2020-07-12T12:52:42+04:30
(۱۲:۵۲) ۱۳۹۹/۰۴/۲۲
شرق
لینک کوتاه در کلیبرد کپی شد!
http://akhr.ir/6544657
شرق/متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
حضور «آقازاده»ها در فضاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و البته ورزشي ايران در سالهاي اخير، موضوعي نبوده که بشود بهسادگي از کنار آن عبور کرد. اگرچه نوع برخوردها و بازتاب اين پديده تازه، متفاوت بوده، ولي غالبا يک وجه مشترک داشتهاند که آن هم «تکذيب اوليه» است! به هر رو، اين پديده که بهنظر ميرسيد بيشتر بايد در فضاي سياسي و اقتصادي تأثيرگذار باشد، آنقدر ريشه دوانيده که حالا چند وقتي هست وارد فضاي ورزش هم شده و به طرق مختلف، سر از رشتههاي گوناگون درآورده است. اگرچه حضور آقازادهها، با تأثير متفاوت، در رشتههاي گوناگون ورزشي غالبا محل بحث بوده، ولي حضور آنها يا دستکم «ادعاي» حضور آنها در فوتبال، در قياس با ساير رشتههاي ورزشي سروصداي بيشتري داشته است.
همين حالا در عرصه باشگاهي اتفاقاتي رخ ميدهد که بحث نفوذ آقازادهها در برگزارکردن يا برگزارنکردن ليگ فوتبال را به ميان ميآورد؛ البته تأثير اين ادعا چندان همرديف تأثيري که ادعاي علي دايي، سرمربي سابق تيم ملي ايران و باشگاه پرسپوليس دارد، نيست.
علي دايي که از ارديبهشت 1398 از حضور در فضاي فوتبال ايران منع شده، نزديک به شش ماه است از نقش «آقازاده»ها در انتصابها و تصميمات ورزشي حرف ميزند. اگرچه او بعضا در اين ماجرا، کدهاي شفافي هم به مخاطب داده، ولي عزمي جدي براي پيگيري ادعاهاي دايي در اين زمينه وجود نداشته است.
دايي پيشتر و براي اولين بار به صورت جدي، بهمن سال گذشته از تأثير آقازادهها بر فوتبال خبر داد. با فاصلهگرفتن از زمستان 98 و رسيدن به تابستان 99، او يکبار ديگر بحث حضور آقازادهها در ورزش را پيش کشيده است؛ به اين اميد که شايد اين بار عزمي جديتر در برخورد با اين پديده به وجود بيايد. اتفاق تازهتر، مربوط به حضور روز جمعه او در هشتمين نمايشگاه مکملهاي رژيمي و غذايي است که در حاشيه همان نمايشگاه، گفتوگويي کوتاه انجام داده که فيلم يکي از جملاتش در يکي، دو روز گذشته زياد در فضاي مجازي دست به دست شده است. دايي در واکنش به بازگشتش به دنياي فوتبال ميگويد: «تا زماني که آقازادهها در اين مملکت تصميم ميگيرند، امکان بازگشت من و آدمهايي امثال من به فوتبال و ورزش وجود ندارد».
پيام دايي در عين آنکه اسير کليگويي است، پيامي شفاف و واضح هم در دلش دارد؛ آقازادهها نميخواهند علي دايي در فوتبال يا ورزش باشد!
جدايي دايي از فوتبال
اما آقازادههايي که با حضور علي دايي و امثال او در فوتبال و ورزش مخالفاند، چه کساني هستند؟ براي رسيدن به پاسخي نزديک (نه قطعي)، بهتر است اتفاقاتي را که در يک سال و سه ماه اخير براي علي دايي رخ داده و اظهاراتي را که او در اين زمينه داشته است، بررسي کنيم. دايي ارديبهشت سال پيش درپي اختلاف با مديرعامل باشگاه سايپا از سمتش در اين تيم برکنار ميشود. آن روزها او با اشاره به اينکه بازيکنان تيمش دستمزدشان را نگرفتهاند، ولي قيمت پرايد هر روز گرانتر از قبل ميشود، از مسئولان باشگاه گلايه کرد. طولي نکشيد که همان انتقاد، بهانهاي دست مديرعامل باشگاه سايپا داد تا عذر علي دايي را بخواهد. دايي چند روز بعد از برکنارياش، کنفرانسي خبري ترتيب داد و اطلاعاتي را بازگو کرد که به نظر ميرسد هنوز هم دليل اصلي دوري او از دنياي فوتبال است. او در بخشي از آن کنفرانس خبري جنجالي گفت: «مصطفي مدبر (مديرعامل سايپا) براي من وجود خارجي ندارد. او را از زماني که رئيس حراست صداوسيما بود، بهعنوان سردار غفور ميشناسم. مصطفي مدبر از کجا آمد؟ مگر ميشود با شناسنامه عوضکردن، گذشته طلاييات را عوض کني؟».
اشاره به «گذشته طلايي» مدبر، همان جرقهاي شد که شايعه دستور «منع کار» علي دايي در فوتبال را سر زبان انداخت؛ شايعهاي که البته با مرور زمان و عدم مربيگري او در ليگ برتر، به واقعيت تبديل شد. دايي که همواره با پيشنهادهاي زيادي براي مربيگري همراه ميشد، بعد از قطع همکاري خود با سايپا، تا همين الان نتوانسته تيم جديدي در ليگ داشته باشد.
کلنجاررفتن دايي و رسانهها با شايعه منع فعاليت او در فوتبال ادامه داشت تا اينکه بالاخره بهمن 1398 از راه رسيد و دراگان اسکوچيچ، به عنوان سرمربي جديد تيم ملي ايران، بعد از رفتن مارک ويلموتس معرفي شد. همزمان با اين انتخاب، علي دايي در گفتوگو با ايسنا با صراحت بيشتري درباره نقش آقازادهها در تصميمات فوتبالي حرف زد. بااينحال قبل از رسيدن به حرفهاي آن زمان علي دايي، ابتدا بهتر است به گزارشي که «مهر» يک روز قبل از مصاحبه دايي نوشت، رجوع شود. مهر در گزارشي درباره چگونگي انتخاب دراگان اسکوچيچ به عنوان سرمربي تيم ملي از نقش يک آقازاده خبر داد: «پيگيريها نشان ميدهد اين مربي را افرادي انتخاب کردهاند که پيش از اين هم در جابهجايي او در تيمهاي مختلف نقش داشتهاند. ماجرا از آنجا جدي ميشود که در يکي از روزهاي پاياني هفته گذشته، يک آقازاده ورزشي که پدرش رئيس سرشناسي بوده، به همراه مديربرنامههاي رسمي و يک شخص غيررسمي، در خانهاي در يکي از خيابانهاي شمال تهران ميزبان دراگان اسکوچيچ بوده است و پس از جمعبندي نقطهنظرات همديگر، براي معرفي او (بهعنوان سرمربي تيم ملي) به تصميم نهايي ميرسند».
با همين چند خط کوتاه، راحتتر ميشود حرفهاي علي دايي درباره نقش و نفوذ آقازادهها در فوتبال را هضم کرد. او نهتنها به نقش آقازادهها در انتصاب اسکوچيچ، بلکه به نقش آقازادهها در انتخاب ويلموتس و هزينه سرسامآوري که آن قرارداد روي دست فدراسيون فوتبال هم گذاشت، اشاره کرد و گفت: «متأسفانه در برخي از انتصابها، بعضي از آقازادهها دخيل هستند. درباره ويلموتس هم يک نفر بايد ورود کند که مشخص شود ويلموتسي که آخرين قراردادش ٧۵٠ يا ٨۵٠ هزار يورو بوده است، چطور يکباره قرارداد دوميليونو ٧۵٠ هزاريورويي براي يک سال منعقد ميکند؟ اين مربي با دستيارانش سه ميليون يورو در اين وضعيت اقتصادي خرج روي دست فوتبال ايران گذاشت. او بهتازگي مبلغ شش ميليون يورو هم غرامت خواسته است. با اين شرايط هيچکس هم پاسخگو نيست! اين انتخابها را چه کسي انجام داده است؟ اگر تيم ملي نتيجه نگرفت، چه کسي پاسخگو است؟ مردم بايد بدانند چه فردي اين انتخاب را انجام داده است. ما که ميدانيم، مردم هم بايد بدانند... مطمئنا اين انتخاب خارج از فدراسيون فوتبال انجام شده است. تا چند روز قبل از انتخاب سرمربي جديد، قرار بود مربي ايراني بهعنوان سرمربي تيم ملي انتخاب شود، اما يکباره آقاي اسکوچيچ بعد از يک روز مذاکره انتخاب ميشوند. اگر از تمام اعضاي هيئترئيسه فدراسيون فوتبال بپرسيد، متوجه خواهيد شد که نظر هيچيک از اين عزيزان روي اسکوچيچ نبوده است. شما برويد و ببينيد اسکوچيچ بعد از انتخابش به عنوان سرمربي تيم ملي، چه بازياي را در ليگ از نزديک تماشا کرده است؛ بعد ميفهميد چه کساني او را به تيم ملي آوردهاند».
کدهايي که دايي براي انتخاب اسکوچيچ داد، تا حدودي روشن بود؛ اسکوچيچ بعد از انتخابش بهعنوان سرمربي تيم ملي، به تماشاي ديدار تيمهاي سايپا و پارس جنوبي رفت! ديداري که اتفاقا هيچيک از بازيکنان مليپوش در آن حضور نداشتهاند. مديرعامل سايپا همان مصطفي مدبر بود؛ مردي که علي دايي را از سايپا اخراج کرد و بعد علي دايي در کنفرانس خبري مشهورش اظهارنظراتي را که در بالا آمد، عنوان کرد.
آقازادهاي که دايي را نميخواهد
اشاره به مصطفي مدبر در اين زمينه، بخشي از کاري بود که علي دايي سعي در انجامش دارد؛ او البته به کدهاي ديگري هم اشاره ميکند که پاي وزارت ورزش را به ميان ميکشد؛ موضوعي که البته واکنشهاي زيادي هم درپي داشت. علي دايي بعد از رفتن مارک ويلموتس (قبل از اينکه نام قلعهنويي مطرح شود)، جديترين گزينه فدراسيون فوتبال براي نشستن روي نيمکت تيم ملي بود، ولي دو موضوع مانع از تحقق چنين امري شد؛ يکي همان شايعه دستور منع فعاليتش در فوتبال ايران و ديگري ردصلاحيتش از سوي وزارت ورزش! اين مورد دوم اتفاقا علي دايي را حسابي آشفته کرد؛ «وقتي صلاحيت فردي مثل من را حراست رد ميکند و نميخواهند من در تيم ملي باشم، ديگر نميدانم چه بگويم؛ البته دلايل اين ردصلاحيت را خودم ميدانم. چند نفر از اعضاي هيئترئيسه فدراسيون فوتبال با من صحبت کرده بودند، اما توافقي نکرديم؛ البته مخالف اصلي حضور من در تيم ملي، وزارت ورزش بود. نهادهايي که بايد صلاحيت من را تأييد کنند، نهادهاي اطلاعاتي رسمي کشور هستند که از فدراسيون فوتبال ميخواهم از اين نهادها صلاحيت من را بگيرند. اين مسائل دخيل نيست، بلکه مسائل پشت پرده وجود دارد».
مسائل پشت پرده، همان «کد»ي است که علي دايي در ارتباط با نقش آقازادهها در فوتبال و مخالفت با حضورش در عرصه ورزش ميدهد. او 21 بهمن در صحبتهايي که خبر ورزشي منتشر کرد، در پاسخ به اين پرسش که «علينژاد، معاون ورزش قهرماني وزارت ورزش، درباره صحبتهاي شما که گفتهايد فدراسيون من را انتخاب کرد، اما وزارت ورزش مخالف بود، گفته هرکسي حق دارد ديدگاه خودش را بگويد، اما بايد احترام يکديگر را حفظ کنيم. سرمربي را فدراسيون انتخاب کرده و اين را تکذيب ميکنم که وزارت با انتخاب او مخالفت کرده باشد»، پاسخي ميدهد که اشاره مستقيم به «آقازاده» مدنظرش است؛ «به علينژاد بايد بگويم آن آقازادهاي را که در انتخابات مربيان تيم ملي دخيل است، هم من به خوبي ميشناسم، هم شما بهتر او را ميشناسيد. کساني را که درباره صلاحيت من صحبت ميکنند، هم من ميشناسم و هم شما. بگذاريد احترامها باقي بماند و اسراري که در دل ماست، براي هميشه در دل خودمان بماند. من و شما ميدانيم که قرارداد اسکوچيچ در دفتر چه کسي و با حضور چه کساني امضا شد».
اسراري که در دل دايي باقي مانده و آقازادهاي که معاون قهرماني وزارت ورزش هم به خوبي او را ميشناسد، شايد تنها يکي از دهها آقازادههايي باشد که نميخواهند دايي يا امثال علي دايي در فوتبال فعاليت کنند، ولي موضوع مهمتر اين است که آيا تأثير اين آقازادهها هميشگي است؟ آنها و نفوذشان پاک ميشوند يا قرار است جايگزين شوند؟!
بازار