سرمقاله وطن امروز/ راز بیشفعالی مکرون!
وطن امروز/ « راز بيشفعالي مکرون! » عنوان يادداشت روزنامه وطن امروز به قلم نويد مؤمن است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
رئيسجمهور فرانسه تور سياسي خود در غرب آسيا را فعلا به پايان رسانده و اکنون مشغول ارائه گزارش سفرهاي خود به دونالد ترامپ، رئيسجمهور آمريکاست! امانوئل مکرون در سفر به بيروت، تاکيد کرد که اگر مقامات لبناني از الگوهاي ارائهشده فرانسويها در بازسازي ساختار اقتصادي و سياسي اين کشور پيروي نکنند، تحريم آنها را در دستور کار قرار خواهد داد! در عراق نيز مکرون تلاش کرد تا مثلا با يک تير، 2 نشان بزند: از يک سو مناسبات «پاريس- بغداد» را از موضع «بازيگر غالب» بازتعريف کرده و از سوي ديگر، از عراقيها بخواهد تا در ازاي دريافت امتيازاتي از سوي کاخ اليزه، طرح پيشنهادي پاريس در سوريه را بپذيرند! پس در اينجا نام «سوريه» نيز به ميان آمده است.
«عامر الفايز» عضو کميسيون روابط خارجي پارلمان عراق در اين باره تاکيد کرده است: «امانوئل مکرون طرحي را در ارتباط با صلح در سوريه مطرح کرده و خواهان همکاري عراق در اين زمينه شده است. طرح رئيسجمهور فرانسه ممکن است نقشه راهي براي صلح در خاورميانه و حل بحران سوريه با همکاري عراق باشد».
بنابراين مکرون در سفر اخير خود به منطقه غرب آسيا، عملا 3 کشور «سوريه»، «عراق» و «لبنان» را در حوزه سياست خارجي کشورش دخيل کرده است! کشورهايي که هر يک از آنها، مهد مقاومت در برابر دشمنان قسمخورده منطقه، از جمله خود فرانسويها محسوب ميشوند! آري: فرانسويها!
بايد اذعان کنيم که بازي فرانسويها پيچيده است! برخي تحليلگران و رسانههاي غربي «مکرون» را به «ژنرال دوگل» تشبيه ميکنند. آنها معتقدند که ژنرال دوگل به واسطه اتخاذ سياست خارجي مستقل از آمريکا (پس از پايان جنگ دوم جهاني)، پاريس را به نقطهاي کانوني و مستقل در نظام بينالملل تبديل کرد! آنها به استقلال 12 کشور آفريقايي از فرانسه در دوران حضور ژنرال دوگل در قدرت استناد کرده و معتقدند که رئيسجمهور جوان فرانسه نيز دقيقا در حال طي کردن همان مسير است! مسيري که فرجام آن، عظمت فرانسه! در جهان امروز خواهد بود.
مورخين و مردماني که پس از استقلال مستعمرههاي قبلي فرانسه از اين کشور، شاهد تحولات جديد در آنها بودند، شهادت داده و ميدهند که فرانسويها چگونه «استعمار کهن» را در شمال آفريقا و ديگر مناطق اين قاره تبديل به «استعمار نوين» کرده و به تاراج منابع متعلق به مردم فقير اين مناطق ادامه دادند! اگر چه اين اوج بيانصافي و بيعدالتي است که «ژنرال دوگل» را مصداق عقلانيت و آزاديخواهي! در سياست خارجي فرانسه تلقي کنيم اما در عين حال بايد تاکيد کنيم که ميزان «عقلانيت دوگل» به مراتب از امثال «مکرون»، «اولاند» و «سارکوزي» بيشتر است! ژنرال دوگل حداقل توانست «پروسه تبديل استعمار کهن به فرانو» را با اتخاذ ژستهاي دروغين طي کند اما مکرون همين ژستگيري ساده را نيز ياد نگرفته است!
زماني که مکرون از «صلح در سوريه» سخن ميگويد، حتي سران اتحاديه اروپايي از جمله آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان نيز از خنده رودهبر ميشوند! آنها خود بخوبي ميدانند که فرانسه در دوران رياستجمهوري مکرون، تنها کشور اروپايي بود که به دولت ترامپ درباره همکاري با آمريکا در موشکباران سوريه تضمين داد! فراتر از آن، مکرون به گونهاي براي لبنان تعيينتکليف ميکند که گويا به مانند «پدري خيرخواه» در داخل گود تحولات سياسي و امنيتي لبنان آمده و با صورتي آغشته به غبار ناشي از انفجار نيترات آمونيوم در بندر بيروت، قصد دارد تمام توان خود را براي ايجاد صلح و ثبات دائمي در «سرزمين سروها» در سبد اخلاص بگذارد!!
ممکن است اين نمايشها براي برخي شهروندان فرانسوي که هنوز ذهنشان در حد فاصل بين 3 مفهوم «سوسيال- دموکراسي تقلبي»، «جمهوريخواهي بيدردسر»و «مليگرايي افراطي» سير ميکند، جذاب باشد و تا حدودي فاجعه سوءمديريت غيرقابل توجيه مکرون در دوران شيوع کرونا در ذهن آنها را کمرنگ کند اما لبنانيها، سوريها و عراقيها هرگز جنايات فرانسويها در کشورهايشان را از ياد نميبرند! بهتر است قبل از اينکه مکرون از «همدردي با عراق در دوران سخت» سخن بگويد، به مردم اين کشور پاسخ دهد که چه بازيگراني اين «دوران سخت» را براي عراقيها رقم زدهاند! بهتر است رئيسجمهور فرانسه به همگان پاسخ دهد که سلاحهاي ساخت فرانسويها که قرار بود مقصد آنها کشورهاي عربي حوزه خليجفارس از جمله عربستان و امارات باشد، در دستان اعضاي گروه تروريستي- تکفيري داعش و جبهه النصره چه ميکند؟! البته مکرون شانس آورد که سال 2003 ميلادي، يعني زمان اشغال عراق، هنوز وارد دنياي سياست نشده بود، زيرا در آن صورت، از شوق کشتار مستقيم مردم عراق و تسلط بر منابع اين کشور، برخلاف «ژاک شيراک» به مباشر و همراه «جورج واکر بوش» و «توني بلر» تبديل ميشد! بدون شک در آيندهاي نزديک، مکرون بخوبي متوجه خواهد شد که منطقه غرب آسيا، زميني براي انجام بازيهاي کودکانه وي نخواهد بود! شايد بهترين تصميم مکرون، ميتواند بازگشت به خيابانهاي پاريس و زانو زدن در مقابل جليقهزردهاي معترض به نظام ظالم و طبقاتي فرانسه باشد....