دستیار وزیرخارجه: مردم ایران بدعهدی کره جنوبی را از یاد نمیبرند
شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست زينب اسماعيليسيويري/ بدهي کره جنوبي به ايران پيش از يک سال است که به رسانهها درز کرده؛ اما در روند بازپرداخت آن، هنوز گرهگشايي نشده است. در بخش اول گفتوگو با رضا زبيب، دستيار وزير خارجه در امور آسياي شرقي، به موضوع قرارداد همکاري ۲۵ساله ايران و چين و همه ابهامات موجود در افکار عمومي درباره اين توافق پرداختيم. در اين بخش از گفتوگو به موضوع چگونگي بازپرداخت بدهي کره جنوبي به ايران پرداختيم که در ادامه ميخوانيد. موضوع مطالبات ايران از کره جنوبي به يک مسئله حساس در افکار عمومي تبديل شده است. همه ميپرسند چرا بدهي کره به ما نبايد پرداخت شود؟ ارقام مختلفي از 7 تا 9 ميليارد دلار درباره بدهي کره جنوبي به ايران مطرح شد. اين ارقام را تأييد ميکنيد؟ کار ما در وزارت خارجه اين نيست که درباره جزئيات تخصصي کار سازمانهاي ديگر نظر دهيم؛ بنابراين درباره اين ارقام نظري ندارم. بانک مرکزي بايد عدد و رقم بدهد؛ اما اين اعداد را در رسانهها و از زبان برخي چهرههاي باسابقه در روابط خواندهام؛ پس احتمالا بيراه نباشد. البته اگر بخواهيم دقيقتر گفته باشيم، اين ارقام مربوط به منابع ما در بانکهاي کرهاي است؛ بنابراين از نظر فني، بدهي تلقي نميشود تا مثلا اصل آن محل اختلاف باشد. ميخواهم به کمي قبل برگردم. اين ميزان پولي که در کره جنوبي مانده، به کدام بازه زماني برميگردد؟ احتمالا قبل از تحريمها و برداشتن معافيتهاي نفتي آمريکا بوده. بله، همينطور است.
چرا قبل از اينکه معافيتها برداشته شود، بدهيها تسويه نشد؟ وزارت خارجه در اين زمينه رايزني کرده بود؟ وقتي موضوع مربوط به ارز ميشود، وزارت خارجه متولي مستقيم مسئله نيست؛ بلکه اين مسئوليت بانک مرکزي است؛ پس من مرجع صلاحيتداري براي ورود به جزئيات اين مسائل نيستم؛ اما اگر بگوييد تلاش شده است يا نه، عرض ميکنم روابط خارجي بهعنوان حوزه مسئوليت وزارت خارجه، عمدتا يک امر بينسازماني است و وزارت خارجه به همه سازمانها مشورت ميدهد و کمک ميکند. درباره اين موضوع هم ما در کنار بانک مرکزي تلاش کرديم و پيگيري شد و هيئتهايي از وزارت خارجه و بانک مرکزي براي حل اين مشکل به سئول سفر کردند يا از کره به ايران آمدند.
وقتي آمريکا معافيتهاي خريد نفت از ايران را تمديد ميکرد، احتمالش ميرفت که در موعد بعدي، ديگر تمديد نکند؛ همچنان که در نهايت هم تمديد نکرد. در آن بازه زماني همه پيشبينيها اين بود که وقتي تحريمها کامل شود، جريان نقلوانتقال بانکي انجام نخواهد شد و همهچيز ميتواند به حالت انقباضي برگردد. تا قبل از اين اتفاق تلاش لازم انجام شد که اين پولها از کره جنوبي دريافت شود؟ وزارت خارجه و بانک مرکزي تلاش زيادي کردند؛ اما متأسفانه نتيجه مطلوب به دست نيامد. اگر بخواهيم وارد جزئيات شويم، بايد بگويم که وقتي با مسئلهاي مواجه هستيد که طرف دوم آن خارجي است، بخشي از هر تحول و راهحل، به طرف مقابل بستگي دارد؛ پس نميتوان گفت که آيا وزارت خارجه يا بانک مرکزي تلاش کردند يا نکردند و اينکه چرا نتيجه مطلوب حاصل نشد؟ بله، حتما هر دو سازمان تلاش کردند؛ اما چرا حل نشد؟ چون يک طرف خارجي هم داريم که حل مشکل موکول به همکاري او هم هست.
طرف خارجي همکاري نکرد يا اميدوار بود که معافيتها ادامه پيدا کند يا بتواند با آمريکا لابي کند و مجوز بگيرد؟ چند مسئله مطرح بود؛ اول اينکه پولي که آنجا داريم، مربوط به دورهاي است که حتي در چارچوب تحريمهاي غيرقانوني آمريکا هم اين تجارت مجاز بوده است.
يعني مشمول معافيت نفتي بوده؟ دقيقا؛ بنابراين دو طرف ميگويند پولي که در دوره معافيتها ذخيره شده، پول مجازي است و اصل بر اين است که قانون عطف به ماسبق نميشود. البته ما معتقديم اصولا تحريم آمريکايي غيرقانوني است؛ پس اينجا بهطور طبيعي ما فکر ميکنيم که بعد از لغو معافيتها، نفت بيشتري به کره نفروشيم تا پولمان گير نکند؛ اما تا قبل از آن مشکلي نبايد باشد. دوم اينکه روابط بين دو کشور متوقف نبود و تجارت خيلي خوبي بين دو کشور وجود داشت. در دوره اخير، حتي يک سال حجم روابط تجاري با کره به 18 ميليارد دلار هم رسيد؛ بنابراين گزينه فکري ديگر اين بود که پول و تجارت وجود دارد و نيازي نيست پول را خارج کنيم؛ چون براي تجارت لازم بود. سوم اينکه کسي نميتوانست با قاطعيت بگويد از فلان روز آمريکا از برجام خارج ميشود يا معافيتها را برميدارد؛ چون قبل از آن هم ادعاهايي مطرح ميشد؛ اما عملياتي نميشد. درعينحال کرهايها همواره ميگفتند موضوع را با آمريکا مطرح کردهاند و اطمينان گرفتهاند که تمديد معافيت را از آمريکاييها گرفتهاند؛ اما در نهايت با وجود همه دادههاي منطقي، همه شرايط از تحريم غيرقانوني رژيم آمريکا تا همکارينکردن نظام بانکي و سازمانهاي کرهاي دست به دست هم دادند تا متأسفانه اين مشکل ايجاد شد.
راهحل چيست؟ استدلال ما اين است که اصولا هيچ تحريم مشروعي عليه ايران وجود ندارد؛ بنابراين کلا منطق تحريم آمريکايي را نميپذيريم. اگر کره جنوبي يا کشور ديگري ميخواهد مقررات آمريکا را رعايت کند، به ما ربطي ندارد؛ بنابراين نبايد بر منافع ما تأثير داشته باشد. ما آمادگي تجارت با کره را داريم. بنابراين به کرهايها گفتيم از هر راهحلي استقبال ميکنيم. دوم اينکه کرهايها آذرماه سال قبل فرستاده ويژهاي به ايران فرستادند که با من مذاکره کرد، سازمانهاي ديگر از جمله بانک مرکزي هم در مذاکرات مشارکت داشتند. چهار راهحل پيشنهاد دادند که ما گفتيم با همه موارد موافقيم. يکي اين بود که از همين پول براي چيزي که آنها نامش را تجارت بشردوستانه ميگذارند، برداشت کنيم. دوم اينکه بخشي از پول را به مکانيسم تجارت بشردوستانه سوئيس با ايران بفرستند. سوم اينکه بخشي از اين پول جابهجا شود و بعد براي تجارت بشردوستانه استفاده شود و چهارم اينکه مکانيسمي مشابه مکانيسم تجارت بشردوستانه سوئيس در کره ايجاد کنند تا از طريق آن بتوانيم از اين منابع مالي استفاده کنيم. ما گفتيم با همه راهحلها موافقيم اما آنها را جايگزين هم نميدانيم بلکه بايد بهصورت موازي جلو بروند. خودمان هم راهحلهايي به کره پيشنهاد کرديم. کره به ما ميگويد براي دريافت مجوز اين راهحلها مکرر به آمريکاييها مراجعه کردهاند اما پاسخي دريافت نکردهاند؛ بنابراين مشاهده ميشود برخلاف اينکه آمريکا به دروغ ميگويد دارو يا تجارت بشردوستانه با ايران تحريم نيست اما چنين اجازهاي را نميدهند؛ کمااينکه کره ميگويد آمريکا به ما اجازه نداده است. راهحلي که فعلا کره تلاش ميکند از طريق آن با ايران تجارت بشردوستانه انجام دهد، مجوز عمومي خزانهداري آمريکا موسوم به مجوز شماره هشت يا بهاصطلاح GL#8 است که انواع قيدوبندها را دارد. در اين چارچوب يک محموله کمارزش هم در حد نمايش حسننيت فرستادند اما ما معتقديم با توجه به روابط دوستي ديرينه دو کشور و حجم پولي که در کره داريم، اين راهحل و کاري که شده بههيچوجه کفايت نميکند و عملا اتفاق ملموس و برجستهاي در جهت حل مشکل نيفتاده است. معتقديم حتي در شرايط تحريمهاي غيرقانوني آمريکا هم کره ميتواند خيلي بهتر عمل کند تا تجارت بيشتري بين دو کشور انجام شود. راهحلهاي مشخصي هم بهصورت مستقيم و غيرمستقيم به آنها دادهايم و انتظار داريم کرهايها واکنش مؤثري نشان دهند. اين يکي از دستور کارهاي اصلي وزارت امور خارجه در حوزه شرق آسياست که بهصورت مستمر و حتي روزانه با کرهايها و کشورهايي مثل سوئيس که علاقهمند به همکاري براي حل مشکل شدهاند، پيگيري و تلاش ميکنيم هرچهزودتر پول را آزاد کنيم، چون اين پول متعلق به ملت ايران است و در اين شرايط سخت اقتصادي ناشي از کرونا، مردم ما به آن نياز دارند. اميدواريم مقامات کرهاي اين نکته را درک کنند؛ چون صرفنظر از ابعاد مالي و تجاري موضوع، از نظر سياسي و اخلاقي موارد خاصي در روابط کشورها وجود دارد که هرگز فراموش نميشود. چگونگي برخورد کره با اين مشکل هم بهدليل شرايط خاص انساني و اقتصادي که مردم ما در پي کرونا با آن روبهرو هستند، از جمله مواردي است که فراموش نخواهد شد.
چرا انتقال پول به سوئيس اجرائي نشد؟ سوئيس که تمايل دارد به اين همکاري؟ کرهايها ميگويند آمريکا مجوز نداده است. اينهم يکي ديگر از دروغهاي بزرگ آمريکاست که ادعا ميکند تجارت بشردوستانه مشکلي ندارد اما مجوز انتقال پول براي تجارت بشردوستانه به مکانيسم سوئيس را نميدهند.
شما فقط به ارسال يک محموله از کره اشاره کرديد. آيا اين کار ادامه پيدا نکرد؟ چرا انتقال کالا با فاصله انجام ميشود و از نوبت پيشين تاکنون، اقدام جديدي نشده است. درباره فاصله بين دو محموله بايد بگويم که کرهايها براي اينکه ريسکي متوجهشان نشود، فرايند بسيار سخت و پيچيدهاي را براي تجارت تعريف کردهاند. همهچيز را با وسواس خستهکنندهاي چک ميکنند تا هيچ ريسکي از ناحيه تحريمهاي غيرقانوني آمريکا متوجه آنها نشود و طبعا اين فرايند، دستيابي به نتيجه را طولاني ميکند. کارشناسان بانکي ما معتقدند کرهايها حتي فراتر از مقررات تحريمي اوفک برخورد ميکنند که از اين بابت بسيار ناخرسند و گلايهمند هستيم. به ما قول دادهاند که ميکوشند اين پروسه را تسهيل کنند، ولي همچنان منتظر نتيجه عملي هستيم.
قرار است همه بدهي کره جنوبي به ايران با کالا پرداخت شود؟ پرداخت بدهي کره به ايران به قرار نياز ندارد! يک امر طبيعي است که هرچه زودتر بايد انجام شود؛ اما موضوع انتقال بخشي از اين منابع به کانال سوئيس هم مطرح است. تأکيد ما اين است که بخشي از اين منابع در کره ميتواند به اينستکس هم ارسال شود.
کرهايها در همکاري با همه کشورها اينقدر سختگير و بدون ريسک عمل ميکنند يا رابطه با ايران برايشان اولويت ندارد؟ اين رفتار، عملا ضد تجارت است؛ بنابراين غيرمتداول است. ميگويند شرکتها و بانکهايمان از تحريم ميترسند. ما ميگوييم اولا تحريمها غيرقانوني است، دوم اينکه سختگيري کره حتي فراتر از تحريم غيرقانوني آمريکاست و ما اين رفتار را از کرهايها قبول نميکنيم.
اما آنچه اکنون رخ داده، اين است که کره جنوبي حجم رابطهاش را به سمت صفر برده است؛ آيا در اين صورت رابطه تجارياش را با ايران از دست ميدهد؟ صريحتر بپرسم، در دستگاه ديپلماسي گفته ميشود ايران دوستان دوران سختش را از ياد نميبرد؛ خلاف اين مضمون هم مصداق دارد؟ يعني دوستاني که در روزهاي سخت تحريم، تجارت با ايران را قطع کردند، از اولويت سياست خارجي کنار گذاشته ميشوند؟ مردم ايران دنبال روابط دوستانه با همه کشورها ازجمله کره جنوبي هستند. روابط خارجي و برخورداري از خوشنامي، مانند آنچه کرهايها در شش دهه گذشته در ايران به دست آوردهاند نيز بهنوبه خودش يک سرمايه است که ارزان به دست نميآيد؛ اما حفظ اين سرمايه مستلزم اهتمام طرفين است. توضيح دادم که هيچ ملتي، شرايط خاص خودش و برخورد ديگران با اين شرايط را فراموش نميکند؛ اما اجازه بدهيد پاسخ کامل اين سؤال را در شرايط ديگري بدهم.
با برداشتهشدن تحريمها چطور؟ کره جنوبي بهراحتي ميتواند به بازار ايران برگردد يا دستگاه ديپلماسي در اين مورد ممکن است روال ديگري را پيش بگيرد؟ اصولا کار دستگاه ديپلماسي اين است که روابط با ساير کشورها را برقرار، تسهيل و تقويت کند؛ اما اگر طرف مقابل شرايط خاصي را بر روابط تحميل کند، طبعا نميتوانيم و اجازه نداريم آن را ناديده بگيريم يا فراموش کنيم. اين درباره رابطه ما با کره جنوبي نيز مصداق دارد. درعينحال بايد توجه داشته باشيد که ساير نهادهاي حاکميتي نظام نيز در روابط خارجي تأثيرگذارند؛ بنابراين بايد ببينيم انتهاي اين فرايند چگونه شکل خواهد گرفت. بااينحال بدون ترديد، سوابق موضوع در نتيجه نهايي تأثيري تعيينکننده دارد. همين الان هم ما از ناحيه مراجعي مانند مجلس شوراي اسلامي درباره وضعيت روابط با کرهجنوبي تحت فشار شديد هستيم.
آذر 98، سفير کره جنوبي درباره موضوع بدهيها، به وزارت خارجه فراخوانده شد. رايزني، احضار يا نامهنگارياي از اين دست بوده که رسانهاي نشده باشد؟ اجازه بدهيد وارد جزئيات نشويم؛ اما وقتي شرايط سخت ميشود، دستگاه ديپلماسي ناچار است از همه ظرفيتها براي حل مشکل استفاده کند. اصولا جنس کار سياست خارجي و روابط خارجي اقتضا ميکند ترجيحا ابعاد منفي و ناخوشايند کار بهصورت غيرعلني دنبال شود. البته در مواردي، فشار افکار عمومي موجب ميشود خواسته يا ناخواسته، اينگونه مسائل هم رسانهاي شود. مکاتبات و ملاقات پرشماري با مقامات کره در سئول و با سفارت اين کشور در تهران داشتيم؛ حتي بين رؤساي جمهور دو کشور نامه مبادله شده است.
مبادله نامه در اين سطح نشاندهنده اهميت موضوع براي طرفين است؛ چه مسائلي در نامه مطرح شده و چه تأثيري داشته است؟ مسائل مربوط به پيامدهاي اقتصادي کرونا و تأثير تحريمهاي غيرقانوني بر مهار کرونا در اين نامه مطرح شد؛ اما نکته اصلي، مشکل پول طرف ايراني در کره بود که مطرح شد و طرف کرهاي وعده داد از تاريخ مشخصي اين مشکل برطرف شود. همانگونه که اشاره کردم، يک محموله کوچک دارو هم به ايران صادر کردند و برخي اقدامات بوروکراتيک هم در سئول انجام شده که معتقدند شرايط را بهتر ميکند؛ اما همچنان منتظر نتيجه عملي و تحقق وعدهها هستيم. طبعا انتظارات پس از اين نامهنگاري در سطح سران بهشدت بالا رفته است، بنابراين اميدواريم دوستان کرهاي توجه لازم را به اين شرايط داشته باشند.
اگر اين اقدامات به نتيجه مؤثري نرسد؟ بدون ترديد ما دنبال حل مسئله هستيم، بنابراين در هر مرحلهاي، متناسب با شرايط آن اقدام ميکنيم. همه سناريوها را مدنظر داريم. ملاحظه کرديد که رئيس محترم بانک مرکزي اخيرا اظهار کرد اگر ناچار بشويم، از ابزارهاي حقوقي هم براي حل مشکل استفاده ميکنيم؛ چون معتقديم هيچ دليل قانونياي براي منع دسترسي به منابع مشروع مردم ايران در سئول وجود ندارد و هر محکمهاي به سود ما رأي خواهد داد.
اخباري درباره اعزام نيرو به خليج فارس از سوي کره جنوبي منتشر شد؛ توييت سخنگوي وزارت خارجه هم نشان ميداد کرهايها به نام تاريخي خليج فارس متعرض شدهاند. چرا کره بايد اين کارها را بکند؟ سياست اصولي جمهوري اسلامي ايران اين است که حضور نيروي بيگانه در منطقه کمکي به امنيت منطقه نميکند، بلکه موجب بيثباتي ميشود. تجربه عيني ما اين امر را ثابت کرده است. بيثباتي کنوني در منطقه که هزينه هنگفتي بر ملتها و دولتهاي منطقه تحميل کرده، ناشي از حضور بيگانه و اشغال مستقيم دو کشور در منطقه و اشغال نيابتي يک کشور ديگر از سوي رژيم آمريکا از طريق سازمانهاي تروريستي است، بههميندليل رفتار کره در اعزام نيرو هم براي ما قابل توجيه نيست. البته کرهايها ميگويند بحث اعزام نيرو به منطقه تنگه هرمز و خليج فارس مطرح نيست، بلکه صرفا مأموريت يگان دريايي اين کشور در خليج عدن توسعه پيدا کرده است. بههرحال هر کشوري چنين تصميم حساسي ميگيرد، نوعي از هزينه و ريسک را پذيرفته است. درباره عنوان خليج فارس، اشاره شما درست است. بيانيه وزارت دفاع اين کشور با ناديدهگرفتن همه واقعيات تاريخي و جغرافيايي، از نام مجعول براي خليج فارس استفاده کرده بود که بلافاصله اعتراض کتبي انجام شد و سفير اين کشور در تهران هم براي ابلاغ اعتراض، به وزارت خارجه فراخوانده شد. مردم ما از اين موضوع احساس توهين و دهنکجي کردند. حتي افکار عمومي در کره هم از کاربرد اين واژه جعلي تعجب کرد. ما معتقديم اين رفتارها نهتنها مغاير واقعيات است، بلکه هيچ سنخيتي با چند دهه روابط دوستانه دو کشور هم ندارد.