سرمقاله فرهیختگان/ نظم نوین بدون ایالاتمتحده
فرهيختگان/ « نظم نوين بدون ايالاتمتحده » عنوان يادداشت مدير مسئول روزنامه فرهيختگان، محمدامين ايمانجاني است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
ايالاتمتحده در مواجهه با بحران کرونا خسارات سنگيني را متحمل شده چنانکه برخي تخمينها از نيازمندي اين کشور به يک بازه چندينساله براي جبران آن حکايت دارد. علاوه بر آن تظاهرات عليه نژادپرستي که همچنان درجريان است، از شکاف اجتماعي عميقي حکايت دارد که ظاهرا بنا نيست به اين زوديها پايان پذيرد. دراين خصوص نيز پيشبينيها حاکي از آن است که وضعيت کنوني ايالاتمتحده، جامعه رنگينپوست تحتفشار آپارتايد سفيد را براي ظهور و بروز خشونتهاي بيشتر و لجامگسيخته به ميدان خواهد آورد، چراکه نظام اجتماعي آمريکا بهطور ساختاري رفاه شهروندان رنگينپوست را فارغ از تبعيض فرهنگي و تعصبات نژادي در نظر نگرفته است.
از اين منظر ناکارآمدي کاخ سفيد در چارهانديشي براي وضعيت موجود سرعت تحولات ناخوشايند براي آمريکا را تندتر کرده و دولت ترامپ را با بحرانهاي دوگانه سياسي و اجتماعي بهويژه در مهار کرونا و مديريت سياستهاي داخلي و خارجي مواجه ساخته است و بالاتر از آن کار را براي کانديداي پيروز در انتخابات 2020 چه ترامپ باشد يا بايدن، جهت يافتن راهحل براي چالشهاي کنوني و پيشرو بسيار دشوار کرده است.
سياست خارجي آمريکا در سالهاي اخير که بيشتر به نفي پيمانها و نهادهاي بينالمللي معطوف بوده و بيهدف بدون اينکه برنامه مشخصي را ارائه داده باشد به تخريب نظم جهاني پرداخته؛ فرصت قدرتنمايي در سياست خارجي را از اين کشور گرفته و حتي برخي تحليلگران داخلي در اين کشور ابراز ميکنند که در داخل اين روش و منش در محدوده مرزهاي جغرافيايي هم ارزشهاي آمريکايي را به حاشيه رانده و آنچه باقي گذارده، يک دولت ورشکسته و بدون برنامه است که بدترين تجربه تاريخ معاصر آمريکا را رقم زده است.
از اينرو به نظر ميرسد درحال حاضر آمريکا دچار وضعيتي شده که براي کشورهايي که قدري دورانديشانه به تحولات بينالمللي مينگرند بيشتر از آنکه مهم باشد چه کسي رئيس دولت آينده اين کشور است، اين مساله مهم خواهد بود که چالشهاي عميق دروني آمريکا تا کجا ادامه خواهد يافت و چه سرنوشتي را براي هژموني تضعيفشده اين کشور رقم خواهد زد.
کشورهاي جهان بهويژه کشورهايي که در رقابت با ايالاتمتحده هستند، در انتخابات 2020، درکنار رقابت دو نامزد، در انتظار تبعات شکافهاي سياسي و اجتماعي آمريکا هم نشستهاند، چالشهايي که ميتواند در صورت ادامه بحران کرونا، تظاهرات عليه نژادپرستي و درنهايت مقاومتهاي جهاني در برابر يکجانبهگرايي آمريکا، آثار آن عميقتر شود و همين مساله هم است که مديريت ايالاتمتحده براي ترامپ و حتي بايدن بعد از انتخابات 2020 را دشوارتر خواهد کرد.
اين اکوسيستم جهاني که بهسرعت درحال فراگيرشدن هم است، احتمالا تغييرات مهمتري در روابط بينالملل و تعاملات متقابل کشورها پديد خواهد آورد و از اين پس براي کشورهايي چون چين، روسيه و حتي متحدان قديمي آمريکا مانند کشورهاي اروپايي ازجمله آلمان و فرانسه مهمتر از فرد پيروز، نوع سياست خارجي آمريکاست که مهم و اساسي خواهد بود.
اگر ترامپيسم از سوي جمهوريخواهان يا سياستهاي انقباضي از سوي دموکراتها در تعاملات جهاني دنبال شود و به رويکردهاي بينالمللي مبتني بر پيمانها و نهادهاي بينالمللي بيتوجهي شود، هر کشوري براي حفظ منافع و بقاي خود در جامعه جهاني به دليل عدمپذيرش سياستهاي مليگرايانه آمريکا، سراغ کشورهاي قدرتمند و بازارهاي مطمئنتر خواهد رفت و اين اتفاقي است که مطمئنا ساختار کنوني جهان را با تغييرات عمدهاي مواجه خواهد کرد.
براي نظام سياسي آمريکا هم بدون در نظر گرفتن اينکه کدام يک از کانديداها پيروز انتخابات شود، بازگشت به مناسبات بينالمللي قبل از انتخابات 2016 که ترامپ پيروز آن شد؛ آسان نخواهد بود.
علاوه بر اين به نظر ميرسد براي متحدان اروپايي ايالاتمتحده نيز، تنشهاي ناشي از رفتارهاي دونالد ترامپ در اقتصاد و تجارت خارجي، سياست بينالمللي و مسائل امنيتي؛ حتي با شکست وي در انتخابات رياستجمهوري 2020 نيز برطرف نخواهد شد و براي آنها بازگشت به دوره قبل از روابط تخريبشده فراآتلانتيکي سختتر و در مقابل تنظيم مناسباتشان با ساير قدرتهاي بزرگ جهان مانند چين و روسيه آسانتر خواهد شد.
در اين ميان و با تداوم وضع فعلي کشورهاي اروپايي که بيش از نيمقرن متحد راهبردي آمريکا در ناتو و روابط ترانس آتلانتيک هستند و براي فروپاشي شوروي و نظامهاي کمونيستي و در راس آن چين سالها هزينه کردهاند، در چشمانداز کوتاه مدت احتمالا ملزم خواهند بود اين دو کشور را با نظامهاي سياسي تمرکزگرا و توتاليتر بهعنوان شريک راهبردي بپذيرند و با معيارهاي مبتني بر قواعد روسي و چيني سبک زندگي سياسي و امنيتي خود را تغيير دهند و براي ارزشهاي غربي و ليبرال دموکراسي و همچنين حمايت از حقوق بشر تعاريف و قواعد جديدي را در چارچوب راهحلهاي ملي متناسب با ارزشهاي روسي و چيني تدوين کنند.
اگر در ادامه تحولات جاري، درونگرايي ايالاتمتحده بعد از انتخابات 2020 به قوت خود باقي بماند و اتحاديه اروپا نتواند چون گذشته از مزاياي اقتصادي و امنيتي مرتبط با مناسبات خود با آمريکا بهره گيرد، دولت جديد 2020 آمريکا بايد خود را براي يک نظم بينالملل پيچيده و به چالش کشيده شده با اروپا و ساير کشورهاي جهان آماده کند. حتي اگر جو بايدن نيز ترامپ را در انتخابات آتي شکست دهد بازهم معلوم نيست اين وضعيت متشنج بهتر از دوران ترامپ ادامه پيدا کند.
اين نخستينبار در تاريخ معاصر است که افول يک قدرت بزرگ مانند ايالاتمتحده که رئيسجمهور آن بدان دامن زده، ميتواند روابط آمريکا و ساير کشورهاي جهان را که با ايالاتمتحده رابطه راهبردي اقتصادي يا امنيتي دارند، دچار چنان مشکلاتي کند که نظم جهاني را از محور خود خارج و يک رکود اقتصادي درازمدت را بر کشورهاي جهان تحميل کند. در امتداد افول نظم جهاني و قدرت هژمون آمريکا؛ ناسيوناليسم و افراطگريهاي ملي و ايدئولوژيک جهان را درخواهد نورديد و پيمانها و نهادهاي بينالمللي حاصل از دو جنگ جهاني را از بين خواهد برد و مسابقه تسليحاتي بيپايان را بر جهان حاکم خواهد ساخت.