logo
برگزیده
تحلیل ها

محکوم تعامل با ایران مسئول تقابل با ایران

منبع
شرق
بروزرسانی
محکوم تعامل با ایران مسئول تقابل با ایران

شرق/متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
 
سه ماه مانده به انتخابات رياست‌جمهوري آمريکا و دو ماه به موعد لغو تحريم‌هاي انتخاباتي ايران، هر اتفاقي در ميان اين دو کشور بيفتد محل توجه رسانه‌ها و ناظران مي‌شود تا از ميان آن نشانه‌اي براي رصد روند اتفاقات و شايد تحولات پشت‌پرده بيابند. استعفا يا برکناري ناگهاني برايان هوک از مسئوليت مديريت برنامه‌هاي وزارت خارجه ايالات متحده عليه ايران، هم‌زمان با اين دو مناسبت زماني باعث شد بسياري به اين برداشت برسند که دوران سياست اصلي ايالات متحده در قبال ايران يا همان «فشار حداکثري» به پايان رسيده و حالا هم‌زمان با مسئولش، خود سياست هم بناست کنار رود تا دولت ترامپ وارد مذاکره با ايران شود و مسئله تحريم‌ها و برنامه هسته‌اي ايران و ديگر موضوعات اختلافي حل شوند و هر که به خانه خود رود. برخي حتي زمزمه‌هاي مربوط به «گشايش اقتصادي» از سوي دولت ايران را در همين راستا مي‌ديدند. اين تحليل‌ها، البته با ناديده‌گرفتن ديگر علائم و نشانه‌ها از روابط ايران و آمريکا و نگاه نادرست به صحنه سياست داخلي ايران و آمريکا مطرح مي‌شد اما اولين نکته‌اي که براي بررسي اين معنا و به‌طورکلي معناي اين تغيير در ساختار سياست خارجي آمريکا به کار مي‌آيد، بررسي جانشين اوست. چنان‌که نشستن جان بولتون به جاي اچ‌آر مک‌مستر و بعد قرارگرفتن رابرت اوبرين به جاي بولتون در جايگاه مشاور امنيت ملي، به کار تحليل رويکرد دولت ترامپ مي‌آمد، اکنون براي بررسي اين تغيير جديد نيز شايد بهتر باشد به جاي نگاه به برکناري هوک در خلأ، جابه‌جايي او با آبرامز بررسي شود.


  اليوت آبرامز  کيست؟
اليوت آبرامز، حقوق‌دان و ديپلمات نئوکان ۷۲ساله آمريکايي، از زمان رونالد ريگان، از نيروهاي سياست خارجي جمهوري‌خواهان بوده است. او را شايد بتوان از لحاظ سابقه و مواضع سياسي با جان بولتون، ديگر مسافر نيمه‌راه قطار ترامپ مقايسه کرد؛ بولتوني که در کتاب اخيرش و در ميانه انتقادات مکرر از ترامپ و برخي اعضاي تيم او، آبرامز را «دوستي قديمي» توصيف مي‌کند. آبرامز مانند بولتون در دولت جورج دبليو بوش از حاميان جنگ عراق بود. او در دولت رونالد ريگان و در دهه 80 ميلادي معاون وزير خارجه، مدتي در جايگاه معاونت حقوق بشر و بعد در معاونت روابط قاره آمريکا بود. آبرامز در پست حقوق‌بشري‌اش مورد انتقاد گروه‌هاي حامي حقوق بشر و نيز گروه‌هاي مذهبي بود. دوران کاري او در زمينه کشورهاي آمريکاي جنوبي نيز با انتقاداتي مشابه همراه بود. تعاملات او با رهبراني در آمريکاي جنوبي که به ديکتاتوري و کشتار متهم بودند، از جمله مسائلي بود که انتقادات را برمي‌انگيخت و البته در همين عرصه هم بود که داستان پرحاشيه ايران- کنترا رخ داد و کار او را به دادگاه کشاند. بعد از حکم دادگاه، عفو توسط جورج اچ دبليو بوش، او در دولت بوش پسر دستيار ويژه رئيس‌جمهور در زمينه دموکراسي، حقوق بشر و عمليات بين‌المللي در شوراي امنيت ملي شد و سپس سمت مدير ارشد شوراي امنيت ملي در خاور نزديک و آفريقاي شمالي را نيز در اختيار گرفت. اين انتصاب همان زمان هم با انتقاداتي مواجه شد که سوابق آبرامز را نشانه رفته بود. او در همان زمان با موضوع ونزوئلا هم درگير شد و گفته شد کودتاي سال ۲۰۰۲ عليه هوگو چاوز، رئيس‌جمهور وقت ونزوئلا با حمايت او انجام شده است. در دولت دوم بوش، آبرامز در جايگاه معاون مشاور امنيت ملي در راهبرد دموکراسي بين‌المللي قرار گرفت و از همراهان کاندوليزا رايس، معاون وقت وزير خارجه، در تعاملاتش در زمينه خاورميانه بود.
  ايران- کنترا- مک‌فارلين، رسوايي چندجانبه
ماجراي مک‌فارلين در ايران از ماجراهاي مشهور تاريخ سياست است. از زاويه ديد ايراني، آن داستان به تعامل نيروهاي سياسي ايراني با مذاکره‌کنندگان از سوي طرف آمريکايي و در صدر آنها، رابرت مک‌فارلين، ديپلمات و مشاور اسبق امنيت ملي مربوط بود و نقش مقامات ايران. هما‌ن‌طورکه در ايران اين ماجرا جنجالي جدي به پا کرد، در طرف آمريکايي اما دولت از چند زاويه از خطوط قرمز عبور کرده بود. از طرفي، در اين فرايند دولت رونالد ريگان به سراغ فروش و تحويل تسليحات به ايران رفته بود که طبق قوانين آن زمان و نيز اين زمان ايالات متحده، خلاف قوانين و برخي منافع آمريکا بود. از طرف ديگر بنا بود سوي ديگر اين توافق و نتيجه تعامل با ايران، به کار تأمين بودجه کنتراها، مخالفان راست‌گراي دولت سوسياليست وقت نيکاراگوئه بيايد. حمايت از شورشيان مخالف يک دولت سوسياليست در قاره آمريکا، البته در راستاي رويکرد دولت وقت آمريکا بود اما کنگره آمريکا با تصويب قوانيني ادامه حمايت از اين گروه را ممنوع کرده بود و از اين جهت اقدام دولت از اين زاويه نيز برخلاف تعهدات دولت بود. رسوايي معروف به ايران- کنترا در آن زمان با الهام از رسوايي بزرگ «واترگيت» که از عوامل سقوط دولت ريچارد نيکسون، ديگر رئيس‌جمهور جمهوري‌خواه بود، به نام «ايران‌گيت» نيز مشهور شد. رونالد ريگان در سخنراني‌هاي تلويزيوني در اين زمينه نهايتا مسئوليت اقدامات انجام‌شده شامل اقداماتي را که به گفته او بدون اطلاع وي پيگيري شده بود، پذيرفت و از مردم عذرخواهي کرد. گرفتارشدن آبرامز در اين پرونده اما به نقش او در تلاش‌ها براي مديريت ضربه سياسي واردشده مربوط بود. او در تحقيقات کنگره و در جلسه استماع در اين زمينه چندين بار اطلاع از هر گونه تلاش براي تجهيز کنتراها در نيکاراگوئه را انکار کرد اما بعدها تحقيقات در اين زمينه نشان داد او از تعاملات با ايران و نيکاراگوئه در اين زمينه و تلاش‌هاي اوليور نورس، از نيروهاي شوراي امنيت ملي آمريکا در اين زمينه آگاه بوده است. بابت اين دروغ‌گويي به کنگره و خودداري از همکاري، آبرامز محکوم شد. حکم او البته جريمه اندک ۵۰ دلار، آزادي مشروط به مدت دو سال و صد ساعت خدمات اجتماعي بود، اما صرف‌نظر از شدت اين حکم، صرف اين محکوميت به نقطه‌اي مهم و کليدي در کارنامه او تبديل شد که هم نقش او در رسوايي ايران‌گيت را برجسته مي‌کرد و هم عدم همکاري او با نهادهاي ناظر را. آبرامز البته کمي بعد از صدور اين حکم، از سوي رئيس‌جمهور بعدي جمهوري‌خواه، يعني جورج بوش شماره ۴۱، عفو رياست‌جمهوري دريافت کرد اما برجستگي اين نقطه در کارنامه او باعث شد انتصاب او به سمت جديد در زمينه ايران از سوي بسياري از رسانه‌هاي آمريکا با تيتر «انتصاب محکوم ماجراي ايران- کنترا» گزارش شود.
  منتقد ترامپ به کابينه‌اش مي‌پيوندد
آبرامز پيش از پيروزي دونالد ترامپ در انتخابات رياست‌جمهوري سال ۲۰۱۶ از جمله منتقدان او بود و پيش‌بيني شکست سنگين او را مي‌کرد. اين مسئله البته براي شخص رئيس‌جمهور مهم شد؛ تا جايي که در سال اول دولت ترامپ و زماني که رکس تيلرسون، وزير خارجه وقت آمريکا او را براي سمت معاونت در نظر گرفت، ترامپ با وجود حمايت‌هايي که در حلقه مشاورانش از او مي‌شد، با انتصاب او مخالفت کرد. دو سال بعد اما وزير خارجه بعدي، مايک پمپئو که اکنون هم اين سمت را در اختيار دارد، آبرامز را به عنوان نماينده ويژه در امور ونزوئلا انتخاب کرد؛ يعني عملا همتاي برايان هوک در زمينه ونزوئلا. اين انتصاب البته مانند انتصاب او در دولت بوش با زنده‌شدن بحث سوابق آبرامز همراه بود و انتقادهايي را به‌همراه داشت. معروف‌ترين اين منتقدان، ايلهان عمر، نماينده جوان دموکرات مجلس نمايندگان بود که در جلسه استماع صراحتا به سوابق منفي حقوق‌بشري او در تعامل با نيروهاي سياسي و شورشي در آمريکاي جنوبي و نيز سابقه او در دروغ‌گويي به کنگره که باعث حکم دادگاه عليه او شده بود، اشاره کرد و او را گزينه نامناسبي در اين زمينه خواند. اين مسئله به‌خصوص از اين لحاظ اهميت داشت که پرونده‌هاي مورد انتقاد او در آمريکاي جنوبي در تقابل با دولت‌هاي سوسياليست بود و حالا نيز او براي مقابله با دولت سوسياليست نيکلاس مادورو منصوب مي‌شد، يعني براي همان مأموريتي که پيش‌تر به آن شکل مديريت شده بود.
  آبرامز  در  ونزوئلا، همانند هوک در  ايران
انتصاب آبرامز به مسئوليت مديريت سياست آمريکا در قبال ونزوئلا البته با کارنامه موفقي همراه نشد تا حدي که مرور کارنامه او و کارنامه برايان هوک در قبال ايران، خلاصه مشابهي به دست مي‌دهد. دولت آمريکا در سال‌هاي صدارت ترامپ با ابزار تحريم به ونزوئلا نيز فشار آورد، البته با اين تفاوت که در زمينه ونزوئلا، يک چهره سياسي برجسته از درون ساختار حکومتي ونزوئلا، يعني خوان گوايدو، رئيس مجلس اين کشور نيز به عنوان گزينه مطلوب ايالات متحده و متحدانش برجسته شد و تعامل با او پي گرفته شد اما در نهايت دولت نيکلاس مادورو بر جاي خود ماند. در واقع همين هفته گذشته بود که در جلسه استماع کميته روابط خارجي سنا در زمينه ونزوئلا، از ميت رامني جمهوري‌خواه تا کريس مرفي دموکرات آبرامز را بابت سياست‌هاي واشنگتن در قبال کاراکاس و ناکامي‌هاي آن به باد انتقاد گرفتند. آبرامز البته در آن جلسه در پاسخ به انتقادها گفت سياست دولت ترامپ در اين زمينه همچنان ادامه پيدا مي‌کند و او اميدوار است نيکلاس مادورو در نهايت زير فشارها سقوط کند. روايت آبرامز در اين جلسه و انتقادهاي مطرح‌شده از او به نحوي بود که مي‌شد گفت تفاوت عمده آبرامز و هوک در اين زمينه اين شد که فرصت هوک به پايان رسيد اما آبرامز علاوه بر ادامه کارش در زمينه کاراکاس، حالا مسئول پيگيري سياست دولتش در قبال تهران نيز شده است.
آبرامز البته در مديريت سياست ونزوئلايي دولت آمريکا نيز با ايران برخورد داشت. ماجراي نفتکش‌هايي که از ايران به ونزوئلا رفتند، در دوران او به مسئله‌اي برجسته در سياست خارجي آمريکا تبديل شد و البته وقتي علي‌رغم همه حملات لفظي و تهديدات، ماجرا طبق خواست تهران و کاراکاس پيش رفت، همين سروصداهاي رسانه‌اي واشنگتن باعث شد ماجرا به يک پيروزي رسانه‌اي بزرگ براي دو دشمن ايالات متحده تبديل شود.
  آبرامز  براي  تعامل انتخاباتي آمده  است؟
با مرور اين روندها، حالا به سؤال اصلي مي‌رسيم. آيا آن‌طور که برخي، خوش‌بينانه يا بدبينانه تصور مي‌کردند آبرامز براي توقف فشار حداکثري و تعامل با ايران براي امتيازگيري در آستانه انتخابات آمده است؟ همه نشانه‌ها حاکي از يک پاسخ منفي قاطع به اين سؤال است. در واقع اگر بنا باشد رفتن هوک و آمدن آبرامز معنايي از زاويه راهبرد آمريکا در قبال تهران داشته باشد، آن معنا تنها ممکن است تشديد فشارها و به‌کارگيري ابزارهاي جدي‌تر عليه ايران باشد، نظر به اينکه آبرامز، سابقه‌اي بسيار قاطع‌تر از هوک در اين زمينه‌ها دارد و در دوران کاري خودش نشان داده، کم‌وبيش همانند بولتون، کمتر ابزاري را در جعبه ابزار بين‌المللي ايالات متحده، آن سوي خط قرمز مي‌داند. در واقع، تعامل ايران- کنترا با نقش‌آفريني او نيز نه از زاويه تمايل به تعامل با ايران بلکه بيشتر از اين زاويه قابل تحليل است که در تمرکز براي مقابله با شوروي سابق و دولت چپ‌گراي نيکاراگوئه، نئوکان‌هايي مثل او حاضر بودند حتي با پاي‌گذاشتن روي چند قانون مصوب کنگره با دشمن تعامل کنند.
حتي سيگنال‌هاي دولت ترامپ نيز نشان مي‌دهد موضوع نرم‌شدن با ايران نيست. او در سخنراني‌هاي انتخاباتي‌اش وعده داده است که در صورت پيروزي در انتخابات و در دولت دومش، با ايران توافق خواهد کرد. اين از طرفي به معناي تلاش براي برجسته‌کردن دوباره مسئله ايران در انتخابات است و از سوي ديگر مي‌تواند از اين حکايت داشته باشد که ايران در برنامه انتخاباتي ترامپ در ستون وعده‌ها قرار دارد و نه در بخش برنامه‌هاي پيش از انتخابات.
اين مسئله البته به نظر بديهي نيز مي‌رسد، چراکه در فضاي سياسي عادي نيز تصميمات سياست خارجي دولت آمريکا، جز وقتي جنگي در کار باشد، در فهرست اولويت‌هاي رأي‌دهندگان آمريکايي جايگاه بالايي نداشته است، تا چه رسد به شرايطي که شيوع ويروس کرونا، جدال‌هاي مدني حقوق اقليت‌هاي نژادي و چالش‌هاي جدي بين هويت دو حزب اصلي آمريکا، جاي چنداني براي مسائلي مثل برجام در ذهن رأي‌دهنده آمريکايي باقي نگذاشته است. تعامل فوري و فوتي و چندماهه با ايران به شکلي که از نگاه برخي به کار امتيازگيري انتخاباتي بيايد، تلاشي با ريسک و موانع جدي خواهد بود، براي پروژه‌اي که در صورت شکست، پاس گلي خوب به رقيب شکل مي‌دهد و در صورت موفقيت نيز، چندان توجه رأي‌دهندگان بالقوه ترامپ را جلب نخواهد کرد.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره