برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

پس از نظم بین ‌المللی لیبرال

منبع
همشهري
بروزرسانی
پس از نظم بین ‌المللی لیبرال
همشهري/ متن پيش رو در همشهري منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست جوزف ناي- استاد دانشگاه هاروارد/ بسياري از تحليلگران معتقدند با قدرت‌ گرفتن چين و انتخاب دونالد ترامپ به رياست‌جمهوري آمريکا، «نظم بين‌المللي ليبرال» پايان يافته است. اقدامات چين در دهه اخير برخلاف روند مورد نظر نظم ليبرال آمريکايي بوده است. دونالد ترامپ نيز طي 3سال حضورش در کاخ سفيد، پايه‌هاي اصول ليبراليسم در جهان را سست کرده است. اما اگر جو بايدن، ترامپ را در انتخابات پيش‌ رو شکست دهد، آيا بايد به فکر احياي نظم بين‌المللي ليبرال باشد يا در پي يافتن راهکاري براي جايگزين کردن آن؟ برخي معتقدند نظمي که از سوي آمريکا بعد از جنگ جهاني دوم در جهان پياده شده، نه بين‌المللي بوده و نه ليبرال. اين نظم، نيمي از کشورهاي جهان (بلوک شوروي و چين) را هرگز شامل نشد و در عوض، تعداد زيادي از حکومت‌هاي استبدادي را وارد حلقه خود کرد. همين مسئله، شکاف اساسي در زمينه همکاري ميان کشورها ايجاد کرد؛ وضعيتي که نتيجه‌اش کاهش توان جهان براي مقابله با بحران‌هاي جهاني بود.
هژموني آمريکا هميشه بسيار بزرگ‌تر از آن چيزي که در واقعيت بوده، معرفي شده است. با اين حال، قدرتمندترين کشور جهان بايد براي خير جهاني تلاش کند. شيوع ويروس کرونا، مورد خوبي براي ورود دوباره آمريکا به موضوع خير جهاني است. بايدن درصورت پيروزي در انتخابات بايد به جاي احياي نظم بين‌المللي ليبرال، به‌دنبال ايجاد نهادهاي بين‌المللي قاعده‌مند باشد. سؤالي که پيش مي‌آيد اين است که آيا چين و روسيه به اين روند خواهند پيوست؟ در طول دهه1990و 2000، هيچ‌يک از اين 2کشور توانايي برقراري موازنه با قدرت آمريکا را نداشتند و آمريکا به همين دليل در مسير ارزش‌هاي ليبراليسم هر آنچه مي‌خواست انجام مي‌داد. واشنگتن در واقع به سمت حذف اين 2کشور از معادلات جهاني حرکت کرد. آمريکا صربستان را بمباران کرد، بدون آنکه مصوبه شوراي امنيت سازمان ملل را داشته باشد، به عراق حمله کرد و سپس در سال2011 به بهانه دفاع از مردم ليبي، اين کشور را هدف بمباران هوايي قرار داد. منتقدان آمريکا، اين اقدامات را ناشي از غرور بيش از حد اين کشور در دوره بعد از جنگ سرد مي‌دانند. چين و روسيه در ماجراي ليبي احساس کردند از آمريکا فريب خورده‌اند؛ چرا که عمليات ناتو در اين کشور به سقوط معمر قذافي منجر شد. دوري اين 2کشور از همکاري‌هاي بين‌المللي، ناشي از رفتار آمريکا بوده است.
به هر حال، در دنياي امروز، شرايط همچون گذشته نيست و قدرت‌گيري روسيه و چين باعث محدود شدن دخالت‌هاي ليبراليسم در نقاط مختلف جهان شده است. روسيه و چين اکنون در موقعيتي قرار گرفته‌اند که از اصول منشور سازمان ملل دفاع مي‌کنند که طبق آن، کشورها تنها با هدف دفاع از خود يا براساس مصوبه شوراي امنيت مي‌توانند وارد جنگ با ديگر کشورها شوند. اشغال خاک يک کشور ديگر، بعد از جنگ جهاني دوم معمول نبوده است و اغلب با تحريم‌هاي سازمان ملل روبه‌رو شده است. همزمان، شوراي امنيت در اعزام نيروهاي حافظ صلح به مناطق مختلف جهان فعال بوده است و اين مسئله تنها با موافقت چين و روسيه شدني بوده است. علاوه بر اين، همکاري‌هاي سياسي ميان کشورها به کاهش تکثير سلاح‌هاي کشتارجمعي و موشک‌هاي بالستيک منجر شده است. حفظ اين بخش از نظم قاعده‌مند جهاني با حضور چيني‌ها و روس‌ها حياتي است.
در مورد روابط اقتصادي جهاني، قواعد نيازمند اصلاح است. خيلي قبل‌تر از شيوع کرونا، چين با آن کاپيتاليسم دولتي‌اش، مدل اقتصاد مرکانتيليستي خاصي را پي گرفته بود که سازوکار سازمان تجارت جهاني را به کلي مختل کرد. نتيجه، از بين رفتن زنجيره تامين جهاني بوده است که در ماجراي همه‌گيري کرونا، به قيمت به خطر افتادن امنيت ملي کشورها تمام شد. چين مانع فعاليت غول‌هاي فناوري ازجمله گوگل، فيسبوک و توييتر در خاک خود شده است اما فراموش نکنيم که غرب هم مانع فعاليت هوآوي چيني براي توسعه شبکه نسل5 تلفن همراه در جهان مي‌شود. مذاکره بر سر روابط تجاري مي‌تواند مانع بروز چنين بحران‌‌‌هايي در آينده شود. حتي در ميانه بحران کرونا هم همکاري در زمينه فعاليت‌هاي مالي بين کشورهاي جهان خوب بوده و اين مي‌تواند نقطه آغازي براي همکاري‌هاي کلان‌تر بين‌المللي شود.
درهم‌تنيدگي زيست‌محيطي موضوعي است که بي‌توجه به مسائل سياسي ادامه دارد. جهاني شدن محيط‌زيست، مستقل از جهاني شدن اقتصاد است و تنها از قوانين زيست‌شناسي و فيزيک و نه قوانين جغرافياي سياسي تبعيت مي‌کند. اينچنين چالش‌هايي را نمي‌توان به تنهايي حل کرد. در چنين وضعيتي، نبايد به اعمال قدرت «بر» ديگران فکر کرد؛ راه‌حل، اعمال قدرت «با» ديگران است. چين و آمريکا از سال1972 يعني زماني که ريچارد نيکسون و مائو زدونگ با هم ديدار کردند، با وجود اختلافات ايدئولوژيک با يکديگر همکاري داشته‌اند. بنابراين دو طرف يک تجربه موفق در همکاري‌هاي بين‌المللي دارند. درصورت پيروزي بايدن در انتخابات، نيازي نيست که او به‌دنبال احياي نظم بين‌المللي ليبرال برود. هدف او در سياست خارجي بايد تقويت همکاري همزمان با متحدان آمريکا و ديگر کشورها باشد تا بتوان با ايجاد نهادهاي بين‌المللي قاعده‌مند و تقويت نهادهاي موجود براي بحران‌هاي جهاني همچون تغييرات اقليمي، همه‌گيري ويروس‌ها، حملات سايبري، تروريسم و بي‌ثباتي اقتصادي راه‌حلي يافت.