جمهوریخواهانی که می خواهند ترامپ را نابود کنند
انتخاب/ متن پيش رو در انتخاب منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست فرانک بروني-نيويورک تايمز/ در حال حاضر افراد زيادي در آمريکا هستند که مي خواهند به ترامپ ضربه بزنند. نمود اين موضوع را مي توان در ويديوهاي چند دقيقه اي و کوتاهي ديد که با قصد تضعيف رئيس جمهور ساخته مي شوند. در ادامه اين مطلب آمده است: پس از انتشار ويديوي "سوگواري در آمريکا" که به تقليد از تبليغات انتخاباتي رونالد ريگان ساخته شده بود، ترامپ يکي از ابراز عصبانيت هاي معروف توييتري خود را به نمايش گذاشت. او به خصوص به شدت به جورج کانوي تاخت و به اين اشاره کرد که او با يکي دستياران عجيب و غريب ترامپ ازدواج کرده بود. (جورج کانوي وکيل و از دانش آموختگان کالج هاروارد و مدرسه حقوق ييل است. او براي تصدي پست سليستر کل ايالات متحده و دستياري دادستان کل در دولت دونالد ترامپ در نظر گرفته شده بود. او البته بزودي از اين ماجرا خود را کنار کشيد و از سال ۲۰۱۸ به يکي از منتقدين تند و تيز ترامپ تبديل شد.) اگر جورج کانوي بتواند کارهايي انجام دهد که پروژه لينکلن موفق شود، وي و همراهانش از حزب جمهوري خواه ترامپ مي توانند به آرامش دست يابند اشتباه اينجاست که آنها اميدوار نيستند که دوباره کنترل حزب جمهوري خواه را به دست بگيرند، زيرا آنها تصور مي کنند که ترامپيسم، بعد از دوره ي ترامپ، زنده مي ماند و اين که ترامپ نيز به اين دليل که رأي دهندگان به او رأي نمي دهند، به راحتي کنار نخواهد رفت. کانوي به من گفت: من شخصاً فکر مي کنم که برند جمهوريخواهي احتمالاً نابود شده است، زيرا در واقع جمهوري خواهي تبديل به يک مکتب فکري شخصي شده است. وي گفت که او حدود دو سال پيش به طور رسمي از حزب خارج شد و تصور نمي کند که به اين زودي ها بتواند دوباره به فضاي سياسي کشور برگردد. اما پوشش خبري و مطبوعاتي تمام عيار پروژه لينکلن به نفع جو بايدن که شامل رسانه هاي اجتماعي، سازمان هاي مردمي و همچنين تبليغات اينترنتي و تلويزيوني مي شود، به معناي اين نيست که کانوي و ديگر افراد همراه با او در پروژه لينکلن به دنبال آن هستند که حزب دموکرات براي آنها فرش قرمز پهن کند. اصلاً اين طور نيست. من از کانوي پرسيدم که آيا تو يک فرد بدون وابستگي حزبي در سال هاي پيش روي عمرت باقي خواهي ماند؟ او گفت: احتمالاً اين طور خواهد بود و اين موضوع به شدت ناراحتم مي کند. ناديده گرفتن يا حداقلي تصور کردن تأثير کمپين "هرگز ترامپ" و پروژه لينکلن و جاهاي ديگر آسان است. دليلش اين است که آنها هميشه از زمان آغاز کمپين رياست جمهوري ترامپ حضور داشته اند، بنابراين تازگي و درخشش خود را از دست داده اند. اما آنها در رده هاي مختلفي قرار گرفته اند و عزم و ارادهشان رشد کرده است. براي درک اين موضوع شما بايد به سال 1972 برگرديد، وقتي که بسياري از دموکرات هاي برجسته، از کانديداتوري ريچارد نيکسون جمهوري خواه در مقابل جورج مک گاورن دموکرات حمايت کردند. تيموثي نفتالي به عنوان يک مورخ به من گفت: دموکرات ها به لحاظ ايدئولوژيک با نيکسون تفاوت داشتند اما تلاش نمي کردند تا او را به عنوان رئيس جمهور مستقر، تضعيف کنند. «هرگز ترامپي ها» هم دقيقاً همين کار را انجام مي دهند، اما همزمان به انتقادات ايدئولوژيک ادمه مي دهد. آنچه اين گروه را تحريک به اين امر مي کند، عقيده راسخ آنها به اين موضوع است که ترامپ چيزي شبيه يک هيولاست. چارلي سايکس، بنيانگذار و سردبير نشريه ضدترامپي «بولوارک» که در سال 2018 توسط تعدادي از جمهوريخواهان منزجر شده از ترامپ اغاز به کار کرد، گفت: اين يک اتفاق بي سابقه است. سايکس البته ديگر خود را جمهوري خواه نمي داند. او خود را براي من "يک محافظه کار داراي تناقض و بي خانمان سياسي" توصيف کرد. بولوارک پرسنل و اشتراکات زيادي با گروه هاي ديگر ضد ترامپ از جمله «راي دهندگان جمهوريخواه عليه ترامپ» يا «جمهوريخواهان براي حاکميت قانون» دارند، گروه هايي که همگي جز سنگرهاي کمپين «هرگز ترامپي ها» محسوب مي شوند. يک کميته سياسي جديد (کميته سياسي عملي به گروهي گفته مي شود که به صورت جداگانه از ستاد يک کانديدا، اقدام به تبليغ او مي کند) به نام 43 Alumni به نفع بايدن بوجود آمده است که نامش اشاره اي به جورج دبليو بوش، چهل و سومين رئيس جمهور آمريکا دارد. اين کميته شامل تعدادي از اعضاي دولت بوش است که خواهان پيروزي بايدن در مقابل ترامپ هستند و قصد دارند تأييديه هايي از مقامات ارشد سابق دولت بوش به نفع بايدن منتشر کنند. در مورد پروژه لينکلن بايد گفت که اين گروه، توده هاي پشت کرده به حزب جمهوريخواه، نيستند، بلکه گروهي از استراتژيست ها هستند که براي بوش، جان مک کين يا ميت رامني کار مي کردند و تا روي کار آمدن ترامپ کاملاً به جمهوري خواهان تعلق داشتند، اداره مي شود. به طور کلي، شورش ضد ترامپ با شورش هاي ديگر کاملاً فرق دارد و تبار افراد حاضر در آن، آن را متمايز از سايرين مي کند. به همان اندازه که مخالفت هاي گسترده اي با ترامپ وجود دارد، او از حمايت هاي بي حد و اندازه اي هم بهره مي برد. به طوريکه حدود 80 تا 90 درصد رأي دهندگان که به عنوان جمهوريخواه شناخته مي شوند، مي گويند که پشت ترامپ ايستاده اند و حامي اش هستند. به خاطر وجود همين طرفداران ترامپ است که برخي از ناظران سياسي به پروژه لينکلن به عنوان يک تمرين در خودکشي سياسي با تاثيري طولاني مدت، نگاه مي کنند. سايکس در نشريه بولوارک اظهار داشت: ساده است که فکر کنيم حزب جمهوريخواه به زودي به زودي سر عقل بيايد. اينکه مردم درمورد کانديداتوري تاکر کارلسن (مجري مشهور فاکس نيوز که ترامپ به شدت به تحليل ها او علاقمند است. گفته مي شود يکي از دلايل انصراف ترامپ از حمله به ايران بعد از ساقط شدن پهپاد گلوبال هاک توسط ايران، تحليل تاکر کارلسون بوده است) در 2024 صحبت مي کنند، نشان دهنده ي ديدگاه هاي آنان است. سوال اينجاست که آيا افراد کمپين «هرگز ترامپي ها»، افراد منحصر به فردي هستند؟ پاسخ به اين سوال پيچيده است، در واقع در حالي که هرگز ترامپي ها به طور اصولي از حزب جمهوري خواه جدا شدند، اما شايد انتظار داشتند که تب حمايت از ترامپ در حزب از بين برود و ساير جمهوريخواهان هم آنها را دنبال کنند. در همين حال بايد گفت که هرگز ترامپي ها قدرت خاص خودشان را دارند. اخيراً اندرو فرگوسن در آتلانتيک، هرگز ترامپرها را خطاب قرار داده و آنها را به خاطر تناقض در رفتار، رياکاري و فرصت طلبي شان سرزنش کرده است. وي همچنين سؤالاتي درمورد ميزان سودجويي برخي از افراد از پروژه لينکلن مطرح کرد. اما مهمترين موضوع براي هرگز ترامپي ها، ترامپ است. آنان سعي دارند به طريقي با استفاده از ارتباطات خود از شر او خلاص شوند. به همين دليل، وقتي به آنها نگاه مي کنم، يک نوع ميهن پرستي را مي بينم. گرچه جان ويور که به همراه کانوي به راه اندازي پروژه لينکلن کمک کردند، بر يک ايده متفاوت تأکيد کرد. او بر موضوع اصلاح تأکيد کرد. انتخاب ترامپ باعث شد وي در اين موضوع بازنگري کند که چگونه او و ديگر استراتژيست هاي جمهوريخواه راه را براي روي کار آمدن وي هموار کرده اند. به عنوان مثال، ويور براي شخصي کار مي کرد که اولين سناتور ايالات متحده بود که ترامپ را براي رياست جمهوري تأييد کرد. ويور به من گفت: اگر در سال 1996 بر کمپين جف سشنز نظارت نمي کردم، او به مجلس سنا راه نمي يافت. اکنون من به اين موضوع نگاه مي کنم و از خود مي پرسم، براي اين کاري که کرده ام چه تاوان خدايي را بايد بپردازم؟ سايکس از يک نوع وحي اي که تجربه کرده است، سخن مي گويد. وي به من گفت: هسته ي اصلي سياست مربوط به سياست نيست بلکه به ارزش ها ربط دارد. ممکن است من در هشت مورد از 10 موضوع با شما مخالف باشم، اما اگر شما يک انسان شريف، صادق و همدل باشيد، مي توانيم با يکديگر کار کنيم. ترامپ هيچ يک از اين موارد را ندارد اما بايدن بيشتر يا همه ي اين خصوصيات خوب را دارد و در ماه نوامبر رأي مي آورد. هرگز ترامپي ها به اصل موضوع نقب زده اند. اين امر در يک آگهي تبليغاتي لينکلن که در اواخر ماه مه منتشر شد، منعکس شده است. در اين آگهي بر روي کيف هايي که مردم حمل مي کردند، نوشته شده بود: به خاطر يک رئيس جمهور اشتباهي، 100 هزار آمريکايي کشته شده اند! در نهايت بايد گفت، نمي دانم اينها چقدر در نتيجه انتخابات تاثير گذارند، اما خودشان به شدت مطمئن هستند که بر روند و نتايج انتخابات تاثير مي گذارند. من نمي دانم که اين افراد به پاي صندوق هاي رأي مي آيند يا نه، اما مطمئناً آنها مي دانند که شرايط جهنمي است.