آژیر جنگ داخلی در آمریکا
دنياي اقتصاد/متن پيش رو در دنياي اقتصاد منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
انتخابات آمريکا، قلب اين کشور را مورد آزمون قرار خواهد داد. اين بخشي از سخنان چارلز بلو، ستوننويس نيويورک تايمز است. او در يادداشت ۲۵ اکتبر مينويسد: اينکه ما چه کسي هستيم؟ چگونه به اين نقطه رسيديم؟ چگونه اين کشور دونالد ترامپ را انتخاب کرد و آيا قانون اساسي ما ظرفيت پذيرش خطا و معکوس کردن آن را دارد، سوالاتي است که مطرح شده است.
در حال حاضر جو بايدن، در نظرسنجيها پيشتاز است اما حقيقت اين بوده که ترامپ نيز نزديک است و او هر چند اندک هنوز شانس براي انتخاب مجدد دارد و براي من بهعنوان فردي سياهپوست اين مساله بسيار تعجببرانگيز است. من گمان ميکنم که زنان و مسلمانان زيادي به همراه آفريقاييها و هائيتيها و مهاجراني که توسط او (ترامپ) ناديده گرفته شدهاند، از چنين احساس مشابهي برخوردارند.
ترامپ رئيسجمهور اين کشور است، براي اينکه اکثريت سفيدپوست در اين کشور چنين چيزي خواستهاند. شايد برخي به رغم نقايص ترامپ او را مورد حمايت قرار ميدهند، اما برخي هستند که اين نقايص را مورد ستايش قرار ميدهند. در آخر اينکه، نژادپرستي ترامپ در اين ميان از سوي برخي مورد استقبال قرار گرفته است.
با اين حال، بر اساس آخرين نظرسنجي کونيپياک، هنوز بيشتر سفيدپوستان از ترامپ حمايت ميکنند تا بايدن. اين در وهله اول تمايل مردان سفيدپوست را نشان ميدهد که ترامپ را با ۵۷ درصد در برابر بايدن ترجيح ميدهند. راي مردان سفيدپوست براي بايدن ۳۶ درصد است. در مقابل زنان سفيدپوست بيشتري از بايدن حمايت ميکنند که اين رويه نسبت به سال ۲۰۱۶ معکوس شده است. در آن زمان بيشتر سفيدپوستها (زن و مرد) به ترامپ راي دادند.
سفيدپوستان نژادپرست، جنسيتزده و بيگانههراس يا همه کساني که از اين شرايط بهره ميبرند، در حال جنگ با بقيه ما هستند، نه تنها با شرايط فعلي ما، بلکه با آينده ما نيز در حال جنگ هستند. حزب جمهوريخواه که ديگر بايد آن را حزب ترامپ ناميد، تبديل به انعکاس صداي او شده است. آنها ميبينند که کشور با سرعت در حال تبديل شدن به يک کشور رنگين است، به همين خاطر بيش از پيش قبيلهگرا، عجولتر و بدطينتتر شدهاند.
حزب جمهوريخواه مانند ترامپ آيندهاي را ميبيند که در آن تنها راهي که ميتوانند برنده شوند، تقلب است. به همين دليل است که آنها به دنبال پشتوانهسازي براي خود در دادگاهها هستند. به همين دليل است که آنها آشکارا از تاکتيکهايي استفاده ميکنند که به خوبي شناخته شدهاند و منجر به سرکوب رايدهندگان ميشوند. به همين دليل است که دنبال تاکتيکهاي گولزننده هستند. به همين دليل است که آنها سرسختانه با مهاجرت مخالفت ميکنند.
پايگاه اصلي ترامپ عمدتا مردان سفيدپوست بدون تحصيلات دانشگاهي هستند و او را نماينده خشم خود ميدانند، او را وزير ترس خود ميپندارند و به همين دليل تلفات در ميان آنها را تسليت ميگويد و خود را قهرمان مظلوميت آنها کرده است. ترامپ مرد سفيد عصباني است که مسووليت نبرد براي مردان سفيدپوست عصباني را بر عهده دارد. خوشبينترين افراد، دوران ترامپ را نوعي جنون لحظهاي ميدانند که نيمي از ملت در طلسم اين مجنون گرفتار آمدند. دموکراتها بر اين باورند که کشور دوباره متحد ميشود و اين دوران فراموش ميشود.
چارلز بلو در ادامه مطلب خود مينويسد: من اما از آن دسته افراد نيستم. من به آنچه توماس شالر، دانشمند علوم سياسي، به فرانسيس ويلکينسون، ستوننويس مقاله بلومبرگ در سال ۲۰۱۸ گفت، معتقدم: «فکر ميکنم ما در آغاز يک جنگ داخلي نرم هستيم. اگر ۲۰۱۸ آغاز آن بود، اکنون به خوبي در حال انجام است.»
ترامپ در حال ساخت ارتشي از آسيبديدگان است که به خوبي در معرض ديد است. اين يک ارتش با مزدوران خاص خود است، افرادي که ترامپ مجبور نيست شخصا آنها را هدايت کند، اما او آنها را نيز محکوم نميکند.
وقتي مساله ديويد دوک، رهبر سابق گروه تندرو سفيدپوست کوکلاس کلان در به راه انداختن اعتراضات در شارلوتس ويل و باشگاه مشتزني دست راستي گروه پراد بويز پيش آمد، ترامپ راهي پيدا کرد که از محکوميت آنها فرار کند و غالبا خود را به تجاهل بزند. ترامپ وقتي براي انتخابات سال ۲۰۱۶ نامزد شد، گفت: «من چيزي در مورد ديويد دوک نميدانم.» البته که او دروغ ميگفت. ترامپ در واقع ميراث دوک است.
در سال ۱۹۹۱، بهرغم اينکه دوک براي فرمانداري لوئيزيانا کارزار انتخاباتي ناموفقي داشت، اما ترامپ به لري کينگ در سيانان گفت که او (دوک) توانسته است راي زيادي از سفيدپوستان را به دست آورد. ترامپ تصريح کرد: «من از ديدن آنچه عيان شده است متنفرم، اما حدس ميزنم اين فقط نشان ميدهد خصومت زيادي در اين کشور وجود دارد. در ايالات متحده خصومت فوقالعادهاي وجود دارد.» کينگ نيز در پاسخ گفت: «عصبانيت؟!» بعد ترامپ شرح داد: «اين عصبانيت است. اين راي ناشي از خشم است. مردم از آنچه جاري است، عصباني و خشمگين هستند. مردم در مورد مشاغلشان خشمگينند.» در واقع بايد گفت، اين همان عصبانيتي است که ترامپ براي پيروزي در انتخابات رياست جمهوري به کار گرفت: «خشم از جايگزيني نژادهاي جديد که در بطن آن ترسها و نگرانيهاي اقتصادي نيز نهفته است.»
ترامپ سحر و جادوي دعوت به مبارزه را به درون بطري ريخته و آن را به طرفداران خود فروخته است. او براي قدرت سفيد و ميراث سفيد ميجنگد؛ او در حالي که به آموزش حساسيتهاي نژادي حمله ميکند، اما به دليل از دست دادن بناهاي زيباي متعلق به نژادپرستان عزاداري ميکند. او ميجنگد تا خارجيها را از کشور بيرون کند، مگر اينکه آنها از کشورهاي فوقالعاده سفيدپوستي همچون نروژ باشند. او براي مردمي که ميخواهند احمق باشند، ميجنگد، مانند کساني که در بحبوحه يک بيماري کشنده پاندمي در دنيا که هوابرد است، نميخواهند ماسک بزنند.
ترامپ براي آنها ميجنگد و همچنان به جنگ براي آنها ادامه خواهد داد. ترامپ اين را ميداند. او آنها را عصباني نگه خواهد داشت، براي اينکه به خشم آنها نياز دارد. شانس بالايي وجود دارد که ترامپ در اين انتخابات پيروز نشود اما اين شانس را دارد که راي بالايي از سفيدپوستان را نصيب خود کند. پس سوالي که در اينجا مطرح بوده، اين است که چگونه ترامپ خشمگين و آن مردان خشمگين سفيدپوست ميخواهند به اين شکست و تحقير واکنش نشان دهند؟