«سورپرایز اکتبر»؛ از جنگ تا توافق
ديپلماسي ايراني/متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
باب دريفوس/ آيا تصميم دونالد ترامپ به ترور سردار سليماني، فرمانده نيروي قدس ايران، در حمله هوايي در سوم ژانويه اولين گام براي تبديل جنگ سرد بين واشنگتن و تهران به يک جنگ داغ در هفته هاي قبل از انتخابات رياست جمهوري آمريکا بود؟ هنوز معلوم نيست؛ اما کاهش محبوبيت ترامپ در نظرسنجي ها بي شک او را خشمگين کرده و سبب شده به هر اقدامي دست بزند و همين مساله موجبات نگراني ناظران درباره سوپرايز اکتبر را فراهم آورده است.
بسياري از اين نگراني ها از اتفاقات اخير از جمله انفجارها و آتش سوزي ها در ايران ناشي مي شود که مرموز و تهديدآميز به نظر مي آيند؛ اتفاقاتي که ظن توطئه اسرائيلي عليه تاسيسات موشکي و هسته اي ايران را در پي داشتند. نيويورک تايمز هم به نقل از برخي مقامات از استراتژي مشترک آمريکا و اسرائيل سخن گفت. برخي از اين خرابکاري ها در پس زمينه يک برنامه دو ساله «تهاجمي» سيا در انجام حملات سايبري عليه ايران صورت گرفتند. در گزارش تحقيقاتي «ياهو» در اين زمينه آمده: «آژانس اطلاعات مرکزي آمريکا از سال 2018 که رئيس جمهوري ترامپ مجوزهاي گسترده براي عمليلات سايبري پنهاني عليه ايران امضا کرد، چنين عملياتي را پيش مي برده است. طبق اظهارات يک مقام آگاه از عمليات، اين مجوز با هدف تسهيل حملات سيا به زيرساخت هاي مهم مانند تاسيسات پتروشيمي صادر شده است.» در همين حال، دو فروند جت جنگنده آمريکايي 23 ژوئيه يک هواپيماي غيرنظامي ايراني را در حريم هوايي سوريه تحت تعقيب قرار دادند و خلبان را به کاهش شديد ارتفاع واداشتند که منجر به زخمي شدن شماري از سرنشينان شد.
از نظر بسياري در ايران، ترور سردار سليماني و کارزار خرابکاري هاي متعاقب آن نوعي اعلان جنگ بوده است. ايران در واکنش به اين تحريکات، خويشتن داري پيشه کرده و تنها واکنشي محدود نشان داده است. مي توان گفت اگر هدف آمريکا از ترور سردار سليماني جرقه آتش جنگ تمام عيار بود، شکست خورد. ظاهرا در همين راستا بوده که ايالات متحده و اسرائيل از اوايل تابستان امسال يک سري حملات عليه اهداف مهم ايراني طراحي و اجرا کرده اند تا شايد ايران را به تلافي تحريک و بهانه اي براي حمله بسيار بزرگ تر آمريکا فراهم کنند.
در صورت وقوع درگيري اينچنيني بعيد است که ايالات متحده نيروهاي زميني خود را به کشوري چندين مرتبه بزرگ تر و قدرتمندتر از عراق اعزام کند. احتمال يک کارزار پايدار حملات هوايي عليه ده ها تاسيسات پدافند هوايي يا ساير اهداف نظامي يا تاسيسات مربوط به برنامه هسته اي ايران بيشتر است.
ايالات متحده علاوه بر فشارهاي نظامي و تحريم هاي شديدالحن اقتصادي عليه ايران همچنين سعي کرده از اين حقيقت که ايران در وضعيت دشواري قرار گرفته و به ويژه در پي شيوع کرونا آسيب ديده، استفاده کند. براي نمونه، تحريم ها تضمين حمايت هاي اقتصادي و تجهيزات پزشکي و بشردوستانه را به رغم آمار بالاي مرگ و مير براي ايران دشوارتر کرده است.
اما سران ايران هم مي توانند تقويم را بخوانند. آنها نيز همانند راي دهندگان در ايالات متحده مي دانند که دولت ترامپ احتمالا سه ماه ديگر در انتخابات شکست خواهد خورد و مي دانند که در صورت وقوع جنگ، احتمالا راهي شدن جنگ طلبان به سمت کاخ سفيد بيشتر است و از اين رو، تا زماني که کارزار جنگ افزاري پنهاني عليه اهداف در ايران آنقدر شديد نشود که امکان ناديده گرفتن آن وجود نداشته باشد، ايران احتمالا از دادن بهانه لازم به ترامپ و پومپئو و امثال آنها خودداري خواهد کرد.
در همين حال، ايالات متحده نتوانسته حمايت باقي جهان را براي تلاش هاي گسترده در ايجاد آشفتگي و حتي قيامي که بتواند به تغيير نظام در ايران منجر شود، جلب کند. در سازمان ملل متحد، روسيه و چين درخواست پومپئو براي تجديد تحريم تسليحاتي عليه ايران را وتو کردند و متحدان اروپايي آمريکا هم راي ممتنع دادند. در حقيقت، ديگر قدرت هاي نوظهور جهاني به يک متحد ايران در برابر استراتژي تغيير نظام ترامپ تبديل شده اند. نيويورک تايمز ماه گذشته از يک مشارکت جديد امنيتي و اقتصادي بين ايران و چين خبر داد که مسير را براي ميلياردها دلار سرمايه چيني به ايران به رغم تلاش هاي ترامپ براي انزواي اين کشور باز مي کند. شيرين هانتر، تحليل گر کهنه کار خاورميانه در دانشگاه جرج تاون، مي گويد اين توافق از يک جهان در حال تغيير خبر مي دهد چرا که به طور بالقوه يک جاي پاي دائمي براي چين در ايران ايجاد و برتري استراتژيک آمريکا در خليج فارس را تضعيف مي کند.
«سورپرايز اکتبر» در چهار دهه گذشته به يک عبارت کلي براي توضيح هرگونه اقدام غير منتظره در جريان کارزار انتخابات رياست جمهوري درست پيش از آنکه انتخابات به طور غيرمنتظره يک نامزد را در مزيت قرار دهد، تبديل شده است. به طور کنايه آميزي، ريشه اين عبارت به ايران بر مي گردد. در سال 1980 در جريان رقابت هاي انتخاباتي بين رئيس جمهوري جيمي کارتر و رونالد ريگان، فرماندار پيشين ايالت کاليفرنيا، شايعاتي مطرح شد مبني بر اينکه کارتر ممکن است براي نجات ديپلمات هاي آمريکايي گرفتار در تهران، يک حمله ترتيب دهد. او چنين قصدي نداشت. طبق برخي از ديگر گزارش ها، کارزار ريگان با تهران ارتباط مخفيانه برقرار کرده بود و قصد داشت تا آن کشور را به خودداري از آزاد کردن ديپلمات هاي آمريکايي تا بعد از انتخابات ترغيب کند. دو کتاب تحت عنوان هاي «سورپرايز اکتبر» نوشته گري سيک، مشاور ارشد امنيت ملي کارتر، و «ترفند يا خيانت» نوشته باب پري، روزنامه نگار تحقيقاتي، به اين احتمال پرداخته اند که ريگان براي پيروزي در انتخابات با ايران در يک توطئه شريک شده است. اکنون، پس از گذشت چند دهه «سورپرايز اکتبر» باز ايران را به جايي باز گردانده که همه اتفاقات از همانجا شروع شده است. اگر استراتژي ترامپ از سورپرايز جنگ باشد، فاجعه اي همگاني رقم خواهد خورد. و مساله اينجاست که در رابطه با ترامپ نمي توان هيچ احتمالي را رد کرد.