نامزد اعتدال و توسعه برای 1400 کیست؟
صبح نو/متن پيش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
يکي از تشکلهاي سياسي که پيشبيني نوع رفتار انتخاباتي آن مهم به نظر ميرسد، حزب اعتدال و توسعه، مجموعه پر نفوذ در دولت تدبير و اميد است. در اين گزارش، قصد داريم احتمالها پيرامون رفتار انتخاباتي راستهاي ميانه در آوردگاه1400 را از نظر بگذرانيم.
ميانهها و مدرنها
يکي از قريبالوقوعترين رفتارهايي که انتظار ميرود اهالي اعتدال و توسعه به آن دست بزنند، حمايت از گزينه ائتلافي به همراه طيف راست اردوگاه اصلاحات است. ائتلاف اعتدال و توسعه با همراهي و شارژ سياسي و مالي حزب کارگزاران سازندگي، ميتواند حول گزينههايي نظير محسن هاشمي يا اسحاق جهانگيري(که هر دو نماينده راست مدرن هستند) صورت بگيرد. يکي از نشانههايي که در نوع خود ميتواند حامل پيام قرابت راست ميانه و راست مدرن باشد، ماموريتي است که اخيراً رييسجمهوري به اسحاق جهانگيري(نماينده راست مدرن در کابينه اعتدال) داد تا گرانيهاي خودرو را بررسي و سامان بدهد. اين درحالي است که جهانگيري و کاهش نقش او در کابينه، به يکي از مناقشهبرانگيزترين موضوعات ميان کارگزاران سازندگي و اعتدال و توسعه، طي چهار سال گذشته تبديل شده بود.
آنچه ميتواند بهانه همگرايي راست ميانه/معتدل و راست مدرن باشد، ريشههاي انديشهاي اين دو است. پدر معنوي هر دو، اکبر هاشمي رفسنجاني و عملگرايي، توسعهگرايي و نخبهگرايي مدنظر اوست. تفاوت اما در تاکتيکهاي اتخاذي آنها در طول
دو دهه اخير است. در حالي که حزب کارگزاران سازندگي ايران پس از جداشدن از جناح راست سنتي در سال1375، تدريجاً به جريان تجديدنظر/اصلاحطلب تمايل يافت، اعتدال و توسعه اينطور نبود و اساساً هدف از تشکيل آن در سال1378، ايجاد اعتدال و ميانهرو در فضاي سياسي ايران در دوره هژموني راديکاليسم چپ بود.
به اضافه راست سنتي
علاوه بر اسحاق جهانگيري يا محسن هاشمي همگرايي و همنوايي اعتدال، توسعه و کارگزاران سازندگي ميتواند با بار/اضافه شدن جناح راست سنتي، حول شخصيتي نظير علي لاريجاني نيز به وقوع بپيوندد.
علي لاريجاني که بنابر برخي اقوال معتبر، يکي از شروط حضورش در انتخابات رياست جمهوري را حمايت همزمان راست سنتي(تشکلهايي نظير جامعه روحانيت مبارز، جبهه پيروان، جامعه اسلامي مهندسان و حزب موتلفه اسلامي) و اصلاحطلبان اعلام کرده، ميتواند روي زمين بازي مشترک راستميانه، راست مدرن و راست سنتي، حسابي ويژه باز کند. اين حساب ويژه البته با اضافه شدن طيف چپ اردوگاه اصلاحات، ميتواند صورت و شکلي گستردهتر(به لحاظ قدرت بسيج اجتماعي)، به خود بگيرد. چه آنکه سعيد حجاريان، تئوريسين وابسته به طيف چپ اصلاحات(سوسيال دموکرات) در آخرين يادداشت خود، از احتمال پيروي اصلاحطلبان پيشرو(اشاره به اصلاحطلبان چپگرا) از الگوي موردنظر راستهاي مدرن يعني «اقتدارگراي بوروکرات» در انتخابات1400 سخن گفته است.
با اين حال، اضافه شدن چپهاي مدرن به زمين بازي راستهاي ميانه، مدرن و سنتي، با اماواگرهاي زيادي روبهروست. سوسيال دموکراتها معتقدند که آبرو و حيثيت جبهه اصلاحطلبي با حمايت از گزينه ائتلافي در سالهاي92 و 96، متحمل ضربات سختي شد و طبق اين تجربه تاريخي تلخ، حمايت مجدد از نامزد ائتلافي در1400، فاقد هوشمندي و درايت سياسي خواهد بود. در همينباره، چندي پيش علي صوفي، فعال اصلاحطلب در گفتوگويي با نامه نيوز، گفت: «اصلاحطلبان وضعيت استثنايي دارند اما ديگر ائتلاف اسثتنايينميکنند.»
از سوي ديگر، مربع راست ميانه، راست مدرن، راست سنتي و چپ مدرن، ميتواند با هدف حمايت از شخصيتي مانند محمدجواد ظريف نيز سر و سامان بگيرد. هرچند ظريف در مقايسه با لاريجاني، واجد وجوه کمتري از اقتدارگرايي است، اما ميتواند چپهاي مدرن را بيشتر از سه ضلع ديگر، به حمايت از خود مجاب و ترغيب کند. در مربع ترسيم شده حول ظريف، شايد راست ميانه با بازيگري محمود واعظي بهدليل برخي اختلافات آشکار و پنهانش با وزير امور خارجه، کمترين ميل را به حمايت از آقاي ديپلمات داشته باشد. اختلافاتي که در برخي بزنگاهها از جمله سفر بشار اسد به ايران، خود را بروز داد. با اين حال، فعلاً، ظريف کمتر از لاريجاني در مظان نامزدي است.
الگوي بعيد استقلالطلبي
مدل ديگري که احتمال ميرود اعتدال و توسعه(راست ميانه) به آن روي آورد، حمايت تام و تمام و مستقل از گزينه موردنظر دولت در انتخابات باشد. اين نوع رفتار شايد بعيد و دور از انتظار به نظر برسد، اما قطعاً يکي از احتمالهاست.
دولتها معمولاً در پايان هشت سال فعاليت خود، بهطور طبيعي در منظر مردم از وجاهت سياسي پاييني برخوردار ميشوند و همين امر، شانس نامزد مورد حمايت پاستور براي پيروزي در انتخابات رياست جمهوري را به پايينترين حد ميرساند. به همين دليل، حمايت مستقل حزب اعتدال و توسعه از گزينه موردنظر دولت، کمترين اقبال براي پيروزي را بهدنبال خواهد داشت. محمود واعظي، رييس دفتر رييسجمهوري و محمدباقر نوبخت، رييس سازمان برنامهوبودجه، از جمله قريبترين چهرههايي هستند که ميتوانند توسط دولت براي نامزدي معرفي شوند. اين دو چهره که بيشترين اصطکاک سياسي را با راست مدرن و چپ مدرن داشتند، بيشک، جاذبهاي براي جلب و جذب حمايت اين دو گروه ندارند.
اصحاب حزب اعتدال و توسعه از جمله محمود واعظي، محمدباقر نوبخت، مرتضي بانک و علي جنتي که سابقاً يا اکنون، در دولت تدبير مسووليت دارند، نيک واقفاند که اين حزب واجد اقل اعتبار اجتماعي است و در انتخابات به تنهايي نميتواند، مردم را به سمت و سوي ايدههاي خود بسيج کند. از طرفي، عملکرد پُرانتقاد دولت نيز باعث شده تا وجهه اعضاي اين حزب، بيش از پيش در نزد مردم مخدوش و مغشوش شود. بنابراين به نظر ميرسد که در برنامههاي انتخاباتي اين حزب، ائتلاف و همنشيني با ساير بلوک که بخشي از آنها در اين گزارش آورده شد، بر معرفي گزينهاي درون دولتي، رجحان و برتري داشته باشد.