سرمقاله وطن امروز/ تحریف، عنصر اصلی سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران
وطن امروز/ « تحريف، عنصر اصلي سياست فشار حداکثري آمريکا عليه ايران » عنوان يادداشت روزنامه وطن امروز به قلم حسن داناييفر(سفير اسبق ايران در عراق) است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
تحريف حقايق، عنصر اصلي راهبرد فشار حداکثري آمريکا عليه ايران است. بايد توجه داشت که سياست فشار حداکثري آمريکا عليه ايران بخشهاي متنوع و گوناگوني دارد و منحصر به عرصه اقتصادي نيست، بلکه يک سياست همهجانبه است. تحريف، بازوي رواني، رسانهاي و فرهنگي دشمن در اعمال فشار حداکثري است و تحريم بازوي اقتصادي آن. تحريمها جان، رفاه و آسايش مردم را هدف گرفتند و تحريفها، روان، امنيت خاطر و آرامش مردم را. تحريف يا همان وارونه نشان دادن حقايق، در خدمت اهداف تحريم دشمن قرار ميگيرد. وقتي يک قدرت پوشالي را بزرگ جلوه ميدهند يا وقتي دشمن در حال فروپاشي را قوي و بانشاط نمايش ميدهند، اين وارونهنماييها اثر منفي خود را خواهد گذاشت و با تاثيرگذاري بر نظام محاسباتي مردم و مسؤولان، مقاومت در برابر فشارها و تحريمها را خواهد شکست. اينجاست که بايد گفت تحريف نقش مهمي در موفقيت تحريمها ايفا ميکند.
برخي جريانات رسانهاي در داخل و خارج کشور سعي ميکنند نقاط قوت کشور را به عنوان نقاط ضعف نشان دهند و از ارزش آنها بکاهند، اين خطمشي قطعا ابزاري در دست دشمنان خواهد بود براي شکستن سد مقاومت ملت ايران. شما نگاه کنيد چگونه برخي رسانهها سعي ميکنند از رژيم صهيونيستي يک تصوير قدرتمند نشان دهند، در حالي که اين تصوير با واقعيت همخواني ندارد و اين رژيم جعلي به سوي موعد افول خود در حرکت است.
رهبر معظم انقلاب بدرستي بر نکته ارزشمندي تاکيد کردند: واقعا تا ما بر جريان تحريف غلبه نکنيم بر جريان تحريم هم غلبه نخواهيم کرد و اگر توانستيم از اين جريان عبور کنيم، از تحريمها هم بسادگي عبور خواهيم کرد. اما راه عبور از اين جريان چيست؟ تکيه بر خودباوري. خودباوري پادزهر جريان تحريف است. ما به چالشها بايد به گونهاي نگاه کنيم که اين چالشها قابل درمان است. نگوييم راهحل اين چالشها مشروط و موکول به فلان اتفاق خارجي است، نگوييم حل اين مشکل و گشايش در امور مشروط به ارتباط با آمريکاست. در چند سال گذشته ما به چشم ديديم که ارتباط با آمريکا هيچ يک از مشکلات کشور را حل نکرد. آمريکاييها نهتنها به تعهدات خود عمل نکردند، بلکه از اصل توافقنامه با ايران نيز خارج شدند. همه اين وقايع بخوبي نشان داد اميد بستن به اتفاق و گشايشي خارج از مرزها، راه درستي براي عبور کشور از مشکلات نيست. ما بايد از اين نوع نگاه عبور کنيم. نبايد دشمن را آنقدر بزرگ کرد و خود را آنقدر کوچک ديد که راه چاره همه مشکلات داخلي را در دستان دشمنان ببينيم. البته اين را هم بگويم که نبايد در اين بين به افراط و تفريط دچار شد. نبايد دشمني را که قدرتمند است دستکم گرفت. به هرحال بايد بدانيم در مواجهه با دشمن، تکيهمان بايد به ظرفيتهاي ذاتي خودمان باشد. ما توانمنديها و ظرفيتهاي عظيمي در کشور داريم، جمعيت زيادي از نيروهاي جوان و بانشاط را داريم، ما ميتوانيم در کشور به توليد ثروت قابل قبولي برسيم و به معادن و منابع خام خود ارزش افزودهاي اضافه کنيم و از خامفروشي منابع و معادن خود دست بکشيم. نديدن همين ظرفيتها نيز به نوعي تحريف حقايق است. غفلت از امکانات عظيمي که ما در داخل کشور داريم، نوعي تحريف حقايق است. ما بايد نگاه خود به کشور و تهديدات دشمن را بر اساس واقعيات حقيقي تنظيم کنيم. متاسفانه گاهي در فضاي اهل قلم داخل کشور مشاهده ميشود عدهاي به جاي تنوير افکار عمومي نسبت به تحريف حقايق کشور، مشي سکوت در پيش ميگيرند و واکنشي به اين خطمشي فکري نشان نميدهند که اين رويکرد غلطي است. فرهيختگان و نخبگان کشور بايد حساسيت خود در اين زمينه را حس کنند و توجه داشته باشند که حقايق کشور پوشانده نشود و نقاط قوت، نقاط ضعف جلوه داده نشود و دشمن، بزرگتر و قويتر از آنچه هست به نمايش گذاشته نشود.
جنس موضوع تحريف، از جنس مسائل فرهنگي و چالشهاي فرهنگي است، به همين علت هم هست که عهدهدار اصلي مقابله با اين جريان، علاوه بر دولت و دولتمردان، اهالي فرهنگ و قلم هستند. بعد از مسؤولان دولتي و اهل قلم، آحاد ملت بايد احساس وظيفه کنند و نگذارند جريان تحريف به اهداف خود برسد، چراکه اين يک مساله ملي است. نقاط قوت يک ملت و کشور را تضعيف کردن و آن را وارونه نشان دادن، يک مساله ملي است و ميطلبد همه ملت به آن حساسيت نشان دهند و نگذارند اين جريان در ذهن آحاد مردم ريشه بدواند.