روشهای پوپولیستی و احمدینژادی، اصولگرایان را پاستور نشین نمیکند
آرمان ملي/ متن پيش رو در آرمان ملي منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
با اظهارات غيرمنتظره و جنجالي پرويز فتاح رئيس بنياد مستضعفان فضاي سياسي کشور بيش از گذشته رنگوبوي انتخابات رياستجمهوري به خود گرفته است. فتاح که با شگرد احمدينژادي عليه شخصيتها و نهادهاي تأثيرگذار نظام صحبت کرد و هر کدام را به شکلي مورد انتقاد قرار داد خيلي زود با واکنشهاي گستردهاي روبهرو شد؛ به شکلي که رسانه ملي برنامه پخش شده وي را از آرشيو آنلاين خود حذف کرد. به نظر ميرسد اصولگرايان با چنين حربههايي در حال محک زدن گزينهها خود براي انتخابات رياستجمهوري هستند. اتفاقي که از انتخاب سوالبرانگيز مهرداد بذرباش به رياست ديوان محاسبات کشور آغاز شده و پس از آن توسط پرويز فتاح ادامه پيدا کرده است. شنيدهها از احتمال بالاي حضور پرويز فتاح و مهرداد بذرپاش در انتخابات رياستجمهوري حکايت دارد و به همين دليل نبايد از افشاگريهاي فتاح به سادگي عبور کرد. البته اصولگرايان گزينههاي ديگري نيز دارند که در آيندهاي نزديک از آنها رونمايي خواهند کرد. محسن رضايي، علياکبر ولايتي، سعيد جليلي و عزتا... ضرغامي از جمله گزينههاي مطرح اصولگرا هستند که عزم خود را براي رسيدن به صندلي نخست پاستور جزم کردهاند. به همين دليل و براي تحليل و بررسي آخرين برنامههاي اصولگرايان در انتخابات رياستجمهوري آينده «آرمان ملي» با مهندس سهيلا جلودارزاده نماينده سابق مجلس شوراي اسلامي و رئيس اتحاديه زنان کارگر گفتوگو کرده که در ادامه ماحصل آن را ميخوانيد.
اظهارات پرويز فتاح رئيس بنياد مستضعفان درباره شخصيتها و نهادهاي مختلف با حاشيههاي زيادي همراه شده است. ديدگاه شما درباره شيوه و زمان بيان اين مسائل چيست؟
اينگونه اظهارات بيشتر شکل افشاگري دارد. افشاگري نيز شايد به سود يک فرد يا گروه باشد، اما در نهايت به ضرر مردم تمام خواهد شد. اين افشاگريها که در گذشته نيز وجود داشته اعتماد ملي را از بين خواهد برد. از سوي ديگر اين افشاگريها در رسانههاي خارجي به شکلي منتشر ميشود که مديريت را فاسد و ناکارآمد جلوه بدهد. به همين دليل نيز کساني که قصد افشاگري دارند بايد در ابتدا به همه جوانب آن دقت کنند. اين افراد که خود را انقلابي ميدانند همواره با رسانههاي خارجي و هجمههايي که عليه نظام ايجاد ميکنند، مخالف هستند. با اين وجود به شکلي رفتار ميکنند که آب به آسياب رسانههاي خارجي ميريزند و هجمهها عليه نظام را افزايش ميدهند. در نتيجه بين حرف و عمل انقلابي فاصله افتاده است. مردم بايد کدام را باور کنند؟ انقلابي بودن را يا زمينهسازي کردن براي رسانههاي خارجي که عليه نظام و انقلاب هجمه ايجاد کنند؟ يک انقلابي واقعي که دوستدار مردم و کشور است به صورت شعاري افشاگري نميکند؛ در حالي که هيچ اتفاقي نيز در عمل رخ نميدهد. محافظت کردن از اموال بنياد مستضعفان يک وظيفه ملي و انساني است. با اين وجود اينکه رئيس بنياد مستضعفان به عنوان متولي امر در صداوسيما افشاگري ميکند محلي از اعراب ندارد. اگر آقاي فتاح حقيقت را ميگويد و اين زمينها متعلق به مردم است پس چرا آنها را بازپس نميگيرد؟ مگر خود آقاي فتاح مسئول بازپسگيري اين زمينها نيست؟ پس چرا افشاگري ميکند و شعار ميدهد؟ اگر قرار است مشکلي حل شود چه لزومي دارد از تريبون صداوسيما اعلام شود و همه را به جان هم بيندازد. واقعيت اين است که حناي اين افراد ديگر بين مردم رنگي ندارد که هر بار يک نفر بقيه را مقصر جلوه بدهد تا خودش به اهدافش برسد.
به چـــه ميزان اين نوع رفتارها معطوف به انتخابات رياستجمهوري است؟
واقعــيت ايـــن اســت که از فــرداي تشــکيل مجلس يازدهم انتخابات رياستجمهوري در مجلس و صداوسيما آغاز شده است. به همين دليل نيز گزينههاي مختلف متناسب با تفاوتهايي که در تفکرات اصولگرايان وجود دارد مطرح ميشود. به نظر ميرسد نوعي پيوند نانوشته براي اصولگرايان در راستاي انتخاب يک گزينه براي رياستجمهوري نوشته شده است. استراتژياي که در پيش گرفته شده نيز اين است که قرار است برخي افراد قرباني شوند تا در نهايت يک تصميم جمعي بين اصولگرايان گرفته شود. اين سناريو در گذشته نيز وجود داشته و امروز در حال تکرار شدن است. بنده به کساني که در اين مسير قرار گرفتهاند توصيه ميکنم هنگامي که يک کشتي غرق ميشود همه با هم غرق ميشوند. شرايط به شکلي نيست که تنها برخي افراد غرق شوند و در مقابل برخي نجات پيدا کنند. خداوند همه کساني را که عنوان ميکنند خادم ملت هستند امتحان ميکند و در نهايت چهره واقعي آنها را براي مردم روشن ميکند. درگذشته بسياري از کساني که خود را خادم و خدمتگزار مردم ميدانستند از اين امتحان سربلند بيرون نيامدند و امروز چهره واقعي آنها براي مردم مشخص شده است. بنده درباره هيچ شخص خاصي صحبت نميکنم؛ بلکه معتقدم حضور هر فرد در انتخابات رياستجمهوري قانوني است. با اين وجود حق انتخاب با مردم است و مردم بايد انتخاب کنند چه کسي به عنوان رئيسجمهور انتخاب شود. مشکل اينجاست که بين ادعا و عمل افراد فاصله افتاده و اين مساله انتخاب را براي مردم سخت کرده است. بسياري از افرادي که در گذشته شعارهاي مردمي ميدادند و خود را نوکر مردم معرفي ميکردند در نهايت به شکلي عمل کردند که به ضرر مردم شد. به همين دليل نيز مردم امروز با اين سوال مواجه هستند که بايد«دم خروس را باور کنيم يا قسم حضرت عباس». با همين دوگانگي در حرف و عمل بسياري از ذخاير اعتماد ملي کشور از بين رفته و امروز مردم درباره آينده خود با شک و ترديد مواجه هستند. يکي از مهمترين پيامدهاي اين اتفاق فاصلهگيري مردم از مذهب بوده است. امروز حتي در بازيهاي کودکان نيز رفتارهايي وجود دارد که هيچ تناسبي با دين ندارد و در برخي اوقات برخلاف دين است. اين اتفاق نتيجه سياستها و برنامههايي است که به نام حکومت ديني افتاده اما نتايج مثبتي در زندگي مردم نداشته است.
چــرا در شرايطي که مـردم با چالشهاي اقتصادي مواجه هستند پوپوليـــستها تلاش ميکننــد با اقتباس از رفتارهاي احمدينژاد خود را مطرح کنند؟
به هر حال بياخلاقي و افشاگري عليه ديگران يکي از ميراث احمدينژاد براي جامعه ايران بوده است. احمدينژاد با بياخلاقيهايي که در دوران رياستجمهوري خود انجام داده تا حدود زيادي بياخلاقي را در فضاي سياسي ايران نهادينه کرده است. بنده اميدوارم اين ميراث هر چه زودتر از بين برود. هر چند از بين رفتن اين ميراث مشکل به نظر ميرسد. امروز هم کساني که گمان ميکنند با روشهاي احمدينژادي ميتوانند به قدرت برسند سخت در اشتباه هستند. مردم ديگر براي احمدينژاد و روشهاي وي اهميتي قائل نيستند و متوجه شدند بين حرف و عمل اين افراد فاصله زيادي وجود دارد. يکي از مخربترين ميراث احمدينژاد براي جامعه ايران اين بوده که باب مذاکره و گفتوگو بين افراد، گروهها و حتي کشور با کشورهاي ديگر را بست. امروز هم برخي در همين مسير قرار گرفتهاند و تلاش ميکنند با اتهام زدن به ديگران خود را مطرح کنند. اين در حالي است که اين افراد نيز در نهايت مانند احمدينژاد رفتار خواهند کرد. هنگامي که ماهيت يک گياه يکي است، هر چه قلمه جديدي بزنيم و بکاريم دوباره همان گياه رشد خواهد کرد. مهم روش و شيوه عمل کردن است که اين افراد در گذشته از امتحان خود سربلند بيرون نيامدهاند. مشکل در تضاد بين حرف و عمل مسئولان است. همه آموزههاي فرهنگ ايراني و اسلامي روي يکي بودن حرف و عمل و صداقت افراد تاکيد ميکند. فرهنگ ايراني و اسلامي نيز هر کدام جزو سرمايههاي بزرگ اين ملت هستند. با اين وجود برخي براي اينکه دو روز بيشتر روي صندلي رياست بنشينند يا به صندلي رياست برسند همه اين آموزهها را زير پا ميگذارند و سرمايههاي معنوي اين ملت را ناديده ميگيرند. يکي از آموزههاي اصلي اسلام، صلح و صلحطلبي است. اين در حالي است که برخي در درون کشور رويکرد ايران در عرصه بينالمللي را جنگطلبانه تفسير ميکنند. مگر ميشود اسلام که نماد صلح است را با جنگ به مردم جهان نشان داد؟ مهم نيست جنگ در کلام است يا در عمل. مهم اين است که بايد رويکرد مسالمتآميزي در مقابل کشورهاي جهان در پيش گرفت. نبايد همه را دشمن تلقي کرد و تنها عدهاي خاصي را دوست به شمار آورد.
آيا اصولگرايان بــــه دنبـــال اين هستند از مجلس به رياستجمهوري دست پيدا کنند؟ در اين زمينه از چه روشهايي استفاده خواهند کرد؟
هنوز نميتوان درباره عملکرد کلي مجلس يازدهم صحبت کرد؛ بايد زمان بيشتري بگذرد. با اين وجود نمايندگان مجلس يازدهم معتقدند بايد بهجاي مذاکره در مقابل آمريکا مقاومت کـــــرد. ما اميدواريم اين سياست نتيجهبخش باشد. به همين دليل نيز منتظريم که نتيجه عملکرد نمايندگان مجلس يازدهم را ببينيم. به هر حال مقاومت در مقابل گفتوگو و مذاکره با جهان نيز داراي حد و مرز است. اگر اين حد و مرز رعايت نشود نميتوان منتظر نتايج مطلوبي از اين مقاومت بود. ما نميتوانيم همچنان با رويکرد تهديد به تعامل به کشورهاي جهان ادامه بدهيم. تجربه تاريخي نشان داده اين نوع سياستورزي نتيجه مطلوبي به بار نميآورد. نکته ديگر اينکه به نظر ميرسد رويکرد اصولگرايان براي انتخابات رياستجمهوري بيش از آنکه ايجابي باشد سلبي است. اصولگرايان بيش از اينکه به دنبال نقاطقوت خود باشند به نهادهاي نظارتي براي ردصلاحيت اصلاحطلبان اميد بستهاند. اين شيوه نيز قديمي شده است و ديگر نميتواند اعتماد اجتماعي را به همراه داشته باشد. شايد قرار است اصولگرايان يکبار ديگر اين مساله را تجربه کنند که اگر سه قوه در اختيار آنها باشد اتفاق خوبي براي کشور رخ نخواهد داد. اين تجربهاي است که در گذشته نيز رخ داده و نتيجه خوبي به همراه نداشته است. البته بنده آرزو ميکنم در انتخابات آينده رياستجمهوري اتفاقات خوبي براي مردم رخ بدهد. واقعيت اين است که گستره ردصلاحيتها بيشتر از گذشته شده است. به همين دليل نيز اعتماد عمومي دستخوش اينگونه سياستها شده است. اگر نهادهاي نظارتي به دنبال آن هستند که افراد شايسته بر مسند کار بيايند و اعتماد عمومي افزايش پيدا کند بهتر است گستره تاييد صلاحيتها را افزايش بدهند.
کدام طيف اصولگرايي در انتخابات رياستجمهوري آينده در محوريت تصميمگيري اصولگرايان قرار خواهد گرفت؟
در شرايط کنوني اصولگرايان با کاهش اعتماد اجتماعي مواجه هستند که اين مساله ميتواند در نتيجه انتخابات آينده تعيينکننده باشد. تجريه تاريخي نشان داده هر زمان مشارکت مردم در انتخابات زياد بوده گزينههاي اصلاحطلب در انتخابات پيروز شدهاند و در مقابل هر زمان که مشارکت مردم پايين بوده اصولگرايان موفق شدهاند در انتخابات به پيروزي دست پيدا کنند. به همين دليل نيز در ماههاي منتهي به انتخابات رياستجمهوري آنچه داراي اهميت است بازگشت اعتماد اجتماعي به جريانهاي سياسي، بهخصوص جريان اصولگرايي است. در سالهاي اخير تندروهاي اصولگرا به شکلي رفتار کردهاند که کليت جريان اصولگرايي تحتتاثير اين طيف بوده است. اين وضعيت تا حدود زيادي در شرايط کنوني نيز وجود دارد. اصولگرايان بايد اين نکته را در نظر داشته باشند که هر چه بيشتر به سمت رويکردها و گزينههاي راديکال حرکت کنند به همان اندازه احتمال ريزش اعتماد اجتماعي بيشتر خواهد شد. در مقابل هرچه عقلاي اصولگرايي در محوريت تصميمگيريها قرار بگيرند اميدواري مردم نسبت به آينده بيشتر خواهد شد. اين وضعيت براي اصلاحطلبان نيز وجود دارد. اصلاحطلبان نيز هر چه با برنامهتر و عقلاييتر در مناسبات انتخاباتي عمل کننـــــد احتمال موفقيت بيشتـــري خواهند داشت. مشکلات کنوني مردم به اندازهاي افزايش پيدا کرده که به دنبال فردي هستند که فارغ از گرايشهاي سياسياي که دارد بتواند مشکلات آنها را حل کند. به همين دليل نيز جريانهاي سياسي بايد براي مشکلات مردم برنامه ارائه کنند و با برنامه وارد کارزار انتخابات رياستجمهوري شوند. براي مردم مهم نيست که چه کسي و با چه گرايش سياسياي به رياستجمهوري خواهد رسيد. آنچه براي مردم داراي اهميت است اين است که رئيسجمهور آينده کشور دغدغه حل مشکلات مردم را داشته باشد و در اين زمينه همه تلاش خود را انجام بدهد.