رحمهای پولساز
شرق/متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
«اهداي تخمک زير 30 سال قدبلند و سفيد و چشمرنگي از حوالي شيراز نيازمنديم. اهداي تخمک سبزهرو و بانمک از تهران اعلام آمادگي کردند. رحم اجارهاي مطلقه و داراي سابقه بارداري موفقيتآميز از اروميه نيازمنديم. خانم مطلقه براي صيغه بارداري همراه با حقوق مکفي و محل زندگي در خراسان نيازمنديم».
اينها بخشي از آگهيهاي بازار مکاره اينستاگرامي زناني است که يا تخمک ميفروشند يا رحم اجاره ميدهند يا ازدواج موقت ميکنند تا باردار شوند و بعد از 9 ماه بچه را به خانواده در آرزوي بچهاي بدهند و خداحافظي کنند. زناني که بيش از 90 درصدشان از طبقه محروم و فرودست هستند و رنجي را متحمل ميشوند؛ براي آنکه بتوانند پول به دست آورند. زناني نهايتا 34ساله که اکثرشان سابقه زندگي شکستخورده دارند و به واسطه پيشنهادهايي از سوي دلالاني که آنها را به خانواده در آرزوي فرزند متصل ميکنند، عضوي از بدنشان را اجاره ميدهند يا ميفروشند که زندگيبخش است. زناني که عمدتا قرباني يکي از کلينيکهاي خصوصي ناباروري در شمال تهران هستند؛ چراکه پروسه اهداي تخمک و مادر جايگزين شدن در بيمارستانهاي دولتي و مراکز مرجع کار سختي است و نياز به جلسات مشاوره دارد؛ زناني که در اين کلينيک چندين و چند بار اهداي تخمک ميکنند و کسي به فکر بار روانياي که آنها تا آخر عمر با خودشان حمل ميکنند، نيست. اين گزارش روايت اين زنان است و قصه بچههايي است که از تخمکهاي اهدايي به دنيا ميآيند يا در رحم زن ديگري دوران جنينيشان را ميگذرانند.
مادر ميانجي شدن، يک شغل معمولي
پيداکردنشان کار سادهاي نبود. مراکز رسمي درمان ناباروري دوست نداشتند در ماجرا دخالت کنند و چاره، توسل به آگهيهاي اينترنتي بود. کافي است هشتگ رحم اجارهاي يا مادر جايگزين را در اينستاگرام جستوجو کنيد تا به دنياي عجيبي وارد شويد که گاهي زنان شبيه برده در آن خريد و فروش ميشوند. يکي از صفحات را دنبال ميکنم و نتيجه موفقيتآميز است. صفحه متعلق به يکي از واسطههاست. آنها به خودشان نام ليدر ميدهند. استوريهاي روزانه، دنبال زنان خوشسيما و خوشاندام براي اهداي تخمک است يا زنان مطلقهاي را ميخواهند تا به جاي مادر جايگزين 9 ماه رحمشان را اجاره بدهند. بيشتر واسطهها شمارهتلفني را هم براي ارتباط با مشتريها در صفحه گذاشتهاند. بعد از تماس با چند واسطه بالاخره يکي از آنها حاضر به صحبتکردن ميشود. خانم اسدي کارش واسطهگري ميان زنان نابارور و کساني است که از طريق اهداي تخمک و مادر جايگزين شدن روزگار ميگذرانند. او درباره اينکه بيشتر زناني که تن به اهداي تخمک و مادر جايگزين شدن ميدهند، چه کساني هستند، ميگويد: «به جز موارد بسيار محدودي مادر ميانجي و تخمک اهدايي (رحم جايگزين يا رحم اهدايي) که از دوستان بسيار نزديک هستند يا خانمي است از اقوام که حاضر به کمک و جايگزيني رحمشان و اهداي تخمک ميشود، عموما خانمهايي که داوطلب اهداي رحم يا تخمک هستند، از طبقه نيازمند جامعهاند.
من با وجود بيش از 10 سال فعاليت در اين حوزه بهعنوان ليدر چنين پروژههايي هنوز شاهد حتي يک مورد اهداي رحم يا تخمک با انگيزهاي جز نياز مالي نبودهام». او در پاسخ به اين سؤال که هر مادري چند بار ميتواند مادر ميانجي شود يا تخمک اجاره دهد، نيز ميگويد: «اين سؤال بستگي کامل به شخص اهداکننده رحم يا تخمک دارد؛ مثل ديگر موارد پزشکي سن، وزن، ميزان سلامت، بنيه عمومي و... داوطلب است که تعداد دفعات اهدا و فاصله بين دو اهدا را با تشخيص پزشک تعيين ميکند؛ اما شايد بتوان گفت عموما اهدا براي چند بار با فواصل چندينماهه براي تخمک و چندساله براي رحم امکانپذير است. بعضي از خانمها به دليل سن بالا يا مشکلاتي در تخمدانها يا به علت بعضي بيماريهاي ديگر امکان بارداري با استفاده از تخمکهاي موجود در تخمدانهاي خودشان را ندارند. براي همين است که پزشکان متخصص با استفاده از تخمک اهدايي و تلقيح آزمايشگاهي اقدام به درمان و باروري خانمي که دچار اين مشکل است، ميکنند. البته اين لقاح با استفاده از اسپرم همسر بيمار انجام ميشود و استفتائات لازم و کامل از حوزههاي علوم ديني و علما انجام شده و در شرعي و قانونيبودن اينگونه درمان کوچکترين ترديدي وجود ندارد».
اسدي همچنين درباره اينکه آيا زناني را ديده که به جنيني که حمل کردهاند، وابستگي نشان دهند، هم ميگويد: «در اين خصوص خانمها واکنشهايي بسيار متفاوت بروز ميدهند. بعضي از همان ابتدا به دليل ترس از وابستگي از انجام کار منصرف ميشوند و بعضي تا انتها هيچ علائمي از وابستگي را ندارند. بايد بگويم براي خود من اين ميزان وسعت دامنه وابستگي يا بهتر بگويم از صفر تا صد بودن اين دامنه بسيار بهتبرانگيز است. برايش جوابي ندارم اما وجود دارد. در عدهاي وابستگي بسيار زياد است و آنها حرکات جنين در بدن خود و تغذيه جنين از خون خود و بسياري دلايل ديگر را که عموما مادران عادي باردارشده عنوان ميکنند، بيان کرده و عدهاي که به هيچ عنوان وابستگي بروز نميدهند عموما اين مطلب را عنوان ميکنند که جنين از ما نيست و مثل امانت و ميهمان آن را حسب وظيفه پذيرايي و پرستاري ميکنيم و بعد تحويل صاحب امانت ميدهيم. در مورد ملاقات مادر ميانجي با خانواده يا والدين فرزند هم تفاوت سليقه صفر تا صدي وجود دارد؛ به اين نحو که بسته به روحيه والدين عدهاي تأکيد دارند که اساسا مايل به ديدن حتي يک لحظه مادر ميانجي نيستند و عدهاي در اين ديدارها و دفعات آن و در نظارت به خورد و خوراک و آرامش و زندگي مادر ميانجي به طريق افراط ميروند؛ به نحوي که در بعضي موارد آسايش و آرامش مادر ميانجي را مختل ميکنند و طبيعتا عدهاي هم معتدلتر بين اين صفر و صد عمل ميکنند». او همچنين درباره اينکه فرد اهداکننده چه خصوصياتي بايد داشته باشد، ميگويد: «در مورد اين سؤال طبيعي است که سن، قد، وزن و نداشتن بيماري خاص و انجام مشاوره ژنتيک از موارد عمومي است که مورد توجه والدين قرار دارد. عدهاي با يک ديدار و حتي بدون ديدار تخمک جايگزين را به صرف تأييد ليدر ميپذيرند و در مورد رحم جايگزين هم بسيار ساده عمل ميکنند و بعضي به دفعات خواستار ديدار و مصاحبه با داوطلب اهدا هستند. درخصوص ملاقات با مادر جايگزين در طول 9 ماه هم ماجراي افراط و تعادل و تفريط وجود دارد؛ بعضي اين امر را به ليدر ميسپارند و بعضي به طور متعادل قرارهاي هفتگي يا ماهانه دارند و عدهاي هم شايد بتوان گفت بيمارگونه و به صورت کاملا وسواسي عمل ميکنند. البته در اين موارد اخلاق و نوع برخورد مادران جايگزين هم بسيار تأثيرگذار است؛ به اين نحو که بعضي اطمينان طرف مقابل را برميانگيزند و متأسفانه بعضي با اعمال و رفتار خود باعث بياعتمادي ميشوند». اسدي درباره خاستگاه اجتماعي بيشتر زناني که تن به اهداي تخمک و رحم جايگزين ميدهند هم ميگويد: «عموم اهداکنندگان از حاشيهنشينان شهر هستند، مناطقي مانند شهريار، پاکدشت و ورامين و ملارد و مامازند. دليل اين نکته را نميدانم که چرا شهر اصفهان از شهرهاي پرتقاضا براي دريافت است و در اين شهر داوطلب اهدا بسيار کم است يا در شهرهايي مثل آبادان و اهواز و بوشهر متقاضي دريافت و داوطلب اهدا تقريبا متعادل است يا تقريبا عموم متقاضيان درمان اروپايي هستند. آلماني يا اتريشي و آسياييها، کويتي و عراقي و اردني هستند».
روايتهاي زنانه، حکايت فرح
از طريق خانم اسدي، به سپيده، فرح، فرشته و طاهره متصل ميشويم. فرح متولد سال 75، متولد اهواز و حالا ساکن رباطکريم است. او حالا هفتمين ماه از دوران بارداري جنين ديگري را ميگذراند. سبزهرو و بچهسال است. فرح اولينبار است که مادر جايگزين شده، اما تا به حال چهار مرتبه اهداي تخمک انجام داده است. او به «شرق» ميگويد: «از طريق يکي از دوستام به واسطه معرفي شدم. اينطوري ميتونم زندگيم رو بگذرونم. من 23سالمه و 16سالگي ازدواج کردم و حالا يک پسر هفتساله دارم که از يکسالگي نديدمش. از شوهرم جدا شدم و بعد با برادر 16سالهام اومدم تهران. زندگي خيلي سخته، خيلي سخت... . براي اينکه مجبور به يکسري کارها نشم، تن دادم به اين کار». فرح ميگويد که خانوادهاي که او جنينشان را حمل ميکند، آمريکا زندگي ميکنند و گاهي با خانم خانواده آنلاين حرف ميزند. فرح ميگويد: «من 35 ميليون گرفتم ماهي 700 هزار تومان هم نفقه ميگيرم. اما خانم آدم خوبيه. مثلا ما يخچال نداشتيم، ماه پيش برامون يخچال خريد. بچهشون پسره و فکر کنم خيلي منتظرشن...». الان داري يک پسر را که مال خودت نيست در شکمت پرورش ميدهي؟ اين را من ميپرسم و فرح ميگويد: «ميدوني؟ گشنگي نکشيدي که عشق و عاشقي يادت بره. من فقط امانتدار بچه مردمم. قبل از اينکه تن بهش بدم، خيلي استخاره کردم، ترسيده بودم، ميگفتم نکنه که به بچه مردم وابسته بشم، بعد ديگه خر بيار و باقالي بار کن. ولي اصلا خواست خدا و ائمه بود. اين بچه که جون گرفت من مطمئن بودم که بچه من نيست. اصلا انگار نه انگار که حاملهام. من فقط امانتدارم و به لطف خدا هيچ حس خاصي بهش ندارم. خدا واقعا بهم رحم کرده». فرح درباره اهداي تخمک هم ميگويد: «بعضيها خيلي نامردن. براي هر بار اهداي تخمک بايد نهايتا 20 تا بردارن، 10 تاش رو براي خودم بذارن که مشکلي برام پيش نياد، ولي هر 30 تا تخمک رو برميدارن، بعد خشکي دهانه رحم ميگيرم. الان قيمت اهداي تخمک حدودا سه ميليونه. ولي گاهي انقدر واسطهها نامردن که همه پول رو خودشون برميدارن، هيچي به ما نميرسه». از فرح ميپرسم واسطهاش چقدر بابت اين حاملگي پول گرفته و او ميگويد: «فکر کنم ششونيم گرفت. به ما که حرف نميزنن ولي همين حدودا بود». موقع خداحافظي از فرح ميپرسم که ميداند اسم بچه را چه ميگذارند که ميگويد: «نبايد اين چيزا رو پرسيد. بالاخره اونم زنه دلش ميشکنه. هيچوقت اين سؤال رو از زني که نميتونه حامله بشه و تو بچهش رو توي شکمت داري، نپرس».
حکايت طاهره
جلوي کلينيک... قرار داريم. بيشتر زناني که معرفي شدهاند، در اين کلينيک به خانوادهها متصل شدهاند. کلينيکي خصوصي و مشهور که فرشته هم از مشتريان ثابتش است. 31ساله، متأهل، با سابقه بيش از چهار مرتبه اهداي تخمک و حالا هم فرزند خانوادهاي متمول را در شکم دارد. جنين دختري پنجونيم ماهه که قرار است نامش پرتو باشد. دستم را روي شکمش ميگذارد و تکانهاي شديد پرتو را حس ميکنم. ميپرسم دوستش داري؟ ميگويد: «من بچه خودم رو مجبور شدم بذارم بهزيستي. اونم دختر بود. يک حالي ميشم گاهي که تکون ميخوره تو شکمم، اما قرارداد دارم، 40 ميليون پول گرفتم، بچه مردمه...». طاهره ميگويد بعد از زايمان فرزندش افسردگي شديد زايمان داشته و الان تمام نگرانياش اين است که بخواهد افسردگي کودکي را بکشد که قرار نيست با خودش به خانه ببرد. طاهره ماهانه 800 هزار تومان نفقه ميگيرد. از او سؤال ميکنم که چطور رضايت شوهرش را بابت اين کار گرفته و او ميگويد: «شوهرم زندانه، اصلا خبر نداره از داستان. دکتراي اينجا کمکم کردن اون نفهمه. اگر بفهمه، يک قمه حرومم ميکنه». طاهره ميگويد: «شوهرم مواد مخدريه و ابد داره. من مجبورم براي اينکه هم ثواب بکنم، هم زندگيم از دستم نره تخمک بفروشم و رحم اجاره بدم. تخمکام عالي هستن و خيلي کار راه انداختن...». طاهره تمام فاکتورها را به نظر ميرسد براي اهداي تخمک دارد. هم زيباست و هم وزنش زير 75 کيلوگرم. او تخمکهاي زيادي اهدا کرده و احتمالا فرزندان زيادي هم دارد که مثل دختر اصلياش از سرنوشتشان بيخبر است».
حکايت فرشته
فرشته مطلقه و 35ساله است و بهزودي مادربزرگ ميشود! فرزندش 15سالگي ازدواج کرده و ماه ديگر نوه او را به دنيا ميآورد. فرشته تا به حال دو مرتبه مادر ميانجي شده. از او درباره حسش پس از تحويل بچهها سؤال ميکنم. او ميگويد: «کلا بعد از به دنيا اومدن بچه، هر زني حس عجيبي داره. منم مثل همه زناي ديگه اين حس رو دارم، با اين تفاوت که نه پشت اتاق عمل کسي منتظرمه و نه توي خونه. سزارين ميکنم، به هوش که ميام هيچکس پشت اتاق عمل استقبالم نمياد. دارم از درد ميميرم، بيکس و تنها و بدون بچه ميرم توي بخش و صبحش بيخداحافظي برميگردم خونه. حسش مثل زنايي که بچهشون مرده به دنيا مياد. به همون تلخي، اما بعدش تموم ميشه. چون تو محتاجي و مجبوري به يک چيزايي تن بدي». فرشته ميگويد يک دختر و يک پسر براي ديگران به دنيا آورده که مادر پسر گاهي عکسهايش را برايش ميفرستد و او نديده پاک ميکند: «چرا بايد نمک رو زخمم بپاشم؟ من زخم زياد دارم، نميتونم براشون عزاداري کنم». فرشته بعد از طلاق با پدر و مادرش در مشهد زندگي ميکند و قبل از خداحافظي ميگويد :«من توانايي باروري خوبي دارم. اگر موردي بود که رحم اجارهاي ميخواست، من رو فراموش نکنيد».
حکايت عاطفه
اين تنها مدل از بازار مکاره بچهدارشدن نيست. زنان زيادي صيغه بارداري ميشوند. مرداني که حاضر نيستند فرزندشان در رحم بيگانهاي جا خوش کند، همسرشان را راضي ميکنند برايشان کسي را صيغه کند و بعد از بارداري و بهدنياآمدن بچه، رها کند و برود. زناني که تعدادشان کم نيست و بعد از جدايي فرزندشان با بحرانهاي جدي مواجه شدهاند. عاطفه 28ساله يکي از آنهاست و حالا مراحل دادگاهي و درخواست ديدار با فرزندش را ميگذراند. او ميگويد: «ماها قرارداد امضا ميکنيم و چيزي دستمون نيست. ولي اينا من رو گول زدن. مرد نامرد، با من رابطه عاطفي برقرار کرد. هي ميگفت اين بچه من و توئه؛ گفت زنش رو طلاق ميده و با هم زندگي ميکنيم. ولي بعد زايمان وقتي به هوش اومدم، من رو گذاشته بودن و رفته بودن... حتي نذاشتن يک بار بچهم رو بغل کنم، اين نهايت نامردي بود... من به اون بچه دل بستم...».
خواهران و برادراني با مادرهاي يکسان
دکتر ساغر صالحپور، رئيس کلينيک ناباروري بيمارستان طالقاني در گفتوگو با «شرق»، با بيان اينکه مبحث رحم اجارهاي و اهداي تخمک بسيار پيچيده است و بايد جوانب احتياط را در آن مدنظر قرار داد، ميگويد: «تنها به خانوادههايي ميتوان پيشنهاد داد که به استفاده از مادر ميانجي فکر کنند که زن خانواده يا به دليل مسائل مادرزادي فاقد رحم باشد يا به دليل بيماريهاي زنانه رحمش خارج شده باشد يا به دليل شيميدرماني قدرت باروري خود را از دست داده يا اينکه بارداري برايش خطر مرگ به همراه داشته باشد. درباره اهداي تخمک هم بايد دقت جدي کرد. زناني که اهداي تخمک ميکنند، بايد نهايتا دو مرتبه اين کار را انجام دهند و هر اهداي تخمک در نهايت براي يک خانواده اين اتفاق بيفتد. اول اينکه چون کسي که اهداي تخمک ميکند، دارو ميگيرد، بيهوش ميشود و به تخمدانش سوزن زده ميشود که ممکن است انجام چندينباره اين کار براي او عوارض جدي داشته باشد و از طرف ديگر اين کار ميتواند مسائل ژنتيکي جدي به همراه داشته باشد». او در ادامه ميگويد: «برخي کلينيکهاي خصوصي هستند که بدون وجدان کاري و تحقيق درباره زناني که تخمک اهدا ميکنند، از يک زن به چندين خانواده تخمک اهدا ميکنند. اين باعث ميشود چندين خواهر و برادر در خانوادههاي متعدد وجود داشته باشد و حتي ممکن است در سالهاي بعد ازدواجهايي بين خواهرها و برادرها داشته باشيم و اين جفاي جدي به اجتماع است. از طرفي اين کلينيکها با اينکه اهداي اسپرم در ايران هم غيرشرعي، هم غيرقانوني است؛ اما اين کار را هم با قيمتهاي گزاف انجام ميدهند». اين متخصص زنان ميگويد: «در جريان هستم که در يکي از کلينيکهاي خصوصي تنها با دو بار رفتوآمد، خانوادهها تخمک ميگيرند يا از رحم جايگزين استفاده ميکنند، درحاليکه بايد قراردادهاي پيچيدهاي در کار باشد. هر دو طرف تحت مطالعه روانکاوي قرار بگيرند. هر دو طرف به پزشکي قانوني مراجعه کنند و بعد از حصول اطمينان دست به اين کار زده شود. بيماري به ما مراجعه کرد که بعد از چندينبار اهداي تخمک و رحم جايگزين شدن با مشکلات عديده زنانه روبهرو شده بود و ما مجبور شديم او را بستري کنيم. بعد از بستريشدن متوجه شديم در تن اين خانم جاي چندين خودزني وجود دارد و خانم با مشکلات عديده رواني دستوپنجه نرم ميکند. کدام بيوجداني به خودش اجازه ميدهد از فردي با مشکلات رواني چندين تخمک به خانوادههاي مختلف بدهد؟ چطور ممکن است بدون درنظرگرفتن مسائلي نظير اعتياد اهداکننده، سوابق بيماري روحي و خانوادگي به او اجازه داده شود که دست به چنين کاري بزند؟». صالحپور با بيان اينکه در هر بار اهداي تخمک فقط بايد 20 تخمک از اهداکننده برداشته شود، تأکيد کرد: «در نهايت فقط بايد 20 تخمک برداشته و به يک خانواده داده شود. درست است که از منظر قرارداد قانوني اين زن هيچ حقي نسبت به جنينش ندارد، اما اگر زن بخواهد خانواده را درگير دادگاه کند و بچهاش را ببيند يا با اين کار دنبال دريافت وجه بيشتر باشد، چه کسي ميتواند به اين مسائل رسيدگي کند و جوابگوي دو طرف باشد؟». او در پايان اضافه ميکند: «براي مثال در بعضي زنان به خاطر سن بالا، يائسگي زودرس و اختلالات ديگر، با وجود سالمبودن ارگانهاي باروري به علت نداشتن تخمک از امکان باروري محروماند. در اين افراد تنها راه باروري دريافت تخمک اهدايي از يک داوطلب است. در محيط آزمايشگاه تخمک اهدايي توسط اسپرمهاي مرد که همسر گيرنده تخمک است، لقاح مييابد و جنين حاصل از اين لقاح، به رحم زن نابارور منتقل ميشود. حداکثر سن فرد گيرنده تخمک 45 سال است. البته فرد بايد کاملا از خطرات باروري در سنين بالا مطلع باشد و پس از مشاورههاي لازم با متخصص و روانپزشک براي اين کار اقدام کند. لازم است زوجي که ميخواهند با روش اهداي تخمک درمان شوند، تحت مشاوره باشند و تمام جوانب اين کار اعم از مسائل روحي، رواني، ارث و قانون و ساير مسائل را در نظر بگيرند و با آگاهي کامل درمان را آغاز کنند. آزمايشهاي اوليه پيش از درمان بايد به طور کامل انجام شود. آزمايش اسپرموگرام مرد، معاينات عمومي فيزيکي، آزمايشهاي روتين قبل از بارداري نظير سرخجه، آزمايشهاي ايمني، تعيين گروه خون و RH، ايدز، هپاتيت، معاينات لگني، بررسي حفره رحم و سونوگرافي براي اندازهگيري حجم رحم و در صورت لزوم هيستروسکوپي و لاپاراسکوپي تعدادي از اين آزمايشهاست. ضمنا رحم فرد گيرنده تخمک در زمان عمل بايد آمادگي داشته باشد که لازم است اقدامات لازم از قبل انجام شود. سن اهداکننده تخمک بهتر است بين 21 تا 34 سال باشد و ترجيحا اين فرد قبلا بچهدار شده باشد؛ چراکه شانس حاملگي را در فرد گيرنده تخمک بالا ميبرد».
رنج ازدستدادن
مريم پوري، روانشناس باليني و روانکاو، در گفتوگو با «شرق» با بيان اينکه افسردگي زايمان بين بيش از 80 درصد زنان پس از زايمان اتفاق ميافتد، ميگويد: «اين افسردگي در بين زناني که فرزندشان را سقط ميکنند بيشتر ديده ميشود که ميشود شرايط زناني را که تن به مادر جايگزين شدن ميدهند، به آن شبيه دانست. البته بسياري از اين زنان اين رنج را انکار ميکنند و با بهانههايي مانند اينکه اين بچه مال ما نيست، دردشان را انکار ميکنند. آنها بايد در شرايط ايمن درباره احساسشان صحبت کنند. در واقع حسوحال آنها بيشتر شبيه کساني است که اندوه خود را انکار و فراموش ميکنند؛ اما با هر اتفاقي مجددا آن را به ياد ميآورند و واکنشهايي غيرعادي در شرايط مختلف از خود نشان ميدهند که ميتواند دليلش همين دردي باشد که انکارش ميکنند». او در ادامه افزود: «يکي از مسائلي که هر زني بعد از زايمان تجربه ميکند، تغييرات فيزيکي است. شما فرض کنيد تمام اين تغييرات فيزيکي را در شرايطي تجربه کنيد که فرزندي نداريد. کسي هم براي اين رنج ازدستدادن با شما همدردي نميکند و شما مجبوريد اين رنج را خودتان با مسائلي مانند اينکه مثلا به خودتان بگوييد من دارم يک کار ثواب انجام ميدهم، کم کنيد. اگرچه در حين غربالگري اوليه براي انتخاب مادران جايگزين، بسياري از فاکتورهاي روانشناختي بررسي ميشوند، اما در هيچ تستي امکان لحاظکردن فاکتورهاي ايجادکننده افسردگي پس از زايمان بهويژه در شرايط خاصي مانند قرارداشتن در جايگاه مادر جايگزين، وجود ندارد».