نشد آقای فتاح!
اعتماد/متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
علي صارميان/ من مجموعا علاقهمند بعضي خصال نيک افراد مستقل اصولگرا هستم. جايي که بر اصول ميايستند اما از عکس سيل گلستان تاکنون؛ سير قهقرايي آقاي فتاح در ذهن من و افراد بيطرف ديگر که ماقال را ميبينند آغاز شد. علتش احساسات منفي نيست. علتش جايگزيني نمايش به جاي چالش است. افراد زرنگباشي معمولا سس زياد را بر غذاي فاقد کالري ميريزند. دلخواه آدمهاي عجول ميشوند. اين زندگي فستفودي خوشمزه، مخالف سلامت بدن جامعه است و مگر روزنامهنگار وظيفهاي جز جداسازي سره از ناسره دارد؟ چيزي که فتاح را به دل مينشاند، تصوري از شجاعت چالش با مشکلات حوزهاش بود ولي هرروز اين شجاعت چالش به اعتماد به نفس کاذب نمايش مقابل دوربين ميل ميکند. تصور کنيد که آقاي فتاح يک جراح است که بيمارستاني را به او سپردهاند و او به جاي جراحيهاي ضروري به کوتاه کردن موي بيماران مبادرت ميکند. خوشگلسازي اقدامات به خصوص با جذب تيمهاي پرگوي تبليغاتي آقاي احمدينژاد، در يکسال گذشته، آن خلوص را به رنگارنگي خروس مبدل کرده است. از اين بگذريم. آقاي فتاح عزيز؛ آيا جنابعالي قصد داريد جاي پرنشدني احمدينژاد را پر کنيد؟ ميتوانم تا دوسال آينده تمام ديالوگهايتان را حدس بزنم و در همينجا بنويسم. سخنهايي از اين قبيل: چپ و راست بر سر من ريختهاند. از حلقومشان بيرون ميکشم. من فقط يک افشاگري کردم و تاوان ميدهم. مردم عزيز من تنها هستم... اينها ادبيات جناب دکتر احمدينژاد است و من بعد از تصديق سخن رييس جمهور سابق ميپرسم، با بيش از
700 ميليارد دلار چه کردي مرد؟ گردش مالي آن درآمد ميتوانست ايران را چين يا هند کند. چون درآمد اوليه با ضريب گردش مالي باعث رشد گسترده اقتصادي ميشود.
حالا هم با تصديق سخنان جناب فتاح ميپرسم، گيرم تمام اموال و املاک را پس گرفتي، چه برنامهاي داري که آن را چسب زخمي بر جراحت مستضعفين کنيد. آقاي فتاح مگر ميتوان بدون ديتاي روشن؛ برنامهاي جهت حمايت سيستماتيک محرومان ريخت؟ به مردم بگوييد تعداد عائله شما چقدر است؟ جمعيت زير خط فقر مطلق که معلوم است. آيا آنها مستضعفين مد نظر بنياد هستند؟ اگر آنها نيستند، پس مشخصات آنها چيست؟ دستگاه مستضعفيابي که وجود ندارد. مگر آنکه به ميل ملوکانه به افراد کمک کنيد. مساله بعدي اين است که چقدر درآمد بنياد است و چقدر از اين درآمد طي کدام حسابرسي خرج مستضعفين ميشود؟ اگر املاک بنياد را روساي جمهور و سپاه و بقبه به شما بدهند، آنها را چگونه مصرف ميکنيد؟ نفري يک متر به مستضعفين ميدهيد؟ نشد آقاي فتاح. بخش حمايتي و توزيع جهيزيه و غذاي گرم را سپر بلا کردهايد. جامعه از شما شفافيت و عددهاي قابل راستيآزمايي و برنامههاي اعلامي و هدف قابل دسترس ميخواهد. شما به جاي اين کار، بخشي از صحنه نمايش را نورافکن انداختيد تا باقي صحنه نمايش در تاريکي فرو برود و کسي نپرسد. اما هم نظام و هم مردم يکبار اين شعبدهبازي را کامل ديدهاند. در هر مسوولي تشخيصش خواهند داد. شما از آنها بازيگرتر نيستيد. آلودگي ديگران، نبايد موجب امتناع شما از شفافيت شود. کاش اين افشاگريها به همراه اقدامات امتناعي و ايجابي بود که عصايي زير بغل دولت و ملت و نظام سياسي ميگذاشت نه آنکه کاخها را بگيريد و حتي يک درصد از بيکاري يا فقر کوخنشينان کم نشود. چالش يا نمايش؟ اين مساله ما با همه افراد در طريقت استاد شما احمدينژاد و ساير مسوولاني است که کم و بيش به اين طريقت جذاب روي ميآورد. از نمايش کم کنيم و به چالش با غولهاي مشکلات بپردازيم. باور کنيد کارنامه شما براي هر پست ديگري از جمله رياستجمهوري احمدينژاد، بستگي به موفقيت جنابعالي با اختيارات و گردش مالي مکفي در چالش با مشکلات مستضعفين دارد نه نمايشهايي که لااقل مخالف تقواست چرا که کفر به معناي پوشاندن است.