مراسم یادبود برجام!
وطن امروز/ متن پيش رو در وطن امروز منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست ديروز، روز گفتوگو و تعامل سازنده با جهان بود؛ روزي که به مناسبت سالگرد انعقاد توافق هستهاي موسوم به برجام و به پيشنهاد رئيسجمهور در تقويم کشور درج شد. به گزارش «وطن امروز»، توافقي که 23 تير سال 94 به دست آمد نقطه اوج «اميد و تدبير» جريان سياسياي بود که پيشرفت کشور را در گرو توسعه برونزا يعني همان چيزي که خود بستن با کدخدا ناميده بود ميديد. برجام براي اين دسته از سياستمداران داخلي نهتنها يک توافق بينالمللي، بلکه «غول چراغ جادويي» بود که تمام خواستههاي آنان را برآورده ميکرد: «اينکه ميگوييم تحريم ظالمانه بايد از بين برود بعضيها چشمهايشان را زياد نچرخانند! تحريمهاي ظالمانه بايد از بين برود تا سرمايه بيايد. تا مسأله محيطزيست حل شود. تا اشتغال جوانان حل شود. تا صنعت جامعه حل شود. تا آب خوردن مردم حل شود. تا منابع آبي زياد شود. تا بانکهاي ما احيا شود...». غول چراغ جريان غربگرا اما سرابي بيش از آب درنيامد. برجام هر سال بيشتر از قبل حاميانش را دلسرد و اظهارات منتقدان اين توافق را تأييد ميکرد. «خورشيد تابان» برجام، تبديل به گلابي برجام شده بود، فتحالفتوح برجام به خسارت محض تغيير شکل داده بود و بازي برد– برد هستهاي، در توصيف اين دسته از سياستمداران باخت- باخت اما در عمل برد– باخت به نفع کشورهاي غربي شده بود. ايران برنامه هستهاي خود را تعطيل کرد و کارخانههاي غنيسازي تبديل به انباري نگهداري سانتريفيوژها شد. قلب اراک از جا کنده شد و جاي آن را سيمان و بتن گرفت. غنيسازي 20 درصد تعطيل، دوربينهاي آنلاين آژانس 24 ساعته روشن، دسترسي بازرسان آژانس به هر مکان و تاسيساتي آزاد و ذخاير غنيسازي اورانيوم بشدت کاهش پيدا کرد. مبناي اين واگذاري امتيازات نيز مشخص بود. رئيسجمهور و وزير امور خارجهاش معتقد بودند برجام توافق متوازني است، ايران به ازاي هر امتيازي که ميدهد امتياز ميگيرد، ضمانت اين توافق و سازوکار حلوفصل اختلافات نيز تعبيه شده است و از اين جهت تهديدي توافق را تهديد نميکند. به عنوان مثال روحاني قطعنامه شوراي امنيت و ظريف اظهارات و تعهدات وزير خارجه آمريکا را ضمانت توافق ميدانستند و جمله «امضاي کري تضمين است» تيتر يک رسانههاي وابسته به دولت نيز شد. منظور ظريف از سازوکار حل اختلافات همان مکانيسم ماشهاي بود که نهتنها به کار ايران نيامد، بلکه به عنوان اهرم فشاري براي بازگرداندن تحريمها عليه ايران نيز توسط کشورهاي اروپايي استفاده شد يا آمريکا ايران را تهديد کرد که سازوکار ماشه را عليه ايران فعال ميکند. توافق متوازن هم در واقعيت يک عبارت تبليغاتي بيش نبود، يک روز پس از توافق هنگامي که ايران فرآيند اجراي تعهدات خود را شروع کرد و کشورهاي غربي قرار شد 6 ماه بعد تعهدات خود را عملياتي کنند مشخص شد توافق متوازني ديگر وجود نخواهد داشت، چه؛ ايران پيش از آنکه کشورهاي غربي تعهدات خود را اجرا کنند، تعهداتش را عملياتي کرد اما هنگامي که نوبت به اين کشورها رسيد اجراي تعهدات به آينده دور و نزديک حواله داده شد. برجام با اين حال درس بزرگي به سياستمداراني که خود را حقوقدان و متخصص در امور بينالملل ميدانستند(!) داد. حسن روحاني و محمدجواد ظريف تجربه بزرگي کسب کردند، البته در ازاي اين کسب تجربه ايران هزينه سنگيني پرداخت. ايران صنعت هستهاي خود را تبديل به يک برنامه کوچکشده هستهاي کرد تا روحاني و ظريف به جملهاي برسند که شيرين هانتر روز گذشته در گفتوگو با روزنامه اعتماد بيان کرد: من اميدي ندارم که اروپا تمامقد به صحنه بيايد و با آمريکا رودررو شود تا بخواهد توافق هستهاي را نجات دهد، چرا که اين مسأله با واقعيات موجود در روابط اروپا و ايالاتمتحده همخواني ندارد. ما ميدانيم نه رفتار آمريکا و نه رفتار اروپا براساس «حق» و «قانون» نيست اما در روابط بينالملل اين حق و قانون نيستند که تعيينکنندهاند. البته همچنان معلوم نيست که ظريف و روحاني از تجربه تلخ برجام درس گرفتهاند يا نه. حسن روحاني و وزارت امور خارجه همچنان برجام را بهرغم آنکه اين توافق هيچ عايدياي براي آنان و ايران نداشته، مثبت تلقي ميکنند، البته شايد ستايشهاي آنان از برجام به اين علت است که خود نميخواهند بر آتش خرمن تکمحصولي دولت خود بدمند.