برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo
برگزیده
تحلیل ها

گرگ و میش بورسی

منبع
دنياي اقتصاد
بروزرسانی
گرگ و میش بورسی

دنياي اقتصاد/متن پيش رو در دنياي اقتصاد منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست

محمدمهدي زارع‌پور/ شاخص کل بورس اوراق بهادار از ديدگاه تکنيکال مي‌تواند به محدوده حمايتي يک ميليون و ۳۷۰ هزار تا يک ميليون و ۴۰۰ هزار واکنش نشان دهد. هم‌زماني اين موضوع با گزارش‌هاي مثبت ماهانه و شش ماهه مي‌تواند به واگرايي مثبت در انديکاتورها نيز منجر شود. اما در يک ماه گذشته با تناقض‌هاي متفاوتي روبه‌رو بوده‌ايم.


همان‌گونه که شاهد بوديم بعد از اينکه نرخ دلار در بازار آزاد از ۲۵ هزار تومان به ۳۰ هزار تومان و حتي بالاتر رسيد، ابتدا نگاه بازار به شرکت‌هاي صادراتي جلب شد و شاخص کل روند بهتري نسبت به شاخص هم‌وزن داشت. به ويژه اينکه پيش‌فرض اين بود که ترامپ در انتخابات آمريکا برنده خواهد شد. پس از اينکه ترامپ به کرونا مبتلا شد و مناظره دور اول کانديداها برگزار شد، نتايج نظرسنجي‌ها تغيير کرد و بازار سرمايه به اين نتيجه رسيد که شانس بايدن بالاتر است. در روزهاي اخير مشاهده مي‌کنيم که سهام گروه بانکي‌ و خودرويي‌ به‌عنوان دو گروه منتفع از رفع تحريم‌ها، بهتر معامله مي‌شوند. در ماه‌هاي قبل، سهام صنايع بزرگ و دلاري در کانون توجه فعالان بازار سرمايه بود ولي کم شدن ارزش پول و گزارش شرکت‌هاي صنايعي مانند سيماني‌ها، دارويي‌ها، کاني‌هاي غيرفلزي که گزارش‌هاي عملکرد خوبي ارائه کردند، موجب روي آوردن بازار به سمت اين صنايع و شکل‌گيري روند صعودي در قيمت سهام آنها شد. از هفته‌هاي گذشته شاهديم بازار در ابتداي صبح با يک روند مثبت بسيار قدرتمند شروع مي‌کند، به‌گونه‌اي که احساس مي‌شود يک ‌روند اصيل شکل‌گرفته ولي حدود ساعت ۱۱:۳۰ تا ۱۲ همان روز شاهد افزايش عرضه‌ها و تشکيل صف‌هاي فروش هستيم. ظاهرا در چنين شرايطي رويکردهاي کوتاه‌مدت جايگزين نگاه بلندمدت شده است. بسياري از فعالان بازار، اين تناقض را حاصل ريسک‌هاي سيستماتيک و ابهام حاصل از وضعيت انتخابات آمريکا مي‌دانند که انتظارات تورمي و نرخ دلار را شکل مي‌دهد. ابتدا به اين مساله مي‌پردازيم و اصطلاحا بدترين سناريو را شناسايي مي‌کنيم و به تعبيري مي‌خواهيم ببينيم مرگي که بازار سرمايه از ترس آن خودکشي مي‌کند، دقيقا چيست و چگونه بايد به آن نگاه کنيم؟! فرض را بر اين مي‌گذاريم که بايدن در انتخابات آمريکا انتخاب شود؛ در کوتاه‌مدت چه اتفاقي مي‌تواند بيفتد؟ مي‌دانيم که انتظارات تورمي اصلاح مي‌شود و ممکن است بخشي از صادرات نفت ما احيا شود و احتمالا بتوانيم تعاملات بين‌المللي‌مان را بهتر کنيم و در نهايت اين باعث مي‌شود که نرخ ارز تا حدودي اصلاح شود. نکته‌اي که وجود دارد اينکه نرخ ارز تا چه سطحي مي‌تواند کاهش يابد؟! يکي از روش‌هاي محاسبه نرخ ارز ارزش‌گذاري آن با استفاده از روش (PPP (Purchasing power parity يا برابري قدرت خريد است که عددي نزديک به ۲۰ تا ۲۲ هزار تومان را نشان مي‌دهد. در عين اينکه هر چقدر دلار قبل انتخابات رشد کند، کف اصلاح دلارِ بعد از هيجان را هم بالا مي‌آورد و بايد در نظر داشته باشيم که نرخ منطقي دلار حتي با توجه به اين قضيه مي‌تواند عددي بين ۲۰ تا ۲۲ هزار تومان باشد.

در سمت ديگر و در بلندمدت و با وجود بعضي از مشکلات زيرساختي اقتصادي‌مان، با توجه به افول بازار جهاني نفت و با توجه به اينکه بخش مهمي از صادرات غيرنفتي ما محصولات پتروشيمي است که آن نيز به نرخ نفت وابسته است، بايد در نظر داشته باشيم که رويکرد تورمي اقتصاد ما فارغ از منازعات و مناظرات ترامپ و بايدن است و با تداوم حکمراني اقتصادي فعلي، در بلندمدت، تورم همچنان در خانه‌هاي ما خواهد بود. در هفته گذشته گزارشي را از اوپک داشتيم که ماکسيمم تقاضاي نفت را سال ۲۰۴۰ و همچنين شرکت توتال فرانسه را در مرز شروع افول تقاضا در سال ۲۰۳۰ مي‌بيند که به اين معناست که در سال‌هاي آينده امپراتوري طلاي سياه به‌شدت ضعيف خواهد شد. بنابراين يک ديدگاه کوتاه‌مدتي وجود دارد که با فرض اصلاح، دلار را در محدوده‌هاي بين ۲۰ تا ۲۲ هزار تومان در نظر مي‌گيرد که به‌عنوان يک کف حمايتي و بنيادي منطقي به نظر مي‌رسد و در مورد بازار جهاني نفت به همان دليل که در بلندمدت ما مشکل تورمي بزرگ‌تري داريم و بايد در نظر بگيريم که اکنون در بازار ما ترس از ريزش بازار و ترس از مرگ دارد بدتر از خود مرگ عمل مي‌کند که ما بايد اين را فرصت خريد در بسياري از سهم‌ها بدانيم. درعين‌حال، نمي‌توان کتمان کرد که برخي ريسک‌ها و فشار فروش‌هاي هيجاني مي‌تواند به آنها اضافه شده و عامل رواني را تقويت مي‌کند.

بنابراين ۲ نکته قابل تامل وجود دارد: ۱- شرکت‌هاي صادرات‌محور خاصي وجود دارند که حتي با اصلاح نرخ دلار گزينه‌هاي مناسبي جهت سرمايه‌گذاري بلندمدت هستند. در اين دسته برخي از پتروشيمي‌هايي که نسبت قيمت به عايدي آنان در محدوده ۸ واحد است و کيفيت سود بالايي نيز دارند.۲- درعين‌حال در گروه‌هايي که ارز ترجيحي ۴۲۰۰ توماني دريافت مي‌کنند مساله حجم قاچاق و اختلاف نرخ ارز بازار با نرخ کنوني به حدي زياد است که دولت به اين وضع ادامه دهد. هم‌ اکنون هم در شهرهاي مرزي کشور دچار کمبود غذا و کمبود بعضي از امکانات به همين دليل هستيم. پس در صورت تثبيت نرخ ارز امکان آزادسازي نسبي ارز ۴۲۰۰ توماني دور از انتظار نيست و بايد به پتانسيل در دل اين گروه‌ها توجه بيشتري کرد. بنابراين سهام شرکت‌هاي فعال در صنايعي مانند دارو، سيمان، غذايي و لاستيک نيز پتانسيل رشد قيمت را در آينده دارند.
 

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره