سرمقاله وطن امروز/ زنده باد مردم
وطن امروز/ « زنده باد مردم » عنوان يادداشت روزنامه وطن امروز به قلم علي زنگنه است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
پيروزي جريان انقلابي در انتخابات رياستجمهوري بوليوي و عاقبت بيعت تيم رسانهاي دولت روحاني با ترامپ
تصاوير جشن پيروزي بوميان مظلوم بوليوي بر کودتاچيان دستنشانده آمريکا يکي از آن معدود لحظههاي نابي بود که در روزگار عسرت حمله جهاني کرونا، لبخند را بر لب مردمان کره خاکي فارغ از رنگ و مليت و مذهب نشاند. در عين حال اين سيلي زمانه بود بر صورت نامردمان؛ همانهايي که پارسال در چنين روزهايي براي سقوط اوو مورالس پايکوبي ميکردند؛ يک انقلابي بوليواري راستين با افتخار رهبري 13 ساله فقيرترين کشور آمريکاي جنوبي که به گواه دوست و دشمن رئيس موفقترين دولت نيمکره غربي در فقرزدايي و احقاق عدالت بود.
دايره آن نامردمان محدود به اوانجليستهاي مرتجع و نژادپرستان کلنيهاي اروپايي در منطقه سانتاکروز نبود که با پولپاشي سازمان سيا به نمايندگي از شرکتهاي آيتي آمريکايي، بخشي از جامعه مستيزوهاي دو رگه را با القائات خرافي عليه حزب سوسياليست شوراندند و بعد در همدستي با ژنرالهاي خودفروخته ارتش بوليوي، نيم قرن پس از قتل چهگوارا، عليه کسي کودتا کردند که جاي «فرمانده چه» را در قلب سرخپوستان مستضعف رشتهکوههاي آند گرفته است.
اين غائله نامردماني را هم در پس پرده داشت؛ دونالد ترامپ و مايک پمپئو؛ جنايتکاراني که از واشنگتن کارزار کودتاهاي سريالي عليه دولتهاي چپگراي مردمي آمريکاي لاتين را به واسطه حمايت از جنبشهاي مسيحي افراطي و فاشيستي، بسته بودند؛ پروژهاي براي جنگافروزي دوباره در منطقهاي که يانکيها هنوز تصور ميکنند حياط خلوتشان است. اين فتنه اما با شکستي مذبوحانه مواجه شده است؛ با مقاومت جانانه انقلابيهاي چاويستي ونزوئلا، اکثريت سرخپوست بوليوي که به قيام بوليواري اميد بستهاند و حتي هموطنان «چه» يعني آرژانتينيهايي که با اکثريت آرا، به دولت کارگزاران آمريکايي به رياست «مائوريسيو ماکري» نه گفته و «آلبرتو فرناندس» سوسياليست را به کاخ رياستجمهوري بازگرداندهاند.
حتي به فرض هم که ترامپ در کاخ سفيد ماندگار شود، پروژه «بيثباتسازي حياط خلوت لاتين» به احتمال زياد در آينده نزديک در برزيل، بزرگترين کشور و جامعه آمريکاي لاتين به بنبست کامل ميرسد؛ جايي که دولت ژائير بولسونارو، ترامپ سرزمين سامبا- با حماقتها و خباثتهايي مشابه نسخه نيويورکياش- با ناکارآمدي در مهار کرونا و ناتواني در کنترل بحران اقتصادي، وضع جالبي ندارد و همانند ترامپ بشدت در حال از دست دادن پايگاه راي خود است.
ديگر نامردمان پس پرده، زالوهاي والاستريت و دره سيليکوني سانفرانسيسکو بودند؛ بويژه ايلان ماسک، مدير و سهامدار اصلي تسلا و اسپيساکس که به همراه سهامداران بزرگ اپل و گوگل چشم طمع به غارت بزرگترين ذخاير ليتيومي جهان در فلات نمکي ارتفاعات بوليوي بسته بودند تا آمريکا در توليد روزافزون باتريهاي لي يوني (ليتيوم يوني) مختص خودروهاي برقي و همچنين گوشي و تبلت از رقيب سرسختش، چين عقب نماند.
شايد لازم به يادآوري نباشد که انگليس و اتحاديه اروپايي نيز ديگر روسياهان پيروزي «لوئيس آرسه» نامزد حزب ماس (جنبش براي سوسياليسم) بر «کارلوس مسا» رهبر و نامزد حزب فري بودند؛ حزبي نژادپرست متشکل از رهبران سفيدپوست که در اين يک سال «جينين آنييز» را به عنوان رئيس دولت کودتا تعيين کرده بود.
لندن، بروکسل، پاريس، برلين و مادريد با همه آن ژستهاي حقوق بشريشان، از شورش و اقدامات نظامي براي سرنگوني دولت مستقر قانوني و محبوب مورالس که از دل انتخابات 2019 بوليوي برآمده بود حمايت کردند، بدون آنکه حتي منتظر گزارش سازمان ملل و ديگر نهادهاي ناظر بينالمللي درباره صحت و سقم نتايج انتخابات بنشينند. حالا با راي قاطع اکثريت 53 درصدي، آبرويشان بر باد رفته، چرا که به افکار عمومي جهاني ثابت شد آنچه در اين يک سال بر بوليوي گذشت، چيزي جز يک کودتاي نژادپرستانه کنترل شده از خارج عليه اکثريت عمدتا سرخپوست و مستيزوي بوليوي نبوده است.
اين اتحاديه بيآبرو و شکست خورده هماني است که حسن روحاني و حواريون اصلاحطلبش به عنوان مرجع اخلاقي براي قضاوت در نزاع با دولت ترامپ بر سر برجام برباد رفته بدان متوسل شده و با جا گذاشتن همه تخممرغهاي برجاميشان در سبد آن به ورشکستگي سياسي امروز دچار شدهاند.
پيروزي لوئيس آرسه در انتخابات يکشنبه بوليوي نه تنها به منزله بازگشت وزير پيشين مورالس و همحزبي او به کاخ رياستجمهوري کمادوي لاپاز بود، بلکه رئيسجمهور پيشين نيز روز دوشنبه ضمن تبريک اين پيروزي به همرزم خود از بوئنوسآيرس اعلام کرد او هم بزودي با امن شدن دوباره کشور به دست دوستانش، بازخواهد گشت.
پارسال کودتاچيان مورد حمايت آمريکا و اتحاديه اروپايي نقشه کشيده بودند در حمله شبهنظاميان لباسشخصي اجير شده توسط فاشيستها به کمادو، مورالس را به قتل برسانند تا به خيال خود درخشانترين سر انقلاب بوليواري را در آمريکاي جنوبي قطع کرده باشند اما حالا اين کاخ آرزوهاي آمريکاييها براي به کارگيري فاشيسم عليه خيزش مردمي جديد کشورهاي لاتين ويران ميشود.
حالا مردي که خزان پيش به عنوان رئيسجمهور از دست کودتاچيان مزدور آمريکا گريخته بود، در قامت يک رهبر اجتماعي با محبوبيت و مقبوليتي بيش از پيش بازميگردد که اين ميتواند در عين حال او را به شاخصترين رهبر ضد آمريکايي نيمکره غربي و نماد بهار بيداري لاتينها تبديل کند که طليعهاش روي آوردن ديگر بار ملتهاي لاتين از مکزيک تا آرژانتين به دولتهاي چپ ضدامپرياليستي و عدالتخواه است.
اين شکستي است که در صورت شکست ترامپ در انتخابات 13 آبان به وارث او يعني بايدن هم به ارث خواهد رسيد.
* عاقبت مزدوري
اثر پروانهاي سيلي بوليواري، نامردماني در همين حوالي را هم بينصيب نخواهد گذاشت که پارسال با ساختن سوژه منفي از قهرمان بوميان مستضعف بوليوي، خوشخدمتي و مزدوري آمريکا را در عرصه ژورناليسم تمام کردند؛ کساني مثل مشاور رسانهاي حسن روحاني و نماد جريان مطبوعاتي اصلاحطلبي که جلد نشريهاش را براي چندمين بار به تسويهحساب با ملتهايي اختصاص داد که در مقابل آمريکا ايستادهاند. روزنامه سازندگي، ارگان حزب کارگزاران به سردبيري محمد قوچاني، آبانماه سال پيش با انتشار عکسي از اوو مورالس که بوي تمسخر لباس سرخپوستان آندي از آن به مشام ميرسيد، عبارت «عاقبت پوپوليسم» را در همراهي کامل با کودتاچيان بوليوي و دولت ترامپ تيتر کرد. يک علامتدهي رسانهاي خطرناک از سوي حواريون دولت روحاني به واشنگتن که مسبوق به سابقه هم بود و معادل افراطيتر آن جلد هفتهنامه صدا با سردبير و تحريريهاي بسيار نزديک به قوچاني در ارديبهشت سال قبل بود که بيشرمانه هيمنه ناوگان هوايي و دريايي آمريکا را به رخ مخاطب ايراني ميکشيد.
اين نخستينبار نبود که نماد ژورناليسم غربپرست ايران، کينهاش را نسبت به نمادها و رهبران انقلاب ضدامپرياليستي بوليواري نشان ميداد، از جمله جلد مشهور ديگري که سازندگي زمستان 97 متعاقب حمايت آمريکا و اروپا از دولت خودخوانده خوان گوآيدو در مقابل دولت نيکولاس مادورو در ونزوئلا منتشر کرد و به خيال خود با اعلام پايان پوپوليسم که کنايه هميشگي جريان اصلاحات و کارگزار به دولت احمدينژاد بوده است، در حقيقت مرگ انقلاب بوليواري را جشن گرفت.
در کودتاي پارسال بوليوي اما ديگر مساله اختلاف سليقه درباره شيوههاي حکومتداري نبود، بلکه مجموعهاي از نشريات و سايتهاي حامي دولت روحاني و البته مورد مرحمت و الطاف دولت فخيمه که به کارزار قوچاني پيوسته بودند، از يک کودتاي علني با هدايت دولت ترامپ حمايت کرده بودند. آن اعلام بيعت بيشرمانه ژورناليسم غربپرست با ترامپي که آن زمان صريحا لاف سرنگوني نظام جمهوري اسلامي را به هر طريق ممکن ميزد، بر کسي پوشيده نماد.
چرخش چرخ روزگار، ديروز قوچاني را مجبور کرد پس از يک سال درباره حمايتش از کودتاي بوليوي توضيحاتي بدهد. قوچاني در واکنش به پستهايي که خواهان استعفاي او از روزنامهنگاري به خاطر غلط از آب درآمدن مواضعش درباره شکست حاميان مورالس شده بودند، به شکلي عجيب شبکههاي اجتماعي را «جاهليت مدرن» خواند. حال آنکه بخش اعظم کارزارهاي تبليغاتي و انتخاباتي دولتي را که او مشاورش است همين جاهليت مدرن تشکيل ميدهد. با اين وصف اين جريان رسانهاي به مرحله نقض موجوديت خود رسيده است؛ تاريخ مصرفي محتوم براي هر موجوديت فاقد اصالت.