جمهوریخواهان یا دموکراتها؛ کدام یک برای اعراب بهترند؟
شرق/متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
آمريکاييهاي عربتبار در بيشتر موارد در کنار مسلمانان اين کشور از «دونالد ترامپ»، رئيسجمهوري ايالات متحده، انتقاد کردهاند؛ ازهمينرو تصور ميشود که آنان در انتخابات ماه نوامبر آراي خود را به نفع «جو بايدن» دموکرات به صندوق خواهند ريخت؛ اما سياستهاي بايدن در قبال خاورميانه با ترامپ تا چه اندازه متفاوت است.وبسايت عربنيوز در گزارشي به قلم «راي هانانيا»، يکي از روزنامهنگاران آمريکايي ساکن شيکاگو، مينويسد که تقريبا همه نامزدهاي رياستجمهوري در سالهاي اخير پذيرفتهاند که موضوعاتي اساسي مانند حقوق بشر و حل مسئله موضوع فلسطين براي همه اعراب در اولويت است؛ اما مشکل اينجاست که هيچيک از رؤساي جمهوري آمريکا تاکنون نتوانستهاند که جامعه عربزبان اين کشور را راضي کنند.
طبق اين گزارش، اعراب آمريکايي که در اين کشور زندگي ميکنند، حدود 4.5 ميليون نفر تخمين زده ميشوند. بايد مدام از اهداف خود حمايت کنند؛ چراکه نفوذ و حضور آنان در ايالات متحده آمريکا حداقلي است و آنان بايد از سوي جهان عرب نيز حمايت شوند؛ امري که تاکنون روي نداده است. يکي از اصليترين دلايل آن، اين است که دموکراسياي که در سراسر ايالات متحده وجود دارد، با آنچه در کشورهاي عربي روايت ميشود، بسيار متفاوت است. در آمريکا، شهروندان عربزبان ميتوانند در صورت سازماندهي، در فرايند سياسي تأثيرات بيشتري نيز داشته باشند و حمايتهاي بيشتري هم کسب کنند.
در اين ميان برخي از گروههاي عربي که بهخوبي قدرت انتخابات و سياست را درک کردهاند، شهروندان فلسطيني هستند؛ اقليتي که روزانه تحت محاصره هستند و بيش از 65 قانون تبعيضآميز را تحمل ميکنند، فقط به اين دليل که به جامعه يهود تعلق ندارند. فلسطينيها براي زندهماندن چارهاي ندارند جز درککردن سيستم کنوني. هرچند آنان کار بزرگي انجام ميدهند؛ اما به دليل تعامل و همکاري با سيستم اسرائيل، اغلب توسط اسرائيليها به «عاديسازي» متهم ميشوند؛ اما نکته جالب اينجاست که با وجود ماهيت نژادپرستانه و تبعيضآميز تلآويو، سران عرب ميتوانند از نحوه عملکرد آنان در درون آمريکا درسهايي را بياموزند؛ چراکه سياستها و استراتژي ايالات متحده احتمالا بيش از ديگر کشورها بر زندگي روزمره اعراب در جهان تأثير ميگذارد.
در ادامه اين گزارش آمده است بسياري بر اين باورند که جهان عرب با سرمايهگذاري و اهداي کمکهاي مالي خيرخواهانه در بين جامعه عربزبان آمريکا ميتواند تأثير بالقوهاي داشته باشد؛ اما بايد به اين نکته توجه کرد که بسياري از اين اهداف فقط در صورت داشتن صداي قوي لابيگري قابل تحقق است و اين به آن معناست که آنان بايد در کنار سرمايهگذاريهاي مالي، فعاليت سياسي نيز داشته باشد؛ هرچند ميدان جنگ سياسي آمريکا به گونهاي است که اعراب در آن کمترين تأثير را دارند. قدرتي که ميتوانست با تغيير سياستهاي خارجي آمريکا دوچندان شود؛ البته اگر رهبران عرب اهميت آن را درک کنند و سرمايهگذاريهاي کلاني در اين راستا انجام دهند.
اسکاينيوز عربي نيز در گزارشي به اين موضوع پرداخته است و مينويسد که روابط ميان کشورهاي عربي و آمريکا از ابتداي قرن بيستم تا دهه سوم قرن بيستويکم شدت و ضعف داشته و بنا بر منافع متقابل در نوسان بوده است. صرفنظر از گرايش حزبي رؤساي جمهوري آمريکا، رويکرد و ديدگاه هريک از آنان در ماهيت و چگونگي روابط دوجانبه نيز تأثيرگذار بوده است. «ليندون بي جانسون»، سيوششمين رئيسجمهوري آمريکا که دموکرات بود، به دليل حمايت از اسرائيل در جنگ ششروزه از حاميان اين رژيم به شمار ميرفت؛ اما «جيمي کارتر» از همان حزب براي برقراري صلح در منطقه از هيچ تلاشي دريغ نکرد. درباره رؤساي جمهوري آمريکا از حزب جمهوريخواه نيز اين مقايسه صادق است. قضاوت درباره «جورج بوش» پسر را بايد به تاريخ سپرد؛ حال آنکه «جورج بوش» پدر يکي از نزديکترين دوستان جهان عرب به شمار ميرفت. از آنچه گفته شد نتيجه ميگيريم که آمريکا سياست و فلسفه کاملا مشخصي را دنبال ميکند که هدف اصلي آن تأمين منافع اين امپراتوري و اجراي ديدگاههاي راهبردياش در سراسر جهان است و در چنين شرايطي فرق نميکند که رهبر کاخ سفيد، دموکرات باشد يا جمهوريخواه.
دراينميان نتايج نظرسنجيها و پيشيگرفتن جو بايدن نگرانيهايي را در جهان عرب به وجود آورده است. آناني که از اين مسئله ابراز نگراني ميکنند، معتقدند با رويکارآمدن بايدن، دور سوم رياستجمهوري «باراک اوباما» آغاز خواهد شد. بايدن که هشت سال را بهعنوان معاون اوباما در کاخ سفيد گذراند، تنها سايهاي از اوباما بود و هيچ کاريزمايي نداشت که او را از ديگران متمايز کند. آنان ميگويند که اوباما به دليل حمايت از گروههاي اسلامي و تلاش آشکار و نهان براي بهقدرترسيدن آنها، فاجعه بزرگي براي جهان عرب به بار آورد که تبعات آن همچنان ادامه دارد.
البته در جهان عرب کساني نيز هستند که سياستهاي ترامپ و تصميمات او درباره انتقال سفارت آمريکا به بيتالمقدس، بهرسميتشناختن قدس بهعنوان پايتخت اسرائيل و سکوت در برابر اقدامات «عثماني» در خاورميانه را نگرانکننده و اختلافبرانگيز ميدانند و معتقدند که با منافع امنيت ملي عربي در تضاد است و بههميندليل انتخاب مجدد او را نويدبخش نميدانند. در واقع ميتوان گفت مسير روابط کشورهاي عربي و آمريکا بايد اصلاح شود، صرفنظر از اينکه چه کسي به کاخ سفيد راه پيدا ميکند.
«امين اميل»، يکي از کارشناسان مسائل عرب دراينباره ميگويد که سنگ بناي روابط دوجانبه از سوي افکار عمومي آمريکا، در رسانههاي سنتي اين کشور و شبکههاي ارتباط جمعي گذاشته ميشود؛ ازهمينرو کشورهاي عربي اگر خود را آنگونه که هستند، به آمريکا معرفي نکنند، رسانههاي اين کشور آنگونه که خود ميخواهند، آنها را به افکار عموميشان معرفي خواهند کرد. او اينگونه ادامه ميدهد: «بنابراين مهمترين مسئله اين است که کشورهاي عربي چگونه بايد در اين برهه زماني حساس که جهان با خلأ راهبردي وحشتناکي روبهرو است، خود را بهعنوان بازيگر مهم جهاني معرفي کنند و مهم نيست بايدن در کاخ سفيد باشد يا ترامپ».
اما «راي هانانيا» معتقد است بايد به اين نکته توجه کرد که انتخابات ماه نوامبر مستقيما بر آينده جهان عرب تأثير ميگذارد؛ حتي اگر اختلاف سياستهاي ترامپ و بايدن در قبال خاورميانه اندک باشد. او نيز مانند اميل بر اين نکته تأکيد ميکند که رهبران عرب بايد با استفاده از اين فرصت شبکهاي هماهنگ ايجاد کنند تا بتوانند آمريکاييهاي عربتبار را به سمت خود جلب کنند؛ اما به گفته او «هرچند ايجاد چنين شبکهاي ميتواند نيازهاي جهان عرب را برآورده کند؛ اما نميتوان از ملتي که نگاه به سمت غرب دارد، انتظار زيادي داشت». چنين اقداماتي در برخي از کشورها در حال انجام است؛ همچنين اسرائيل داراي يک لابي قدرتمند شبکهاي است که از صدها کميته سياسي تشکيل شده است. سران اين رژيم سعي ميکنند از طريق رسانهها منافع خود را به دست آورند؛ بهاينصورت که پيامها را آنطور که ميخواهند، به رسانهها عرضه ميکنند. اسرائيل همچنين براي تأثيرگذاري بر رأيدهندگان آمريکايي کار روابطعمومي و تبليغات گسترده انجام ميدهد که تنها به دو عامل وابسته است: نخست هدف و دوم، هزينههاي کلان. بنابراين در چنين شرايطي جهان عرب با داشتن رهبران غيرفعال در عرصه سياست آمريکا، هيچگاه نميتواند به آنچه ميخواهد، دست يابد.