سرمقاله وطن امروز/ توقف در ایستگاه نخست
وطن امروز/ « توقف در ايستگاه نخست » عنوان يادداشت روزنامه وطن امروز به قلم مهندس مهدي چمران(رئيس 3 دوره شوراي شهر تهران) است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: پيش از اينکه شوراي پنجم کارش را آغاز کند، انتظار داشتيم شورا و دولتي که کاملا همجهت هستند همکاري صميمي، نزديک و منسجمي داشته باشند و همچنين همکاري بسيار کارآمد و صميمانه بين شورا و شهرداري از يک سو و دولت از سوي ديگر به وجود بيايد. قبل از شوراي پنجم، شهردار و شوراي شهر از افراد با طيفهاي مختلف سياسي حضور داشتند و همجهتي وجود نداشت، البته متذکر شوم شورا کارش تخصصي است و نبايد وارد سياست شود و يکي از مشکلات ما در شهرهاي بزرگ، سياسي شدن در هر طيف شوراهاست که باعث ميشود مسائل تخصصي به حاشيه رانده شده و مشکلات براي مردم ايجاد شود و باقي بماند. زماني شهردار و شورا با دولت در يک طيف سياسي نبودند و به شهرداري کمک چندان چشمگيري نميشد. در حال حاضر ميبينيم يک اتوبوس براي شهرداري در 10 سال گذشته خريداري نشده است، در حالي که حداقل بايد ۴ هزار دستگاه اتوبوس به شهرداري تهران تحويل داده شود. هماکنون تعداد اتوبوسهاي شهرداري به 5 هزار دستگاه ميرسد که تعدادي را نيز از رده خارج کردهاند، در حالي که تهران بايد 10 هزار دستگاه اتوبوس داشته باشد. شهرداري تهران با کمبود بودجه روبهرو است. با رکودي که در کشور به وجود آمده و رکودي که شورا و شهرداري با وضع سلسله قوانيني به خود تحميل و کار ساختمانسازي را تعطيل کردند، به همين دليل بودجه خوبي ندارند و ناگزير از اتوبوسهاي دوره قبل استفاده ميکنند و توان خريد هم ندارند. اتوبوسهاي دوکابين که اين روزها بخش عمده ترافيک حملونقل تهران را به دوش ميکشد، در زمان مديريت شهردار و شوراي شهر قبل از چين خريداري شده و هزينه خريد حتي يک اتوبوس را دولت به شهرداري نداده است. شهرداري آن زمان خودش مستقيم اتوبوسها را خريداري و حتي هزينه گمرک و سود بازرگاني را پرداخت کرد، البته اين را هم متذکر شوم که دولت نهتنها به تهران که به هيچکدام از شهرهاي کشور اتوبوس نداده است. ما فکر ميکرديم وقتي شهردار اسبق آقاي دکتر قاليباف و شورا تغييرکردند و شورا، شهرداري و دولت با يکديگر همسو شدند و شهردار را به هيأت دولت دعوت ميکنند، حتما از شهرداري حمايت کرده و مردم از اين همسو بودن نفعي ميبرند اما متأسفانه وضعيت شهر تهران بدتر شد. خاطرم هست آن زمان با تلاش، کوشش و ارتباطاتي که داشتيم از کمک مالي و وامهاي بانکي براي ساخت مترو استفاده کرديم. هيچ کدام از تجربيات و کارهاي انجامشده در دورههاي قبل، در دوره پنجم عملي نشد و بر خلاف انتظار به گونهاي شده است که رئيس شوراي شهر فعلي، خود به دولت و شهرداري انتقاد ميکند و ما نيز از اين صحبتها مطمئنيم و آن را ميپذيريم و واقف هستيم که در بحث حملونقل هيچگونه حمايتي نشدهاند. در مورد ساخت مترو نيز بايد بگويم در پايان دوره کاري ما بخش عمدهاي از خط ۷ افتتاح شد، البته نواقصي داشت که آن را ظرف چند ماه اگر خودمان حضور داشتيم تا آخر همان سال رفع ميکرديم. خط ۶ مترو نيز اندکي آماده بود که من درخواست کردم آن را افتتاح نکنيد و بگذاريد زماني که کامل شد در دوره بعد از ما افتتاح شود که هنوز هم همان ميزان ايستگاه را که آماده بود تا ميدان شهدا افتتاح کردهاند و همچنان در حال انجام کار هستند. البته اگر مابقي ايستگاهها نيز افتتاح شود قطار و واگني وجود ندارد که بتوانند براي بهرهبرداري مردم از آن استفاده کنند و ناگزيرند از قطارهاي خطهاي ديگر کاسته و براي راهاندازي ايستگاههاي جديد استفاده کنند که اين کار در مجموع به ترافيک کمک نميکند زيرا ميزان واگن و قطار ثابت است و قطاري اضافه نشده است. ما فکر ميکرديم در اين دوره درباره خريد اتوبوس، واگن و ساخت مترو پيشرفتهاي بيشتري داشته باشند. در دوران شهرداري فعلي يک واگن جديد هم خريداري نشده و از تمام واگنهايي که قبلا خريده شده و در بندر مانده بود نيز استفاده کردند. در صورتي که شهرداري تهران همين امروز بتواند واگن خريداري کند، يک سال و نيم تا 2 سال ديگر ميتوانند تحويل بگيرند و بخش عمدهاي از آن را نيز در «واگنسازي ري» مونتاژ کنند که زمان زيادي ميبرد تا مردم از آن بهره ببرند. بنابراين در مترو که حملونقل سنگين ما را به دوش ميکشد و ميتواند بسيار در دوران کرونا نيز کمک کند که فشردگي وجود نداشته باشد، اتفاق خاص و جديدي نيفتاده است. در بحث ساختمانسازي نيز کم کار شده است. وضع و تحميل قوانين جديد باعث کاهش ساختمانسازي شده و از اين رو عوارض ساختمانسازي درآمد چنداني براي شهرداري نداشته است، بنابراين هيچکدام از پروژههاي مهمي که پيش از دوران شوراي پنجم اجرا ميشد الان قابل اجرا نيست و بزرگراهها، پلها و... ديگر احداث نميشود. يکي- دو پلي هم که در حال ساخت آن هستند با تأخير احداث ميشود که دليلش کمبود منابع مالي و مديريتي است که در شهرداري وجود دارد. مسير حرکتي ما در دورههاي دوم، سوم و چهارم شوراي شهر تهران تلاش و کار جهادي بود. سعي داشتيم درآمدهاي سالم داشته باشيم و بتوانيم از کمکهاي دولتي نيز استفاده کنيم، بنابراين زماني که ميخواستند بودجه را ببندند ما در دولت فعاليت کرده و با رئيسجمهور، وزرا و بويژه سازمان برنامه و بودجه ارتباط داشتيم تا براي متروي تهران رقم خاصي کنار بگذارند. زماني که بودجه سال به مجلس هم ميرفت باز فعاليت ميکرديم و در مجلس نيرويي داشتيم و شهردار تيمي داشت و از طريق شوراي عالي استانها، معاون پارلماني به مجلس معرفي کرده بوديم که ميتوانست به صحن برود و در مجلس حضور داشته باشد و با کميسيونهاي شورا حضوري رايزني کند. ما فعاليتهاي زيادي براي به دست آوردن منابع مالي داشتيم. زماني که بودجه را ميخواستند ببندند از ۳۰۰ تا ۵۰۰ ميليارد تومان براي متروي تهران ميگرفتيم و در موضوع بليت، سهم دولت را که يکسوم از کل قيمت بليت بود، يعني حدود 100 ميليارد تومان، توافق و تلاش ميکرديم اين پول را از دولت وصول کنيم. از جمله تلاشهاي ما اين بود که به سختي و با نامهنگاريهاي زياد، ملاقات و ارتباطات با وجود مشکلات تفاوت طيف سياسي، صميمانه با افراد مختلف همکاري کنيم. با دستور رئيسجمهور، معاون اول، وزير دارايي و... بررسيهايي انجام ميشد و ميزان بدهيها را محاسبه کردند و به توافق رسيديم که دولت ۱۵ هزار ميليارد تومان به شهرداري بدهکار است. اينکه بخواهيم در شورا بنشينيم و فقط به سخنراني اکتفا کنيم و بگوييم بايد چنين و چنان شود، کاري از پيش نميرود. بايد در دل کار رفت تا مشکلات مردم رفع شود. درباره بدهيهايي که شهرداري داشت نيز بايد بگويم ما به اين نتيجه رسيديم که اين پروژهها را هر چه زودتر تمام کنيم. بهرغم اينکه بودجه کافي نداشتيم، مجبور ميشديم قرض کنيم و حداقل ۵۰ درصد از پروژه را انجام دهيم تا سال بعد با افزايش قيمت روبهرو نشويم و هر چه پروژهها زودتر تمام ميشد، افزايش قيمت سال جديد را نداشتيم و از نظر اقتصادي، عمراني، اجتماعي، فرهنگي، سياسي و کار براي مردم، اقدام درستي بود. نرخهايي که سازمان برنامه و بودجه هر سال به عنوان فهرست بها براي کارهاي پيمانکاري و مشاورهاي تعيين ميکند، بر اساس تورم سالانه 15 درصد (و بيشتر) است که طبيعتاً هر سال هزينهها افزايش مييابد؛ پس بهتر است پروژهها هر چه زودتر تکميل شوند؛ نکته ديگر اينکه مردم در دورههاي قبل شورا زودتر از پروژه تمامشده- به طور مثال مترو- استفاده ميکردند که به نفع شهرداري و از نظر مصرف بنزين به نفع دولت بود و از همه مهمتر استفاده مردم از نظر روحي و رواني انرژي مضاعفي براي کار به ما ميداد و با بررسي تمام نکات، شهرداري را بدهکار ميکرد اما پروژه را جلو ميبرديم تا به سال آينده نيفتد و مبلغ کمتري نيز هزينه شود. ما تلاش کرديم جهادي کارکرده و سريع پروژهها را به پايان برسانيم چون به نفع شهرداري و مردم بود. در آغاز به کار شوراي پنجم ميگفتند شهرداري بدهي داشته و اين درست است؛ ما حسابرسي کرده و اعلام کرده بوديم شهرداري ۱۵ هزار ميليارد تومان به بانکها و پيمانکاران بدهي دارد و اين براي سال آخر کار ما نبوده و در تمام سالهاي کاري، ما به همين شکل کار ميکرديم. شهرداري هر سال پول قرض کرده و پروژهها را انجام داده و ميتوانست کمکم بدهي آن را پرداخت کند. دولت نيز در وزارت راه و شهرسازي پيمانکاران زيادي دارد که از اين وزارتخانه طلبکارند و پس از انجام کار، بدهي پيمانکاران را پرداخت ميکند. الان بحث باغات به وجود آمده که ما نميخواهيم شهر را بفروشيم. اين بسيار خوب است اما ما هم نميگفتيم باغ و شهر را بفروشيم و با اين پروژه ارتش که الان 06 را ميخواهند دريافت کنند، ما مخالف بوديم و ميگفتيم فضاي آزاد اين منطقه بيشتر است تا اينکه آپارتمانهاي بلندمرتبه آنجا را فرا بگيرد. اينکه آنجا تراکم جمعيتي کمتر است به نفع شهر است تا اينکه بيايند بقيه آن را پارک کنند و بلندمرتبهسازي شود و از نظر من آن فضاي سبز فايدهاي براي اهالي ندارد. در برخي کارها نيز با مردم راه ميآمديم و مردم را کمک ميکرديم. ما در آن زمان گفتيم هر کسي عوارض ساختمانسازي خود را بخواهد بپردازد، ميتواند تقسيط کند، ما براي تشويق مردم براي ساخت بافتهاي فرسوده، گرفتن عوارض ساختماني را به صورت اقساط نزديک به 2 ساله ميبستيم و خانواده ايثارگران و شهدا نيز 3 ساله ميتوانستند اقساط خود را بدون پرداخت بهره بپردازند. يکي ديگر از کارهايي که در آن زمان صورت پذيرفت نگرفتن عوارض ساختمانسازي از بخشهايي از بافت فرسوده که در شوراي عالي شهرسازي تصويب شده، بود که براي ساختمانسازي اصلا عوارض ساختماني نميپرداختند. البته سال بعد مجلس تصويب کرد از مالکان بافتهاي فرسوده در تمام کشور، 50 درصد عوارض ساختماني بگيرند. حتي درباره بناهايي که در بافت فرسوده بودند متذکر شديم اگر خلافي انجام شده جرايمش را نيز ببخشند چون با خود ميگفتيم اگر آنها از نظر مالي مشکلي نداشتند قطعا منزل خود را ميساختند و نميگذاشتند بافت فرسوده داراي خطراتي برايشان باشد. اين مطلب باعث شد در مرکز و جنوب شهر در بافتهاي فرسوده تحرک ساختمانسازي به وجود آيد، بافتهاي فرسوده کمتر شود و ساختمانسازي ارزانقيمت- و نه به عنوان سرمايهداري- افزايش پيدا کند و مردمي که از نظر مالي ضعيف بودند ميتوانستند ساختمانسازي کرده و منزلشان را نو کنند. بانکها نيز قرار بود کمک کنند و وام پرداخت کنند که متأسفانه اين اتفاق نيفتاد. ما تلاش زيادي کرديم که اين کار انجام شود اما بانکها ميگفتند بايد ارگاني بيايد و سود ما را بدهد که دولت هم اين کار را نکرد در عين اينکه در قانون بود که اين کار بايد انجام شود. نظاير اين مسائل بسيار پيش آمد و تصويب شد و در طول اين سالها انجام داديم و اجرا کرديم و تحرک در شهر به وجود آمد و نه تنها در تهران بلکه در شهرهاي ديگر نيز اين تحرک به وجود آمد ولي متأسفانه الان دوران رکود و سکون است. تجربيات بسياري در دوران کاريمان داشتيم که همه را مکتوبشده در اختيار دوستانمان در شوراي پنجم و شهرداري گذاشتهايم و شهرداري در آن زمان خدمات و مصوبات خود را به صورت جزوه درآورده و گزارشات را مکتوب کرده که در شهرداريها موجود است. ما توانستيم براي شهر درآمدزايي سالم کرده و از همان درآمدزايي براي آباداني شهر هزينه کنيم. شهر موجودي زنده است و زماني که براي آن کار ميشود، چند سال بعد ديده و برداشت ميشود و در حال حاضر اگر کاري انجام نميدهند، نتيجه را چند سال آينده خواهيم ديد. در حال حاضر شايد مشکلات به چشم نيايد و معاونت خدمات شهري، شهر را تميز نگه دارد اما شهر فقط انجام اين خدمات نيست و نيازهاي ديگرش نيز بايد برآورده شود؛ بحث ترافيک، اتوبوسها و مترو در دوران کرونا وضع خوبي نداشته، تراکم دارد و مردم مجبورند با اتومبيلهاي خود سفر کنند که علاوه بر آلودگي هوا، ترافيک پيچيده و متراکمي نيز داريم. هر روز بايد به سمت جلو حرکت کنيم و بايد روشي جديد داشته باشيم؛ پسماندهاي خشک و تر بايد از هم جدا شود؛ يک دستگاه زبالهسوز در شهر تهران وجود دارد که 200 تن ظرفيت دارد و ما در تهران به زبالهسوز 2 هزار تني نياز داريم. در زمان مديريت ما در آستانه بستن قرارداد زبالهسوزهاي جديد بوديم که ميسر نشد. در حال حاضر زبالهها را دفن ميکنند که شيرابههاي آنها براي زمين مضر است. رسيدگي به شهر، بودجه، توان و مديريت ميخواهد که بتوان آن را اداره کرد و در شهري چون تهران که ۱۰ ميليون نفر در روز و ۹ ميليون نفر در شب جمعيت دارد، انرژي زيادي ميبرد تا شهري تميز و سالم براي مردم باشد و در عين حال بايد شهرداري گامهاي رو به جلو بردارد و تجربيات دنيا را پياده کند. نبايد هيچگاه توقف داشت و اگر توقف کنيم چند سال بعد ميبينيم از دنيا عقبيم.