logo
برگزیده
تحلیل ها

اندیشکده آمریکایی: شراکت ایران و چین، واشنگتن را در منطقه به چالش خواهد کشید

منبع
مشرق
بروزرسانی
اندیشکده آمریکایی: شراکت ایران و چین، واشنگتن را در منطقه به چالش خواهد کشید

مشرق/ متن پيش رو در مشرق منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست

يک انديشکده آمريکايي مدعي شد توافق راهبردي ۲۵ ساله ايران و چين مي‌تواند دامنه رقابت آمريکا و چين را به شدت به مناطق جديدي از جهان گسترش دهد و سرآغازي براي به چالش کشيدن آمريکا در خليج فارس باشد.

 مرکز مطالعات راهبردي و بين‌المللي در مقاله‌اي به قلم آنتوني کوردزمن از مديران ارشد اين انديشکده آمريکايي نوشت: افزايش مداوم رقابت استراتژيک آمريکا با چين در موضوع تجارت و درياي چين جنوبي چنان ابعاد زيادي به خود گرفته گاهي تغيير رفتار چين در مناطق ديگر به آساني ناديده گرفته مي‌شود. اما در هفته گذشته، چين دست به اقدامي زده که مي‌تواند تأثير واقعاً مهم و حياتي روي اين رقابت داشته باشد.

مخاطبان گرامي، محتوا و ادعاهاي مطرح‌شده در اين گزارش، صرفاً جهت تحليل و بررسي رويکردها و ديدگاه‌هاي انديشکده‌هاي غربي منتشر شده است و ادعاها و القائات احتمالي اين مطالب هرگز مورد تأييد مشرق نيست.

اين انديشکده مي‌نويسد: محمدجواد ظريف وزير خارجه ايران  اعلام کرده است که ايران در حال مذاکره با چين بر سر يک توافق است؛ توافقي که دو کشور را به شرکاي استراتژيک تبديل مي‌کند. اين توافق مي‌تواند دامنه رقابت آمريکا و چين را به شدت به مناطق جديدي از جهان گسترش دهد. طرحي ۱۸ صفحه‌اي از چنين توافقي به زبان فارسي درز کرده که اگرچه اصالت آن نامعلوم است، اما با گزارش‌هاي قبلي مبني بر اينکه چنين توافقي در حال بررسي است، همخواني دارد.

گزارش‌هاي متعدد نشان مي‌دهند که توافق واقعي، رابطه استراتژيک جديد و بسيار مهمي را بين چين و ايران برقرار خواهد کرد که در نتيجه آن، دو کشور به شرکاي استراتژيک تبديل خواهند شد و اين مي‌تواند سرآغازي براي ايجاد چالش جدي چين براي جايگاه آمريکا در خليج فارس و اقيانوس هند باشد.

منافع راهبردي شراکت راهبردي ۲۵ ساله براي ايران
کوردزمن به مفاد احتمالي اين توافق اشاره مي‌کند و مي‌نويسد: به علاوه، گرچه ممکن است اين گزارش‌ها مبالغه‌آميز باشند، اما حاکي از اين هستند که توافق مذکور دربرگيرنده روابط نظامي مهمي خواهد بود و مي‌تواند به فروش عمده تسليحات چيني به ايران، سرمايه‌گذاري اقتصادي حدوداً ۴۰۰ ميليارد دلاري چين در ايران طي ۲۵ سال و ايفاي نقش عمده چين در مدرن‌سازي راه‌آهن، بنادر، شبکه‌هاي نسل پنجم و ارتباطات منجر شود. در مقابل، چين نيز نفت، فرآورده‌هاي نفتي و گاز ايران را در طي ۲۵ سال آينده با تخفيف خريداري خواهد کرد. به علاوه، چين مي‌تواند ايران را به بخشي از طرح کمربند و جاده خود تبديل کرده و مناطق آزاد تجاري در ايران، شامل ماکو در شمال غربي، آبادان در نزديکي عراق و قشم که جزيره‌اي در خليج فارس است، ايجاد کند.

همچنين گزارش‌ها حاکي از اين است که اين توافق منجر به دسترسي چين به جاسک خواهد شد، بندري مهم در ايران که خارج از تنگه هرمز واقع شده است. آموزش و رزمايش‌هاي مشترک نظامي، تحقيق و توسعه در زمينه ساخت سلاح و به اشتراک‌گذاري اطلاعات- که به لحاظ نظري بر مبارزه با مواد مخدر، تروريسم، قاچاق انسان و جرائم برون‌مرزي متمرکز است، اما در عمل، قابليت‌هاي ايران را براي مقابله با همسايگان عرب خود و آمريکا افزايش خواهد داد- از ديگر بندهاي اين قرارداد اين شمار مي‌روند.

مسائل مربوط به نوع سلاح‌هايي که چين قرار است به ايران بفروشد و فناوري‌هاي جديدي که ممکن است به اين کشور انتقال دهد، تاکنون حل‌نشده باقي مانده‌اند. در مورد سرمايه‌گذاري چين در تأسيسات توليد انرژي ايران نيز همين مسئله وجود دارد، گرچه مقامات ايران تصريح کرده‌اند که در تلاشند به ظرفيت توليد بيش از ۸ ميليون بشکه در روز برسند و اين ظرفيت را حفظ کنند. البته اينها احتمالاً ملاحظات کاملاً واقعي هستند. وقتي اين گزارش‌ها را با همه شرايط موجود مورد بررسي قرار مي‌دهيم، احتمال درست بودن آنها باورپذيرتر مي‌شود. چين در طي جنگ ايران و عراق- که به سال‌هاي ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ برمي‌گردد- شروع به گسترش موقعيت استراتژيک خود در منطقه خليج فارس کرد. از آن زمان، چين ضمن افزايش حضور در خليج فارس، حضور ديپلماتيک، سفرها و فعاليت‌هاي سياسي خود را نيز بطور مداوم افزايش داده است.

اگر فعاليت‌هاي چين را تنها در دهه قبل مورد بررسي قرار دهيم، معلوم مي‌شود که اين کشور علاوه بر اينکه به دنبال واردات انرژي موردنياز خود از خليج فارس و رقابت با آمريکا و هند است، در انتظار روزي است که در خليج فارس و اقيانوس هند نيز به اندازه آسيا و اقيانوسيه به يک قدرت واقعي تبديل شود. چين تلاش کرده حضور نظامي و اقتصادي خود را گسترش دهد و براي فروش تسليحات نيز اقدامات عمده‌اي داشته است- گرچه تاکنون به جز فروش موشک‌هاي سطح به سطح به عربستان سعودي و مجموعه‌اي نامعلوم از فناوري‌هاي موشکي به ايران، موفقيت چنداني نداشته است.

سرمايه‌گذاري عظيم چين در منطقه خليج فارس

در ادامه اين گزارش آمده است: چين پاکستان را نيز در طرح کمربند و جاده خود به شريکي کليدي تبديل کرده و در حال حاضر، در توسعه و مديريت بندر گوادر پاکستان نقشي مهم ايفا مي‌کند. اين بندر در درياي عرب واقع شده و به لحاظ اداري تحت کنترل وزارت کشتيراني پاکستان قرار دارد، اما به لحاظ عملياتي در کنترل نهادي موسوم به شرکت هلدينگ بنادر برون‌مرزي چين است. چين به گسترش حضور خود به سمت شرق در کامبوج و ميانمار نيز ادامه مي‌دهد و بندر هامبانتوتا در سري‌لانکا را نيز توسعه داده است.

سرمايه‌گذاري‌هاي چين در منطقه خليج فارس هنوز محدود است و شرکاي تجاري آن، همراه با فرآيند توليد نفت و تأثير تحريم‌هاي آمريکا بر ايران با نوسان شديد مواجه بوده‌اند. در واقع تحريم‌هاي آمريکا کل واردات نفت چين از ايران را از ۳.۸ ميليارد دلار در سال ۲۰۱۹ (يعني ۱۰.۸ درصد تجارت چين در منطقه خليج فارس) به ۱.۸ ميليارد دلار (يعني تنها ۴.۹ درصد) در سال ۲۰۲۰ کاهش داد.

البته چين براي تبديل يک دهکده ماهيگيري در عمان به منطقه ويژه اقتصادي رقمي حدود ۱۰.۷ ميليارد دلار سرمايه‌گذاري کرده است. همچنين، علاوه بر سرمايه‌گذاري حدوداً ۳۰۰ ميليون دلاري در پايانه جديدي در منطقه خليفه ابوظبي، در بندر حمد قطر و شهر جديدي موسوم به مدينه الحرير در کويت نيز سرمايه‌گذاري کرده است. طبق گزارش‌ها، براي سرمايه‌گذاري در زمينه فناوري‌هاي پيشرفته در بحرين نيز در حال مذاکره است.

اين اقدامات چين، علاوه بر دلايل اقتصادي، دلايل روشن استراتژيک نيز دارد، زيرا به دنبال رقابت با نفوذ و قدرت‌نمايي آمريکا در منطقه است. يکي از منافع کليدي آن، محاصره هند با استفاده از پاکستان، برقراري ارتباط با آسياي مرکزي و افزايش حضور دريايي در اقيانوس هند است.

اهميت تأمين امنيت انرژي براي چين

منفعت استراتژيک ديگري که اهميت بيشتري نيز دارد، دسترسي به صادرات نفت خليج فارس و محدود کردن قابليت نفوذ آمريکا در جريان نفت چين در شرايط بحران يا جنگ است. چين در حال حاضر بزرگ‌ترين واردکننده نفت دنياست و وابستگي آن به واردات نفت پيوسته افزايش مي‌يابد. اين کشور اکنون بيش از ۷۰ درصد از کل نفت مصرفي خود را وارد مي‌کند و بيش از ۴۰ درصد اين واردات را از خليج فارس انجام مي‌دهد.

اداره اطلاعات انرژي آمريکا (EIA)، عوامل مؤثر در اين وابستگي مهم چين را در اوايل سال جاري به صورت زير خلاصه کرده- گرچه بحران کوويد ۱۹ تقاضاي آن در سال ۲۰۲۰ را کاهش داده است:

«عوامل مختلفي در افزايش واردات نفت خام چين در سال‌هاي اخير دخيل بوده است. گرچه توليد داخلي نفت خام چين در سال ۲۰۱۹ به اندازه ۰.۱ ميليون بشکه در روز افزايش يافته- بطور ميانگين به ۴.۹ ميليون بشکه در روز رسيده است- اما اساساً از سال ۲۰۱۲ ثابت باقي مانده و از ۴.۸ تا ۵.۲ ميليون بشکه در روز متغير بوده است. در مقابل، بر اساس برآوردهاي اداره اطلاعات انرژي آمريکا، مصرف نفت خام و ديگر مايعات چين در سال ۲۰۱۹ حدود ۰.۵ ميليون بشکه در روز افزايش يافته و به ۱۴.۵ ميليون بشکه در روز رسيده و واردات خالص نفت خام و ديگر مايعات آن در سال ۲۰۱۹، حدود ۰.۴ ميليون بشکه در روز افزايش کرده و به ۹.۶ ميليون بشکه در روز رسيده است.

واردات نفت خام چين در سال ۲۰۱۹ به دليل ذخيره استراتژيک نفت خام و افزايش موجودي نفت خام تجاري به خاطر توسعه پالايشگاه‌ها نيز افزايش يافته، چون شروع عمليات پالايشگاه‌ها مستلزم افزايش ذخيره نفت است. در سال گذشته، ظرفيت پالايشگاهي چين ۱ ميليون بشکه در روز افزايش داشت و دليل آن عمدتاً فعال شدن دو مجموعه پالايشگاهي و پتروشيمي جديد بود که هر کدام ۰.۴ ميليون بشکه در روز ظرفيت دارند. در نتيجه، فرآوري پالايشگاهي نيز در سال ۲۰۱۹ به بالاترين ميزان خود رسيده و بطور ميانگين ۱۳ ميليون بشکه در روز شده است.»
 
اين وابستگي نشان مي‌دهد که چين حضور خود در منطقه اقيانوس هند را پيوسته افزايش داده است تا بتواند مسيرهاي تجارت دريايي و جريان نفت خود از خليج فارس را ايمن و محفوظ نگه دارد. به همين دليل بوده که شي جين‌پينگ رئيس‌جمهور چين در سال‌هاي ۲۰۱۶ و ۲۰۱۸ به منطقه خليج فارس سفر کرده است (و برخي گزارش‌ها حاکي از اين است که تاريخ مذاکره او با ايران براي اين توافق به سال ۲۰۱۶ بازمي‌گردد). چين از نقش خود در نيروهايي ضد دزدي دريايي که براي مقابل با دزدان دريايي سومالي شکل گرفت براي قدرت‌نمايي دريايي در آن بخش از اقيانوس هند استفاده کرده و در جيبوتي، در نزديکي انتهاي شرقي درياي سرخ، يک پايگاه دريايي و يک بندر جديد ايجاد کرده است.

آمريکا رويکرد چين را به نفع ايران را تغيير داد
روي آوردن به ايران، از چند جهت تغيير رويکرد مهمي براي چين خواهد بود. تاکنون، بيشتر واردات نفت خام چين- به خصوص بعد از وضع مجدد تحريم‌هاي آمريکا عليه ايران که با خروج دولت ترامپ از توافق هسته‌اي برجام انجام گرفت- از کشورهاي عرب خليج فارس بوده است. به باور بسياري از تحليل‌گران، چين با افزايش تنش بين ايران و کشورهاي عرب حوزه خليج فارس بي‌طرف باقي خواهد ماند يا به سمت کشورهاي عربي متمايل خواهد شد- چرا که علاوه بر برخورداري از نفت و گاز بيشتر و پول به مراتب بيشتر، با تحريم‌هاي آمريکا نيز روبرو نيستند.

اما احتمالاً افزايش مداوم تنش بين ايالات متحده و چين، موجب تغيير موضع چين شده است. از جمله اين تنش‌ها، رويارويي فزاينده چين با آمريکا در موضوع تجارت، تايوان و درياي چين جنوبي بوده است و اين رويارويي‌ها با اظهارات پمپئو وزير خارجه آمريکا در ۱۳ ژوئيه که در آن ادعاهاي دريايي چين را نامشروع خوانده بود، تشديد شد.

همچنين اين تنش‌ها به نقطه‌اي رسيده که وضعيت نظامي آمريکا و چين در کل منطقه از درياي چين جنوبي تا تنگه مالاکا و اقيانوس هند تا خليج فارس، مرتباً محل رقابت بوده است. برگزاري رزمايش‌هاي نظامي، انجام پروازهاي شناسايي و حضور کشتي‌هاي جنگي چين و آمريکا در همين راستاست. صحبت از همکاري مرتباً پوچ‌تر و بي‌معني‌تر مي‌شود. در استراتژي جديد آمريکا که در سال ۲۰۱۷ اعلام شد، چين و روسيه به عنوان تهديدات بالقوه اصلي براي آمريکا معرفي شدند و چين اخيراً در مخالفت فعالانه با تمديد تحريم تسليحاتي سازمان ملل عليه ايران، به روسيه پيوسته است.

دلايل احتمالي چين براي شراکت راهبردي با ايران
اين انديشکده آمريکايي به نيات و اهداف احتمالي چين در اين خصوص هم مي‌پردازد: شايد اين رويدادها توضيح دهند که چرا چين حالا خواهان امضاي يک توافق با ايران است، به خصوص اگر احساس کند که نتيجه نهايي اين توافق، وادار کردن کشورهاي عرب خليج فارس به دست به دامن پکن شدن و نه واکنش خصمانه به آن خواهد بود. چرا که اين کشورها در حال حاضر بطور فزاينده‌اي در مورد تمايل آمريکا به ماندن در منطقه و مشارکت آن در هرگونه اقدام مهم نظامي نگران هستند.

همچنين ممکن است چين احساس کند که مي‌تواند با کمترين ريسک، از برگ برنده ايران عليه آمريکا استفاده کرده و همچنان ايران و کشورهاي عرب همسايه‌اش را به رقابت با هم تحريک کند. شايد هم تصور مي‌کند که با وابستگي ايران به چين، در صورت بروز هرگونه جنگ ايران با آمريکا يا همسايگانش، ريسک درگيري مستقيم چين در آن بسيار محدود خواهد بود. به علاوه، ممکن است فکر کند که مي‌تواند به عنوان تعديل‌کننده تنش بين ايراني‌ها و اعراب به بهاي ضربه زدن به ايالات متحده منفعتي به دست آورد.

آمريکا نمي‌تواند روي متحدان عرب خود حساب کند
بايد تأکيد کرد که گرچه گزارش‌ها درباره شراکت ايران و چين همچنان غيرقابل پيش‌بيني است، اما برخي مسائل روشن به نظر مي‌رسد. حتي اگر همه اين گزارش‌ها نادرست باشند، بديهي است که آمريکا همچنان با رقابت استراتژيک روزافزون با چين در خليج فارس و ديگر مناطق، بسيار فراتر از درياي چين جنوبي و تايوان روبرو خواهد بود. همچنين کاملاً روشن است که آمريکا نمي‌تواند روي شرکاي استراتژيک عرب خود حساب کند، مگر اينکه به جاي تهديد مکرر به ترک منطقه و جدال بر سر تقسيم مسئوليت، نشان دهد که در خليج فارس خواهد ماند و شريکي واقعي خواهد بود. آنچه به همين اندازه مهم است اينکه، ممکن است ايران براي مقابله با تحريم‌ها و واردات سلاح گزينه‌اي داشته باشد که سياست‌گذاران آمريکايي به‌درستي مورد توجه قرار نداده‌اند؛ گزينه‌اي که ممکن است روسيه نيز در آن نقش ايفا کند. به علاوه، روشن است که ميزان رقابت آمريکا و چين همچنان افزايش خواهد يافت. اکنون رقابت با چين و روسيه صرفاً به معناي تقويت نيروهاي نظامي آمريکا براي مقابله با نيروهاي نظامي دو قدرت بزرگ ديگر نيست، بلکه به معناي رقابت نظامي و غيرنظامي در مقياس جهاني است.
 

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar