنچه مسلم است عدم گفتوگو و ارتباط ميان جريانهاي سياسي طي سالهاي اخير موجب بروز چنين اتفاقات و واکنشهايي شده است. براي بررسي ابعاد نامه آيتا... موسوي خوئينيها، چرايي نگارش چنين نامههايي و نبود بسترهاي گفتوگو در جامعه «آرمان ملي» با حجتالاسلام والمسلمين سيدرضا اکرمي عضو جامعه روحانيت مبارز به گفتوگو پرداخته است که ميخوانيد. نامه اخير آقاي خوئينيها در بستر جامعه بازتاب گوناگوني در پي داشت بهعنوان يک عضو جامعه روحانيت که از ايشان شناخت کافي داريد اين واکنش ها و ريشه اين بداخلاقيها را از چه ميدانيد؟ اشکال و نقد اساسي که به دولت دوازدهم وارد است اين بوده که دولت در حال حاضر سخنگو دارد اما پاسخگو ندارد، با نگاهي که به روزنامهها و رسانههاي مختلف مياندازيم ميبينيم افرادي که خود را داراي رسانه يا اصحاب رسانه به حساب ميآورند هر آنچه را که مطابق نظر جريان خاص و به عبارتي مخالف دولت به حساب ميآيد به دور از اخلاق حرفهاي بوده در جهت تخريب دولت به کار ميبرند ولي در مقابل دولت در جهت روشن شدن افکار عمومي و يا مقابله کردن با اين نوع هجمهها بر نميآيد و چيزي که در خروجي کار ميبينيم اين است که با استفاده ابزاري از رسانه در جهت تخريب دولت گام برداشته ميشود. وقتي اين رسانهها در خصوص نقدها و يا موارد پيش آمده چه درصورتي که اين نقدها و موضوعات صحت داشته يا نداشته باشد يا موضوعات محرمانه يا غيرمحرمانه باشد، جايگاه و شخصي وجود ندارد که به آنها پاسخ داده و يا در مقابل آنها واکنش نشان دهد. در اين صورت شاهد هستيم که هر حرف و سخني که مطرح ميشود باعث ايجاد تنش و ابهاماتي ميشود. يکي ديگر از موضوعاتي که در جامعه نمود پيدا کرده است عدم وجود ارتباط دوطرفه و سازنده است. بهطور نمونه نامه اخير آقاي خوئينيها که اخيرا در جامعه بازتاب وسيع داشته مطرح شده است، اما چرا اين نامه اينگونه بازتابي را در پي داشته است ريشه در عدم همان سازوکار براي ارتباط است. زيرا ايشان نميتوانستند اين نامه را محرمانه يا در خود مجمع روحانيون بنشيند و در صندلي خود تکيه داده و آن را مطرح و نظر خود را بيان کنند. لذا راهي وجود نداشت جز اينکه اين نامه را که نظر ايشان و شايد خيلي از عزيزان بود بيان کنند. بنده به شخصه به اين نتيجه رسيدهام که نبايد تمام گرههاي موجود در جامعه را با دندان باز کرد و همواره نياز است گرههاي موجود را با دست گرهگشايي کرد. هرچند در مواقعي وقتي باز کردن آن سخت ميشود دندان نيز به کار نميآيد و کــار به چـاقو ميرسد و اين موضوع براي جامعه تبعات و هزينههايي را شامل ميشود اما نبايد گذاشت تا کار به آنجا برسد. معضلات کشور و مشکلاتي که در حال حاضر گريبانگير مردم و جامعه شده بهدليل نبود ارتباط منسجم و درست است. براي درک بهتر موضوع از آقايان ميپرسم که آيا بازار بهعنوان بخشي از جامعه و اهالي آن در پيروزي انقلاب نقش نداشتهاند؟ چر اکنون سه قوه موجود در کشور پاي سخنان آنها نمينشيند و بهصورت مستقيم با آنها به گفتوگو نميپردازد؟ چرا علت افزايش نرخ کالاها را با آنها در ميان نميگذارند تا با شنيدن نظرات اصناف در اين مورد براي مهار قيمتها چارهانديشي کنند. از اين دست مثالها در بخشهاي اقتصادي و سياسي مختلف بسيار است که ميتوان به آن اشاره کرد. با يک بررسي ساده از فضاي حاکم در جامعه ميتوان به اين نتيجه رسيد که اصليترين چالش و معضل ما در جامعه اين است که بهدليل نبود ارتباط نميآييم در جلسات غيرعلني و محرمانه موضوعات و مشکلات را مطرح نماييم و با طرح آنها راه درمان را پيدا کنيم. نداشتن ارتباط و همين گفتمان آسيبهاي جدي را بر پيکره کشور وارد کرده و دست آخر به جنجال و دعوا و فرياد ختم ميشود. رفتار مجلس يازدهم را با توجه به اين موضوع که مجلس در راس امور بوده آن هم با دولت در شرايط فعلي چگونه ارزيابي مينماييد؟ اعضاي مجلس يازدهم در جلسهاي که با وزير امور خارجه داشتند برخورد مناسبي را با رئيس دستگاه ديپلماسي نداشتند. بهتر بود آقاي ظريف و نمايندگان در يک جلسه غيرعلني همچون موضوع نفت و آقاي زنگنه با همديگر گفتوگو ميکردند و نمايندگان از وزير امور خارجه ميخواستند در خصوص موضوعات دستگاه ديپلماسي بهطور مثال برجام توضيحاتي را براي روشنتر شدن موضوع، اطلاع يافتن خودشان و رفع ابهامات بيان ميکردند. در موضوع برجام اين ايالاتمتحده بود که بهعنوان يک عضو اصلي آن را نقض کرد و با اجبار و زور درصدد بوده و هست ديگر کشورها را نيز از اين توافق خارج کند. چرا بايد آقاي ظريف را خائن و گناهکار خطاب کنند. از اين نوع توافقها در طول تاريخ و سپهر سياسي کشور همواره وجود داشته است. بهطور نمونه در خصوص قطعنامه 598 که امام از آن بهعنوان نوشيدن جام زهر ياد کردند صحبت از انتخاب بين بدتر و بد بود و نه انتخاب خوب. داستان برجام هم از اين جنس است، بايد چنين موضوعاتي در جلسات علني از روي صدق و صفا طرح شود، بنده بهعنوان يک طلبه در جامعه روحانيت خواستار اين موضوع شدم که شخصي از وزارت خارجه حاضر شود و در مورد آن توضيح ارائه نمايد. شاهد بوديم که آقاي مجيد تختروانچي در جلسه حاضر شدند و با صداقت عنوان کردند که آنچه که توانستند آن توافقي نبود که بهدنبال آن بودند و شاهد بوديم که يک روحاني در آن جلسه در قامت مخالف و منتقد ظاهر نشد و نگفت که دستگاه ديپلماسي ميتوانست زور بزند و تلاش کند که اين بشود يا نشود. بايد بدانيم که معادلات بينالمللي يک موضوع حقوقي نيست و چيزي که در آن وجود دارد موضوع داشتن قدرت است و هرکس که قدرتمندتر است حرف اول و آخر را ميزند. موضوع سياست در مرتبه بعدي است که بايد با آن بازي کرد و در جهت ايفاي نقش در جهت حفظ منافع ملي تلاش کرد. در چنين عرصهاي موضوع اخلاق در ميان نيست، مگر کشورهايي که ما با آنها به اين توافق رسيديم نميدانستند که ما چه ميکنيم و به خوبي ميدانســـتند کــه ما بهدنبال بمــب اتم نيستيم و استفاده ما از اين جريان در جهت استفاده صلاحآميز از موضوع هستهاي است. ديـــديم کــه کشورهاي حاضر دنبال اين معنا بودند که به ما بگويند بياييد تعهد بدهيد که بمب اتم نخواهيد ساخت. در حالي که آنها بهتر از خود ما ميدانستند که هيچگاه به سمت اين موضوع نخواهيم رفت و تمام برنامههاي ما صلحآميز است. نامه سرگشاده برخي نمايندگان و طرح سوال يا استيضاح از رئيس جمهور را در شرايط فعلي چگونه ارزيابي ميکنيد؟ بهنظر من ميتوان با ارتباط و در جلسات محرمانه خيلي از اين موضوعات را حل نماييم و وقتي ارتباط نباشد مجبور هستيم که براي زدن حرف خود سمت نامه سرگشاده برويم در حالي که ديگر تاريخ مصرف چنين موضوعاتي گذشته و دوران آن به سر آمده است. ولي وقتي ارتباط وجود نداشته باشد ما بايد دســت به چنين رفتاري بزنيــم. در شــرايط فعلي هيچشخصي براي ديگري احترام قائل نيست و جايگاه افراد را به راحتي تمام زير سوال ميبريم. شما شاهد هستيد که برخي از تندروها و مخالفان دولت يازدهم ديگر چه توهين يا افترا و يا فحاشي مانده که به آقاي روحاني بهعنوان سکاندار دولت و منتخب مردم نزدند. اسم اين چنين رفتارهايي را چه ميتوان گذاشت در حال حاضر جامعه رو به بياخلاقي ميرود. از سوي ديگر شاهد هستيم که احمدينژاد هم بهعنوان مطالبهگر ظهور کرده آيا مگر او نبود که در ميدان حاضر بود و ميگفت ميخواهم با اوباما مذاکره کنم مطلبي که مقام معظم رهبري بارها در خصوص آن مخالفت کرده بودند، زيرا خط قرمز نظام را زير پا گذاشته بودند و شاهد بوديم که با پررويي و چشم سفيدي بر موضع خود پافشاري ميکرد و کسي جلودار آن نبود و مورد خنده و تمسخر افراد قرار گرفته بود. در حالي که در همه جا بايد عقل خود را به کار ببنديم. از ديدگاه شما طراحان چنين بياخلاقيهايي که در حال حاضر نسبت به آيتا... موسوي خوئينيها نمود پيدا کرده بهدنبال چه چيزي هستند آيا بهدنبال حذف جريان اصلاحات ميگردند؟ من بارها در گفتوگوهايم بيان کردهام که ما اشخاص را در قامت جريانات سياسي ميبينيم. بهطور مثال با آوردن نامشان ميگوييم که اصلاحطلب هستند. غافل از اين موضوع که افراد جايگاه شخصي خود را دارا هستند ولاغير. اما برخي به اين درک نرسيدهاند که جريان اصولگرا به تنهايي همچون جريان اطلاحطلبي داراي معني خود هستند و مربوط به يک شخص نبوده و نخواهند بود. در حالي که اصولگرايي بدون اصلاحات معني ندارد. حال با وجود 80ميليون جمعيت و با وجود گستردهبودن فضاي مجازي و اينترنت ديگر صدا و سيماي انحصاري جواب نميدهد، زيرا نميتوان رئيس اين سازمان مهم را مورد انتقاد قرار داده، استيضاح، يا رد کرد. رئيس صداوسيما چه جايگاهي دارد؟ بايد نشست و در برخي موضوعات تجديد نظر کرد و دست به تغييرات بنيادين زد زيرا جامعه نيازمند چنين تغييراتي است. در قانون اساسي آمده است که اقتصاد اول با ماهيت دولتي بعد تعاوني و سپس خصوصي شکل بگيرد، اما امروز در جهان مدرن شاهد اين موضوع هستيم که کشورهاي مختلف به اتفاق آرا ميگويند که اقتصاد دولتي ديگر نميتواند پاسخگو باشد، جوابگو نيست و بايد به سمت خصوصي سازي رفت. ما در حال حاضر لقمه را دور سر خود ميچرخانيم در اين بين وقتي حق روشن نباشد و باطل حد و مرز نداشته باشد هر شخصي خود را صاحب حق دانسته و ديگري يا مخالف خود را باطل به حساب ميآورد. ما در ابتدا شاهد بوديم که اعضاي مجلس براي آنکه خود را کار درست و در همان جايگاه حق توصيف کنند از گرد راه نرسيده به رئيس دولت نامه نوشتند. من نيز به يکي از نمايندگان محترم نامه نوشتم که به جاي اينچنين کارهايي بيايند يک ميزگرد تشکيل دهند و فقط مديران رسانه را بنشانند، بهدنبال پاسخ باشيم و مشکلات موجود در کشور را ريشهيابي کنيم. ما در شرايط فعلي جاي اينکه بهدنبال راهکار باشيم خودمان خودمان را نقد و تخريب ميکنيم. ما بايد ابتدا خود را درست کنيم و سپس تغيير جامعه را در دستور کار قرار ميدهيم. چرا ما در انتخابات شاهد بوديم که حضور مردم زير 42درصد بود آيا واقعا کرونا عامل عدم حضور مردم در پاي صندوقها بود، بايد گفت که اينگونه نبود مردم به نااميدي رسيدهاند زيرا مطالبات خود را ناديده گرفته شده ميبينند. مردم به خوبي پاسخ را به روشني دادند که از شرايط فعلي ناراضي هستند. حال با پشت تريبون رفتن و فرياد زدن کار و گره مردم باز خواهد شد من تحقق اين موضوع را بعيد ميدانم. بايد در رفتارها و سياستها و بهويژه قانوني اساسي دست به تغيير بنيادي بزنيم تا بتوانيم جامعه را به ثبات و آرامش برسانيم. با تخريب و ناسزاگويي کاري از پيش نميرود. بايد به جد تلاش کنيم که عدم ارتباط موجود رفع گردد تا بتوان زير سايه آن با صداقت و احترام باهم به گفتوگو بپردازيم.