فقط در بساط دستفروشها کرونا پیدا میشود؟
ايران/متن پيش رو در ايران منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
ترانه بنييعقوب/ «کرونا اگر به مردم يک ضربه زد به ما هزار ضربه زد حالا با اسم مقابله با کرونا ميخواهند ما را از نان خوردن بيندازند. يعني فقط دستفروشي باعث شيوع کرونا ميشود؟» اين حرف مشترک دستفروشان چهارراه وليعصر است. از چند هفته پيش بنرهايي در خيابان نصب شد که هشدار ميداد براي قطع زنجيره بيماري کرونا و مبارزه با آن، از دستفروشان خريد نکنند تا اينکه در جاي مشخصي ساماندهي شوند. دستفروشهاي وليعصر ميپرسند يعني هيچ شغل ديگري جز دستفروشي براي مردم خطر ندارد؟ آيا فضاهاي سربسته کسب و کار مثل پاساژها کسي را در معرض بيماري قرار نميدهد؟ آنها ميپرسند در اين شرايط بد اقتصادي چه جايگزين ديگري براي کار دارند؟ دو هفته بيشتر است که آنها نميتوانند در خيابان بساط پهن کنند.
عمو فرهاد از قديميهاي اين کار است و سالهاست که در چهارراه وليعصر دستفروشي ميکند. لباس ميفروشد و حالا دوازده روز است که بيکار است: «البته اگر بخواهم درستتر بگويم، بايد بگويم مدتهاست بيکارم. قبل از عيد کرونا بساط ما را جارو کرد. برج دو دوباره برگشتيم سرکار هرچند درآمدمان نصف شد اما باز يک آب باريکهاي مانده بود که آن را هم گرفتند. پارسال هم با همين طرح ما را بيکار کردند. گفتند ساماندهي ميکنيم و حالا هم کرونا را بهانه کردهاند. برج سوم بنر زدند که ساماندهي ميکنند بعد بنر را عوض کردند و گفتند به خاطر کرونا جمعمان ميکنند. گفتهاند اين طرح را تا آخر سال اجرايي ميکنند. خب يک کسي به ما بگويد حالا ما چکار کنيم که سرمايهاي نداريم؟ با کدام پول و سرمايه کار جديد راه بيندازيم.» عموفرهاد، مستأجر است و به قول خودش چهار سر عائله دارد و مانده است با کدام درآمد زندگياش را اداره کند. اميدوار است در اين شرايط فکري به حالشان کنند نه اينکه اينطور بيکار رهايشان کنند.
علي آقا 35 سال است دستفروشي ميکند. تيشرت ميفروشد و کسي در راسته چهار راه وليعصر نيست که اسمش را نشنيده باشد: «قبل از عيد تا ارديبهشت ماه که بيکار بوديم حالا چرا اين کار را با ما ميکنند؟ روزي 50 – 60 هزار تومان در ميآوردم؛ کم بود اما از هيچي بهتر بود. الان مدام توي خانه نشستهام و نميدانم چکار بکنم! آدم تحت فشار ممکن است به هر کاري دست بزند. من و بچههاي دستفروش خيلي تحت فشار هستيم. گاهي فکرهايي به سرمان ميزند که حتي تصورش هم برايت ممکن نيست.»
داستان گلايه دستفروشها، داستاني طولاني است. کشمکش دائمي ميان آنها و مسئولاني که ميخواهند به شغلشان سر و ساماني بدهند. مسئولان ميگويند بهتر است در جاي مناسبي دستفروشي کنند، تا همه معابر شهر اشغال نشود. اما دستفروشان ميگويند فضايي که مسئولان براي آنها در نظر ميگيرند نه شرايط مناسب بهداشتي دارد و نه به قول خودشان پاخور مناسبي. از همه بدتر اينکه معمولاً غرفههاي مناسب هم با عدالت به دستفروشان واگذار نميشود. حالا با شيوع ويروس کرونا دوباره اين بحث مطرح شده و قرار است در اين باره تصميمگيري شود موضوعي که باعث نگراني شديد دستفروشاني شده که تنها منبع درآمدشان همين شغل است.
بابک دانشجوي کارشناسي ارشد جامعهشناسي سالهاست دستفروشي ميکند. او ميگويد: «بعد از بازگشاييها من هم مثل خيلي از دستفروشها به کار برگشتم. بعضيها زودتر از من برگشته بودند چون تنها کاري است که دارند. دستفروشها بيمه و تعاوني و تشکلي هم ندارند تا از آنها دفاع کند. تنها سرمايهاي که دارند همان کالايي است که ميفروشند. چند وقت پيش يک سري بنر از سه راه جمهوري تا خيابان وليعصر نصب کردند مبني بر رعايت انضباط شهري و جمعآوري دستفروشان؛ دقيقاً مثل اتفاقي که سال 98 براي ما افتاد و شش ماه کار ممنوع شد. بعد هم شش ماه با ساعت مشخص يعني هشت شب به بعد کار کرديم. اتفاقي که ما را از نظر مالي به شدت ضعيف کرد. کرونا که آمد ضعيفتر شديم و حالا اين بنرها را زدهاند و کلي جنس روي دستمان مانده و نگرانيم در اين وضعيت چه بلايي سرمان ميآيد.
بعد از مدتي بنرهاي قبلي برداشته شد و بنرهاي آبي جايشان را گرفت؛ پلاکاردهايي که رويشان نوشته شده بود به خاطر قطع زنجيره انساني کرونا قرار است دستفروشها جمعآوري و ساماندهي شوند. به نظرم دليل جمعآوري بنرهاي اول اين بود که افکار عمومي با آنها همدلي نشان نداد و براي همين تصميم گرفتند کرونا را مطرح کنند. در تهران اعلام محدوديت شده اما همه کافهها و مراکز تجاري بازند. باز ديواري کوتاهتر از ديوار دستفروشها پيدا نکردند. الان دو هفته است بيکاريم. در حالي که همه از ماسک استفاده ميکنند، دستشان را مدام ضدعفوني ميکنند و از طرف ديگر در فضاي باز کار ميکنند و فضاي باز خيلي بهتر از فضاي بسته است. اين طرحها واقعاً به ما احساس نابرابري ميدهد. احساس ميکني ميخواهند همان آب باريکه را هم که اين روزها ديگر اسمش آب باريکه هم نيست، از تو بگيرند.»
بابک ميگويد: «ساماندهي هيچوقت مناسب نبوده و معمولاً محيطهايي که در اختيار دستفروشان قرار ميدهند جاهاي نامناسب و غيربهداشتي هستند که پاخور مناسبي هم ندارند و حتي هيچکدام از ويژگيهايي را که در ماده 16 قانون بهبود فضاي کسب و کار هم به آن اشاره شده رعايت نميکنند. شهرداريها طبق اين قانون موظفند فضاي مناسبي در اختيار دستفروشان قرار دهند و اصلاً اينطور نيست که دستفروشها از سر شکمسيري به اين مکانها نروند. تخصيص فضاي غرفهها هم معمولاً رانتي است و جاهاي خوب را به آشنايان ميدهند.» بابک بارها از دغدغه دستفروشاني ميگويد که اين روزها بجز خرج اوليه زندگيشان بايد نگران بيماري کرونا هم باشند: «طبق گفتههاي مسئولان هزينههاي درمان کرونا واقعاً بالاست، ما هم که بيمه نيستيم. دستفروشها در اين شرايط واقعاً بايد به کجا پناه ببرند؟»
سيدعلي مفاخريان، مديرعامل شرکت ساماندهي مشاغل و صنايع شهر اما در اين باره ميگويد: «اينکه بنرها را چه کسي نصب کرده به ما ارتباطي ندارد اما ما ميخواهيم اين شغل را ساماندهي کنيم. دستفروشان اين مناطق مگر براي کارشان مجوز دارند که حالا اين همه از تعطيلياش ناراحتند؟ ضمن اينکه ما بارها گفتهايم که دستفروشان را به رسميت ميشناسيم اما آنها قرار نيست در هر جاي خيابان که دلشان خواست دستفروشي کنند. اين خيابانها محل تردد ويلچريها و عابران پياده هم هست. ما الان يک سيستم داريم که دستفروشان ميتوانند در آن ثبت نام کنند؛ بماند که ميدانيم عدهاي واقعاً به اين شغل نياز ندارند و ميدانيم خيليها مغازه دارند اما چون برايشان به صرفه است در خيابان هم دستفروشي ميکنند. آنهايي که نياز دارند برايشان يک جايي در منطقه شش در نظر گرفته شده و ميتوانند براي ثبتنام به آنجا مراجعه کنند. اما اينکه در هر جاي تهران دستفروشي کنند اين اجازه را به آنها نميدهيم. آنهايي هم که ميگويند اين فضاها رانتي در اختيار دستفروشان قرار ميگيرد حرفشان درست نيست چون هنوز هيچ غرفهاي واگذار نشده که اين حرفها را ميزنند. کساني که اين حرفها را ميزنند کسانياند که واقعاً دستفروش نيستند يا اينکه از اينگونه دستفروشي سود بيشتري ميبرند. اصلاً اين حرفها حقيقت ندارد.»
محمدکريم آسايش، فعال اجتماعي در اين باره ميگويد: «در بنرهاي زرد که حدود دو سه ماه پيش نصب شد دستفروشي به دليل سد معبر جرم محسوب ميشد و اعلام کردند طرح انضباط شهري اجرا ميشود. بعد اما بنرهاي آبي جايگزين شد که دليل اجراي طرح را کرونا اعلام ميکرد. در شرايط حاضر ما با چند تناقض مواجه هستيم، اول اينکه با بنرهاي زرد گفتند دستفروشي سد معبر است و سد معبر جرم است و براي همين طرح جمعآوري را اجرا ميکنند. بعد وقتي خواستند طرح را اجرا کنند، بنرهاي زرد را برداشتند و بنرهاي آبي گذاشتند و گفتند به خاطر کرونا اين کار را ميکنند. طبعاً اگر به خاطر کرونا چنين طرحي اجرا ميشود بايد موقت باشد اما گفته شده طرح ادامه دارد و مثل سال 98 اجرا ميشود. اگر موقت است بايد برايش بستههاي حمايتي در نظر گرفته شود. تناقض ديگر هم اين است که طرحهاي جمعآوري با مصوبه شرکت ساماندهي مشاغل سيار و بيکانون، مغاير است. الان معلوم نيست اين طرح توسط کجا اجرا ميشود و چرا نبايد با کميته برنامهريزي ساماندهي مشاغل سيار هماهنگ باشد و چرا اعضاي شوراي شهر در مورد کميته برنامهريزي مصوبه ساماندهي مشاغل سيار و بيکانون و تشکيلش توضيح نميدهند؟ آيا دستفروشان و شهروندان نبايد از تصميماتي که براي آنها گرفته ميشود آگاه باشند؟ اين بود شورايي که ادعاي شيشهاي بودن و شفافيت ميکرد؟»
تغيير جا براي دستفروشان سخت است. محمد اين روزها به شرق تهران پناه برده و ماسک و شيلد ميفروشد: «ماسکها را از همان جايي تهيه ميکنم که داروخانهها و مراکز بهداشتي ديگر تهيه ميکنند. اجناس من بيکيفيت نيست همانطور که کالاهاي خيلي از رفقايم اجناس خوبي است. من نميدانم براي ما چه تصميمي ميگيرند اما کاش همه بدانند زندگي خيلي از ما به اندازه کافي سخت هست، ديگر به ما سختتر از اين نگيرند.»