آیا ترامپ واقعا به دنبال یک توافق جدید با ایران است؟
فرارو/متن پيش رو در فرارو منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
"پايگاه خبري آسيا تايمز"، در گزارشي به بررسي بزرگترين مانع پيش روي دولت آمريکا جهت اتخاذ رويکردي مناسب و سازنده در قبال جمهوري اسلامي ايران پرداخته است. اين گزارش ميگويد: «دونالد ترامپ رئيس جمهور آمريکا در جريان گردهمايي اخير کارزار انتخاباتي جمهوريخواهان (که در ۲۷ آگوست برگزار شد)، سيلي از موفقيتها در عرصه سياست خارجي را به خود نسبت داد. وي در اين زمينه، به طور خاص به موفقيتهاي دولتش در خاورميانه اشاره داشت».
ترامپ در جريان سخنراني خود مدعي شد که خاورميانه چهار سال پيش و همزمان با روي کار آمدن وي به عنوان رئيس جمهور آمريکا، در هرج و مرج کامل به سر ميبرد. وي مدعي بود که بايستي از او به خاطر ايجاد ثبات در خاورميانه، پايان بخشيدن به جنگهاي بي پايان و پرهزينه آمريکا در اين منطقه، شکست دادن خلافت داعش، ايجاد صلح و عادي سازي روابط ديپلماتيک ميان اسرائيل و امارات، و همچنين ترور سردار سليماني، تقدير شود. وي شناسايي بلنديهاي جولان از سوي دولتش به عنوان بخشي از قلمرو اسرائيل و همچنين انتقال سفارتخانه آمريکا از تل آويو به بيت المقدس را نيز در زمره افتخارات خود در عرصه سياست خارجي خاورميانهاي اش ذکر کرد.
با اين همه، در جريان سخنراني ترامپ، وي هيچ اشارهاي به نيت دولت خود مبني بر تحميل تمامي تحريمهاي سازمان ملل متحد عليه ايران تا تاريخ ۲۰ سپتامبر که توسط وزير خارجه وي مايک پمپئو اعلام شده بود، نکرد. پمپئو هنوز هم شکست اخير واشنگتن در شوراي امنيت سازمان ملل متحد جهت تمديد تحريمهاي تسليحاتي ايران را به همراهي قدرتهاي اروپايي با جمهوري اسلامي ايران ربط ميدهد و سعي دارد آنها را در اين زمينه مقصر جلوه دهد. در جبهه مقابل، قدرتهاي اروپايي واکنش خود را نوعي اقدام مشروع به تحرک غيرقانوني دولتي ميدانند که به صورت يکجانيه از يک توافق بين المللي (برجام) خارج شده و عملا خود را از مزايا و امکانات آن نيز محروم کرده است. از طرفي، ايران نيز در جريان سفر اخير "رافائل گروسي" دبير کل آژانس بين المللي انرژي اتمي به تهران، تعهد داده تا دسترسيهاي بيشتري را براي بازرسان اين نهاد فراهم سازد و عملا با اين اقدام خود، بهانهها را از طرفهاي غربي گرفته است.
جالب است که ترامپ در جريان سخنراني انتخاباتي اخير خود، بار ديگر تاييد کرد که وي آمريکا را از توافق برجام که بدترين و يک طرفهترين توافق در کل تاريخ آمريکا بوده، خارج کرده است. همين اظهارنظر کاملا در مخالفت با دعاوي دور و دراز مايک پمپئو قرار دارد که به هر نحوي سعي ميکند وانمود کند که آمريکا هنوز هم يکي از کشورهاي مشارکتکننده در توافق هستهاي ايران و همچنين قطعنامه ۲۲۳۱ شوراي امنيت است. پمپئو هنوز هم به اين استدلالِ بي اعتبار که آمريکا جزئي از توافق هستهاي ايران است استناد ميکند. اين در حالي است که واشنگتن از اساس، اين توافق را زير پا گذاشته و نقض کرده است.
عملکرد ضعيف سياست خارجي خاورميانهاي ترامپ
ارزيابي و تحليل عيني از سياست خارجي خاورميانهاي ترامپ نشان ميدهد که رويههاي وي در مورد اين منطقه از جهان، نامتعادل بوده و در سطحي نيستند که بتوان آنها را لايق تمجيد و ستايش دانست. اينکه بخواهيم ادعاي ترامپ مبني بر اينکه وي نقش قابل توجهي در استقرار صلح و ثبات در خاورميانه ايفا کرده را رد کرده و به چالش بکشيم، کار نسبتا آساني است.
ادعاي ترامپ مبني بر شکست صد در صدي داعش توسط آمريکا، مسالهاي است که حتي افسران اطلاعاتي خودِ دولت آمريکا نيز آن را رد ميکنند. در مدت اخير، گزارشهاي متعددي در مورد اقدامات داعش جهت تجديد قوا و سازماندهي مجدد در اقصي نقاط خاورميانه به گوش رسيده است.
ادعاي ترامپ در مورد خودداري وي از آغاز کردن هر جنگي در خاورميانه نيز با اقدامات تحريک آميز وي بر عليه ايران که در نهايت منجر به حمله موشکي تهران به پايگاه عين الاسد (محل استقرار نيروهاي آمريکايي) در عراق شد، همخواني نداشته است.
توافق صلحي که اخيرا ميان اسرائيل و امارت منعقد شده هم احتمالا تاثيري برعکس بر رهبري امارات خواهد داشت. بسياري از ملتهاي مسلمان از جمله ملت فلسطين و رهبران آن ها، به اين توافقِ امارات به چشم خيانت اين کشور به آرمان فلسطين و اسلام مينگرند. انعقاد توافق عادي سازي روابط ديپلماتيک از سوي امارات با اسرائيل ميتواند رويههاي آپارتايدگونه رژيم اسرائيل بر عليه فلسطينيها را به امري عادي تبديل کند. امري که به طور حتم با واکنش جامعه مسلمانان جهان مواجه خواهد شد.
در اسرائيل، بنيامين نتانياهو نخست وزير اين رژيم، به شدت تحت فشارهاي داخلي قرار دارد تا با درخواست امارات از آمريکا در زمينه فروش جنگندههاي اف ۳۵ به ابوظبي، مخالفت کرده و در مسير آن کارشکني کند. به نظر ميرسد اساسا وعده فروش جنگندههاي اف ۳۵ از سوي آمريکا به امارات، يکي از بنيانهاي تحريک ابوظبي به انعقاد توافق عادي سازي روابط با اسرائيل بوده است. مسالهاي که در نوع خود حاملِ يک چالش بزرگ است.
از سويي، نبايد فراموش کرد که مايک پمپئو وزير خارجه آمريکا، نتوانست کشورهاي عرب را قانع سازد که در مراسم امضاي توافق عادي سازي روابط اسرائيل با امارات شرکت کنند. امري که شکستي بزرگ براي دولت آمريکا محسوب ميشود.
دولت ترامپ به معناي واقعي کلمه به حقوق و مقررات بين المللي بي اعتناست. اگر اين دولت بي اعتنا نبود، بدون ترديد قطعنامههاي سازمان ملل متحد مبني بر محکوميت اشغالگري اسرائيل در فلسطين و يا اشغال بلنديهاي جولان را بياعتبار نميشمرد. طرح صلح خاورميانهاي او نيز که پُر از اشکال است به نحوي که کمتر دولتي در منطقه به آن روي خوش نشان داده است.
از طرفي، نبايد از دزدي دولت ترامپ از ميادين نفتي سوريه و يا مصادره محموله سوخت ايران که عازم ونزوئلا بود و توسط نيروهاي آمريکايي به طور غيرقانوني مصادره شد هم غافل شد. ترور غيرقانوني سردار سليماني را نيز بايستي به کلکسيون رفتارهاي فراقانوني دولت ترامپ اضافه کرد. امري که عملا آمريکا را در آستانه يک جنگ خطرناک با ايران قرار داد. ترور سردار سليماني در خاک عراق، بدون اخذ مجوز و همکاري با دولت عراق بود و در نوع خود، نقض تماميت ارضي اين کشور محسوب ميشود. از طرفي، سردار سليماني يک مقام رسمي دولتي بوده و ترور وي کاملا با بنيانهاي حقوق بين الملل در تضاد بوده است.
بي قانونيهاي ترامپ در داخل آمريکا نيز کم نبوده است. کار به جايي رسيده که برخي بر اين باورند که امکان دارد اگر ترامپ در انتخابات رياست جمهوري ۲۰۲۰ آمريکا شکست بخورد، اقدام به نشان دادن رفتارهاي چالشي و بر هم زدنِ نظم و امنيت در داخل خاک آمريکا کند.
نه جنگ و نه صلح
ترامپ به عمد اقدام به تشديد تنشها با ايران کرده و به نوعي بذرهاي جنگي ديگر در خاورميانه را کاشته است. اين مساله با دعاوي ترامپ مبني بر دور ماندن از جنگ افروزي در خاورميانه در تضاد است. ايران با درک اين چهارچوب، نوعي وضعيت نه جنگ و نه صلح را در قبال آمريکا و تحرکات منطقهاي آن تعريف کرده است. ترامپ تا حد زيادي در سياست خارجي خود در قبال ايران، تحت تاثير پمپئو بوده است.
ضعف عملکرد دولت آمريکا در اين رابطه مبين اين نکته است که وي بايد پمپئو را در صورت انتخاب مجدد خود به سمت رياست جمهوري آمريکا کنار بگذارد. فردي که خود (پمپئو)، سوداي رياست جمهوري آمريکا را دارد و بنا بر آنچه جان بولتون در کتاب خاطراتش نوشته، بارها ترامپ را تهديد کرده که اگر بخواهد روابط خود را با ايران عادي کند و با مقامهاي اين کشور ديدار کند، وي قطعا استعفا خواهد کرد.
به بيان ديگر، نشانههاي جدي از وجود شکاف و اختلاف عميق ميان ترامپ و پمپئو وجود دارند. امري که ميتوان نمود آن را در طفره رفتن ترامپ از تاييد بيانيه پمپئو مبني ضرورت بازگشت کليه تحريمهاي بين المللي عليه ايران مشاهده کرد. درست است که ترامپ فشارهاي زيادي را بر ايران وارد کرده، با اين حال، وي بارها و بارها نيز جهت گفتگو و مذاکره با تهران، اعلام آمادگي کرده است. وي حتي وعده داده که اگر بار ديگر رئيس جمهور آمريکا شود، ظرف تنها چند هفته با ايران وارد مذاکره خواهد شد و توافقي را منعقد خواهد ساخت. در اين چهارچوب، ترامپ با يک چالش جدي رو به رو است و آن، شخصِ مايک پمپئو وزير خارجه وي است.
اگر ترامپ واقعا بخواهد با ايران توافق کند، بايستي پمپئو را به دليل تعصب ضدايراني اش از کار برکنار کند. راه ديگري نيز وجود دارد و آن اين است که پمپئو تعصبات ضدايراني اش را کنار بگذارد و از مذاکره با ايران حمايت کند. امري که تا حد زيادي محال به نظر ميرسد.